خبر و دیدگاه

خوک و طالب، دو انفلوزای سیاسی

taliban_coveringface

چندی پیش با سُرعت باد و برق، شایعه ی بنام انفلوزایی « خوکی » سراسر جهان را به تشویش انداخت، تا جایی آنرا بزرگ ساختند که خواب خوش انسانها ی کرۀ زمین را حرام ساخت، اما معلوم نشد که از کجا آمد ، بکجا رفت  ، چه تعداد انسان و چه مقدار مبالغ هنگفت را درین پروسۀ سازی سیاسی با خود آورد و بُرد. اما دیری نگذشت که بسیاری از مردمان چیز فهم سراسر قارۀ دنیا گفتند: این هیاهو دروغی محض بود.

پانزده سال قبل انفلوزای خطرناکتر دیگری بنام « طالب » در عرصۀ سیاسی کشور مان صاعقه وار بمیدان آورده شد ، پنچ سال و هفده روز این وبأ ویرانگر قصابگونه ذبح کرد ، به چنگگ زد و به یغما بُرد . با گذاشتن لکه های سیاه در جبین صاف خرآسان بزرگ ، همچو خاکستری در گذرگاه باد پراگنده و مهار گردید . این ویروس آورده شد ، تا بخاطر مقاصد اهریمنی ، در پناه دین و مذهب ، دست به کشتار های دستجمعی و گاهی بر مبنای سنن و قانون قبیلوی به نسل کشی متوسل شوند و با ایجاد این گروه بیدانش ضربۀ خوبی به اسلام زدند . بلاخره این بنیادگرایان بی بصیرت بخاطر آبادی آخرت خود ، دنیای ما را ویران ساختند . بیقین که دورۀ منحوس آنها یکی از سیاه ترین مقطع تاریخ در کشورما بحساب می آید . حیرت اینجاست که ، انفلوزای خوکی گلیمش جمع شد و انفلوزای طالبی بعد از نابودی و شکست ، دو باره شکل میگیرد و کسب اعتبار میکند.

ما بدین باوریم ، انگلیسها به این نتیجه رسیده اند که ، در گیری قطعی و تعین کننده به نفع استکبار جهانی نیست ، باید ویروس طالبی از مرز های افغانستان عبور کند.

حامیان طالبان، در مدت شش سال حاکمیت بخواب رفتۀ جناب کرزی

استفادۀ خوبی بُردند ، حالا بیدارش کردند ، تا از بیداری وی نیز سود بجویند . از اینرو طرحی را برای مشارکت طالبان بعنوان مصالحه ملی ترتیب ، و همانند خبر انفلوزای خوکی بسرعت باد و برق در گوشه و کنار جهان پخش و رشوه های کلانی را نیز وعده دادند ، تا یگانه هدف استعمارگران در فرأگیر شدن این ویروس در منطقه برآورده شود.

قرار است در عربستان سعودی ، بعد از دید و باز دید ها ، با پدران حجاب پوش طالبان ، آنهائیکه اگر چادر سر شانرا کنار بزنی ، خلاف سنت رسول خدا چار بُته پشم در زنخ شان می یابی ، توافقاتی حاصل گردد ، و « لویه جرگه » ای بنام « جرگه ملی صلح » ؟! بگفتۀ ملا ضعیف جرگۀ عنعنوی ؟! که سیصد سال است مردم مظلوم ما در کوره های آدم سوزی جرگه بازیهای عنعنوی یک طبقه می سوزند و می سازند ، با تدویر کنفراس بین المللی در کابل ، شاهد تشریف آوری فرومایه ترین کسانی باشیم که تاکستان های شمالی را خاکستر ، هزاره ها را قتل عام ، زنان را زندانی چارچوب خانه ، مدارس را مسدود و تلویزیون ها را بدار آویختند . و در زمان این جانیان دامنۀ تبعیض و ستم تا بحد تبعیضات نژادی توسعه یافت.

یکی دیگر ازین مار صفتان ، گلبدین راکتیار ، این اجیر آی اس آی پاکستان و آدمکش حرفوی بیگانه پرست است ، که از همان دوران جوانی خود تا کنون ، ماری در آستین افغانستان شده ، تعصب ، افراط گرایی و یکدندگی وی هر دو چشم عقل و منطق و حتا بصیرت او را چون ملا عمر کور ساخته است . او بخاطر کسب اعتبار سیاسی و بقدرت رسیدن ، حتا ناموس وطن را نیز به آی اس آی پاکستان بفروش رسانید ، با هر گروهی که ائتلاف کرد ، آنرا بخاکدان سیاه نشاند . پس چگونه و بکدام عقل و منطق حاضر میشوند ، باین جانی و ناقض حقوق بشر، امتیاز سیاسی داد . این گروه ها خس و خاشاکی بیش نیستند ، که بتوانند در مقابل موج خروشان ملت بپا خاسته و مقاومت نمایند.

با توجه به جمیع اقدامات انجام شده ، به این اندیشه فرو می رویم که ، دولت آقای کرزی عملکرد های خود را بر پایۀ ارادۀ عمومی ملت استوار می سازد یا خیر، یا با مصلحت های قومی، فرمایشی، و خود رأی، با سلیقۀ حواریون و ولینعمت هایش عمل می کند؟

گیریم که لویه جرگه هم فراخوانده  شد ، و درین مجلس بزرگ احزاب روشنفکری ، جبهۀ متحد ملی ، متنفذین و مردم عذابدیده  اشتراک داشته باشند ، آیا آنها حاضرخواهند شد که تاریک اندیش ترین ، ضد ملی ترین و ضد دموکراتیک ترین گروهی که قاتلین فرزندان و زنان می باشند ، یکبار دیگر بر سرنوشت خود حاکم سازند. و در ضمن طرفین دعواء استقلالیت عام و تام خواهند داشت ، که با حضور داشت مُصلحین مُغرض با حسن نیت ووطندوستی ترک مخاصمه نمایند . روشن است که این مجلس در نبود یک نظام فکری منسجم و هماهنگ ، دور بودن اندیشه ها ، اعتقادات ، تضاد ها و تناقصها ، بی نتیجه می ماند.

در گذشته ها باساس تشکیلات نا سالم اداری و نظریۀ پوچ اکثریت و اقلیت ، آنچه که در لویه جرگه ها فیصله میگردید ، بدون پرخاش ، ولو به ضرر سایر اقوام تمام می شد، بر جامعه تحمیل می گردید . از آنجائیکه انتخابات ریاست جمهوری نشان داد ، در کشور ما اکثریت گفتنها، جز دروغ محض چیز دیگری نبود . اگر این مجمع ملی بطور شفاف برگزار گردد ، حتماً نمایندگان سه حصۀ اقوام دیگر ، نیز حضور خواهند یافت . این توده های عظیم خواهان تکرار تاریخ طالبی نخواهند شد.

هرگاه توافقاتی پُشت پرده صورت پذیرفته باشد که ، درین لویه جرگه حامیان خارجی و طرفداران داخلی و اقوام طالبان شرکت کنند ، و با نظرداشت قانون پشتونوالی ، به همه اصول ، ارزشها و مبانی اعتقادی دیگران پُشت پا زده ، این وطنفروشان را برائت دهند ، از همین اکنون بصراحت گفته می توانیم که این جرگۀ قومی مردود بوده ، بمنظور حفط فرصت ، و تداوم قدرت حکومت مافیایی آقای کرزی ، صرف نظر از نیت طراحانش خواهد بود  ، از اینجاست که از اهمیت آن می کاهد.

بناً برای گشودن گرۀ اصلی و اساسی و منازعات اجتماعی لازم است ، برای فهم عمیق و ارزشمند ، بطور کلی از لحاظ طرح و اصول ، بر پایۀ تحقیقات منطقی ، فلسفی و جنبۀ عملی آن باندیشم و استوار باشیم.

آنانیکه در بارۀ مسائل عمیق و غامض کشور بمنظور بهبودی فکر می کنند ، باید از همه نخست با سنجش درست و منطقی ، گرایشها و روح فرهنگ مکتب طالبان را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهند.

یکی ازین قضاوت ها و ارزیابی ها ی نادرست و شتاب زده ، تلاش برای قبولاندن مکتبی بر جامعۀ ما هستند ، که از همان آغاز پیدایش جز خشونت ، ضد کرامت انسانی و ضد محترمترین قشر جامعه ما یعنی زنان  عمل انسانی دیگری انجام نداده اند  و با زور شمشیر ، درعرصۀ ایدیولوژی جز فعالیتهای مرگبار ، آشتی ناپذیر با تمدن ، خرافه گرأ یی و در یک کلی نگری ، ابزاری بدست سازمانهای جاسوسی بیگانه ها چیزی بیش نبوده اند.

تاریخ میگوید : وقتیکه در قرن ۵ و ۶ بنیادگرایان دین مسیحیت ، وارد دنیای غرب شد ، اولین کار شان بستن مدارس و به زنجیر کشیدن دانشمندان علوم جدید بود ، قسمیکه طالبان نیز چنین کردند ، اما با پا گذاشتن قرن ۱۵ و ۱۶ علمأ و دانشمندان دلسوز ، ورود تمدن را از تبعیت بنیادگرایان بیرون کشیدند ، از اینجاست که جامعۀ بشری ، امروز شاهد پیشرفت های عظیمی در جهان هستند.

ملا متوکل وزیر پیشین خارجۀ طالبان ، در مصاحبه ی با تلویزیون آریانا گفت : آنها « طالبان » بخاطر ارزشها می جنگند . بیائید در یک برسی تحلیلی کوچک ، موافق به اسلوب علمی قضاوت کنیم ، که بخاطر کدام ارزشها ؟! ، همین شخص در زمان وزارتش گفته بود  ، جامعۀ جهانی باید برای ما بجای استدیوم ورزشی کابل ، بخاطر (  قصابی انسانها ) محل دیگری را درست کنند . اگر به عمق مسأله داخل شویم ، طالبان خود را وارثین اصلی این خاک ، از سلسلۀ ابدالیه و حافظ ارزشهای قبیلوی می دانند ، پس تکلیف آخری اقوام دیگر درین کشور چه خواهد بود . آیا جای خجالت آور نیست ، دولتی که دم از دموکراسی و عدالت اجتماعی می زند ، همچو انسانهای تروریست و ناقضین حقوق بشر ، که با هر صدای صلح سیلی محکمی بروی جانب مقابل حواله می کنند ، در کنار خود داشته باشد !! . در حالیکه ازین قماش اشخاص در درون حاکمیت دولتی کم نیستند ، و آنها هستند که بدون دغدغۀ خاطر، راز درون را به بیرون می کشند ، و بچه های خود را تا نزدیک ارگ برای انتحار می رسانند.

من باور کامل دارم ، بهر اندازه ای که دولت خود را از طبقۀ با فرهنگ دور سازد ، و رو بطرف گروهی فاقد فرهنگ  و تمدن گرداند ، در دراز مدت این مسأله درد سر آفرین خواهد بود ، و محیط رعب و وحشت بر جامعه حاکم خواهد شد.

سر انجام در حالیکه تمام مردم دنیا می دانند که ، خرافه گرایی طالبان قابل قبول جهان متمدن و بدرد زندگی واقعی امروز نمیخورد ، کشور شیطان صفت پاکستان هرگز حاضر نخواهد شد که در همسایگی خود کشور قدرتمندی داشته باشد ، استکبار جهانی برای ضربه زدن دشمنان تاریخی خود حاضر نیست که طالبان به شکست قطعی روبرو شوند ، عربستان وهابی با خاموش شدن القاعده و طالبان ، خواهان شعله ور شدن آتش جنگ در خاک خود نخواهد شد ، ایران تداوم این بازی را از خدا میخواهد ، تا توجۀ غرب بسوی آنکشور معطوف نشود.

پس بگفتۀ خانم شکریه بارکزی : «تا وقتیکه ما غلام هستیم »! و گوش بفرمان اجنبی ها ، باید همه روزه شاهد بخاک و خون افتادن جگر گوشه های خود و سرزمین آبایی  خود باشیم.

بر ماست که با فریادی بلند ، مخالفت خود را از هر جهت با آوردن طالبان و گلبدین از همین اکنون اعلام کنیم ، گرچه توجه بوحدت کار هر انسان است ، اما عدم توجه بآینده ها بسیار نگران کننده هم است ، آگاه باشید بزرگ ساختن این پدیده های ارتجاعی هیچگاه در برابر واقعیت ها و استواریهای شما تاب آورده نمیتواند ، آشتی با مار را هر گز قبول نکنید ، زیرا هر لحظه امکان زهر ریختن وجود دارد ، ما باید از ریشه و عمق بحران و عوامل زایندۀ آن خود را واقف سازیم.

بگذارید آرزو کنیم که ملت ما از دام گستریهای بنیادگرایان طالبی و ارتجاع بین المللی در امان باشد.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا