خبر و دیدگاه

مردها ره بد قولی است

mujadedi1

شیخ فانی کشور روز شنبه در مراسم گشایش پنجمین سال کاری پارلمان به شکل غیرمترقبه اما نه دور از انتظار از کارش استعفا کرد و گفت چون کسی حرفش را در دولت نمی شنود به همین دلیل دیگر نمی خواهد به عنوان رییس سنا به کارش ادامه دهد. همه گفتند که سرانجام شیخ فانی بر سرعقل آمد و دید که دیگر محلی از اعراب در تعاملات سیاسی کشور ندارد، و به همین منظور از کار کناره گرفت. ولی آن طورکه گفتیم دور از انتظار نبود، یک روز پس از این گفته ها شیخ دوباره پشیمان شد و پس به کارش برگشت. سال ها پیش کتاب تراژدی قدرت در شهنامه نوشته ی مصطفا رحیمی را می خواندم که بحث قدرت را در یکی از عظیم ترین حماسه های ادبیات فارسی بررسی می کند.

آقای رحیمی می نویسد برخی از اندیشمندان قرن هژده و نوزده میلادی و از جمله کارل مارکس اساسی ترین دغدغه خاطر انسان را اقتصاد می دانستند بعداً شماری دیگر غرایز را اصلی ترین تمایل انسان ها خواندند؛ ولی در قرن بیست اندیشمندان قدرت را مهم ترین دغدغه ی انسان ها عنوان کردند. دغدغه یی که تمام هستی و اندیشه ی انسان ها را جهت می دهد.

میشل فوکو مهم ترین اندیشمند پسا ساختار گرای فرانسوی در این خصوص تا آن جا پیش رفت که گفت در جامعه همه چیز به قدرت تبدیل می شود. در جوامع جدید قدرت به شکل ریز ریز شده در تمام شریان های آن به حرکت می آید و مهم ترین نوع قدرت در دانش نهفته است. فوکو نوشت که دانش قدرت است. از بحث دور نرویم که قدرت همه را مفتون و مسحور خود ساخته می تواند چه آن کس جوان باشد و چه مثل شیخ فانی در لحظات آخر عمرش. قدرت وسوسه می کند و هر انسانی را به سوی خویش فرا می خواند. شیخ فانی ما هم پس از یک روز دید که دلبستگی اش به قدرت مهار ناپذیر است و به همین دلیل دوباره توبه کرد و به آستانه ی قدرت سرتعظیم فرود آورد.

صبغت الله مجددی در مراسم گشایش سال پنجم مجلس حرف های عجیبی هم تحویل داد.

آقای مجددی فکر می کند که جهادعلیه روس ها را او آغاز کرده و به همین دلیل همه باید مرهون احسان او باشند. او فکر می کند که مقاومت در برابر طالبان را او آغاز کرده و به همین دلیل حالا افغانستان صاحب نظام دموکراتیک شده است.

او در سالی که پس از پیروزی مجاهدین به کابل آمد فکر می کرد که با آمدن او به کابل خداوند بر مردم افغانستان رحم کرده و به همین دلیل ارزانی و فراوانی را در کشور حاکم کرده است. او فکر می کند وقتی از قدرت کنار زده شد دوباره خداوند بر مردم افغانستان غضب کرد و جنگ های داخلی آغاز شد. شیخ فانی فراموش کرده است که وقتی یازده سپتامبر اتفاق افتاد و حملات امریکا و متحدانش برای از بین بردن رژیم طالبان آغاز شد او به نفع طالبان سخنرانی کرد و جهاد علیه امریکا را برحق خواند.

این سخنرانی که شاید حالا شیخ فانی آن را فراموش کرده همه روزه از سوی رادیوی شریعت طالبان نشر می شد. شاید متن آن سخنرانی غرا هنوز در آرشیف رادیو موجود باشد. شیخ فراموش کرده که جهاد علیه روس ها را مردم افغانستان آغاز کردند و آن هم نه به فتوای ایشان. شیخ نمی داند که او به ابزاری در دست قدرت مندان تبدیل شده و ارگ نشینان از او به عنوان وسیله یی برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند. شیخ آن گونه که در روز شنبه دیده شد که بر سرعقل آمده هنوز همان حالت است که بود. استعفای سمبولیک او چیزی نبود مگر حرکتی به منظور گرفتن پست وزارت و سفارت به فرزندان دلبندش. او نه به فساد اداری می اندیشد و نه هم به امنیت مردم. اگر او با فساد اداری این قدر دشمنی دارد چرا شهردار پیشین هرات را که از خانواده اش بود و به دلیل فساد از سوی دادستانی هرات محکوم به زندان شده بود در خانه اش در کابل پنهان کرد.

آقای مجددی در تمام زندگی سیاسی و غیرسیاسی اش اگر یک کار خوب کرده بود همین استعفا از سمت ریاست سنا بود که نخواست این خدمت را هم در حق مردم مظلوم و بی دفاع کشور انجام دهد. آقای مجددی مردی ماقبل مدرن است که در مقامی مدرن نشسته است. به این می گویند تناقض در سیاست داری کشور. آقای کرزی هم که بیشتر از شیخ فانی بسته و خاطر خواه قدرت است از شیخ به عنوان وسیله‌یی برای اهداف سیاسی خود استفاده می کند. حرف های را که خودش گفته نمی تواند از دهان او می گوید. یک روز برایش استخاره می کند و یک روز دیگر هم او را یگانه حاکم مشروع کشور می خواند. آقای کرزی از آن جایی که در عرصه دین ورزی کمیتش لنگ است و حتا خطبه‌ی پیش از سخنرانی هایش را همراه با اشتباهات فاحش ادا می کند نیاز دارد که آخند رام و قابل انعطاف را در کنار خود داشته باشد و چه کسی بهتر برای این هدف از شیخ فانی که برای هر عمل دینی و غیر دینی می تواند توجیه بیاورد و خاطر سلطان را جمع کند.

در گذشته ها هم می گفتند که سلاطین از چنین ملا های برای تحکیم قدرت سیاسی خود استفاده می کردند. قدرت سیاسی به عنوان امر الهی به وسیله همین ملا ها و کشیش ها در دوران پیشا مدرن تیوریزه شد و به خرچ خلاق داده شد. حالا هم وضع فرق نکرده است سلطان کرزی به چنین شیخی نیاز دارد تا قدرت او را امر الهی معرفی کند چنانچه در انتخابات سال روان همین کار را هم کرد. در گذشته می گفتند مردهاره قول است ولی حالا باید بگویند مرد ها را بد قولی است!

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا