خبر و دیدگاه

بحران در بحران

afghanistanmap_fire

در طول تاریخ کشورهای زیادی وجود دارد که با بحرانهای تباه کننده و کشنده تر از افغانستان مواجه شده اند، هرچند بحرانهای شان همۀ داشته های شانرا به خاک یکسان ساخت ولی رهبران مدبر و سیاستمداران ورزیده کشورهای شانرا از بحرانها بیرون ساختند و بسوی ساحل مقصود رهبری کردند، اما افغانستان با بحرانی دست و پنجه نرم میکند که بیشتر از سه دهه را در برمیگیرد، اکنون سؤال در اینجاست که چرا این بحران دنباله دار سرانجام به پایان نمیرسد؟

پس از هفت ثور سال ۱۳۵۷خورشیدی زمانیکه کودتاه ننگین کمونیستی بوقوع پیوست درست از همان زمان بدینسو تباهی و بربادی مردم افغانستان آغاز شد، این کودتاه نه تنها اینکه خود الۀ دست بیگانه ها بود بلکه زمینۀ دست درازی بیگانه ها را مساعد ساخت تا اینکه این بیماری مهلک در همۀ نهادهای سیاسی و نظامی ما رخنه کرد و در چنین وضع اگر کشور خارجی هر چه بخواهد بدون مانع اندک براورده میشود.

یکی از مشکلات اساسی بحران، بحران عدم موجودیت رهبران متفق علیه هست، زیرا تولیدگاههای رهبر تراشی مان بیرون از مرزهای کشور وجود دارند به این اساس اشخاص بی کفایت، پست و فرمایه به مراتبی بلند دولتی فایق امدند و به هرگونه که خواستند این ملت بی سرپرست را رهبری کردند، البته هردوجانب هم نظام کمونیستی و هم مخالفین آنزمان با عین مشکل مواجه بودند و هیچ یک از رهبران واقعاً ملی و وطنی برخوردار نبودند.

روند رهبر تراشی از آغاز کودتاه کمونیستی آغاز شد ولی این روند پس از نشست نمایشی بن در سال   ۱۳۸۰خورشیدی سریعتر شد، پس از نشست مشکل افرین بن ادمکهای به رهبری رسیدند که به هیچ صورت قابلیت و درایت رهبری را نداشتند، کسانی گمنامی بودند که پس از نشست بن رهبران شدند و نامهایشان در سرخط مطبوعات ملی و بین المللی قرار گرفت.

بحران رهبری

طوریکه قبلاً اشاره شد این سرزمین فاقد رهبران مدبر هست به این خاطر که سالهاست در لجنزار بحرانها غرق است.
انتخابات گذشتۀ ریاست بیانگر این مشکل بود. همزمان مردم افغانستان از دو جانب میرنجیدند، از یکسو وسعت دامنۀ جنگ و بی امنیتی و از جانب دیگر بازیهای طفلانۀ که نظام حکومتی فعلی که  انرا به راه انداخته بود. مشکلاتی که از یکسال بدینسو حتا قبل از یکسال حکومت دچار ان بود فقط دست درازی آزادانۀ خارجی است که شخصیتهای به اصطلاح پُر نفوذ سیاسی را همچو دانه های شطرنج ردو بدل میکند. از زمانی که افغانستان به پایگاه نظامی غربیها مبدل گردیده است این مشکلات ادامه دارد.

تقریباً از آغاز سال خورشیدی ۱۳۸۸ مردم لحظه شماری میکنند تا این کومیدی به پایان برسد وبه خاطر آرام به زندگی شان ادامه بدهند. حتاقبل از سال جاری جنجالها روی زمان دقیق انتخابات بروز کرد، هریک از شخصیتها و گروههای مقتدر به منافع شخصی و گروهی خویش می اندیشیدند. ریس جمهور که در این مورد لب به سخن میگشود احزاب به اصطلاح مخالف آغاز به انتقاد میکردند. نخست ریس جمهور زمان انتخابات را به تعویق انداخت که سروصداهای همه را در قبال داشت ولی بعداً دوباره اعلام داشت که انتخابات مطابق قانون اساسی برگزار خواهد شد اما بازهم هدف رگبار انتقادها قرار گرفت تا اینکه زمان برگزاری انتخابات  ۲۸ اسد سال جاری اعلام شد. بدون تردید که سناریوی زمان انتخابات از مداخلات حلقات بیرونی ناشی میشد.

انتخابات ریاست جمهوری

سرانجام ۲۸ اسد سال جاری زمان برگزاری انتخابات اعلام شد. به روز ۲۶جوزای سال جاری مبازات انتخاباتی نامزدهای این بازی آغاز شد. انتخابات نیز دامنگیر قدرت طلبی بیشتر از چهل نامزد شد، بدون شک که بیشتر ایشان میدانستند که اصلاً شانس پیروزی ایشان نیست ولی هریک پیروزی را در مخلیلۀ شان می پرورانیدند حتا در مورد یکتعداد گفته شد که به بیماریهای روانی مبتلا هستند.

کارزارهای انتخاباتی خود نشان دهندۀ هرج و مرج بود، اکثریت نامزدها آغاز به خرچ مبالغ هنگفت کردند. دیوارها و دوروبر شهرهای بزرگ را تصاویر خنده پُر نامزدهای انتخابات پوشانیده بود. مصارف لجام گسیختۀ نامزدها خود سؤال برانگیز بود.
هریک از نامزدها با شعارهای عریض و طویل به اصطلاح خدمت به وطن به مبارزات انتخاباتی تاختند، هرچند یکتعداد در مقابل وعده های نامزدهای مطرح از کاندیداتوری شان گذشتند، یکتعداد تا پایان باقی ماندند ودر فرجام بدون هیچ سودی سراغ کار شان رفتند.

نتایج جنجال برانگیز انتخابات

کمپاینهای انتخابات تا دوماه جریان داشت. از ۲۶جوزا آغاز شد تا ۲۶ اسد جریان داشت. وضع امنیتی بطور روز افزون رو به وخامت میگرایید، نیروهای امنیتی داخلی و بیرونی جهت برگزاری انتخابات در فضاء صلح امیز دست به عملیات نظامی زدند که خود مشکل افرین بود نه اینکه به مردم نفع برساند.
متاسفانه ایشان فکر میکردند که به هر صورت باید امنیت تامین شود. تلفات جانی و مالی عساکر خارجی  ناکامی عملیات خنجر امریکایها و عملیات پنجۀ پلنگ بریتانیایها ضعف و ناگزیری شانرا به نمایش گذاشت.

سرانجام انتخابات بتاریخ ۲۸ اسد برگزار شد اما ساعاتی بعدنمایندگان اکثریت نامزدها تیم ریس جمهور کرزی را متهم به تقلب و تخلف ساختند. هریک از نمایندگان نامزدها با اسناد و شواهد با اعتبار تقلب گسترده را به اثبات رساندند اما کمسیون مستقل! انتخابات از شفافیت انتخابات حرف میراند.
اعلام نتایج انتخابات به امروز و به فرداها به تعویق می افتید و کمیسیون مستقل! انتخابات نتایج قسمی انتخابات را به اساس فیصدی اعلان میکرد تا اینکه حامدکرزی راموفق به احذ ۵۴فیصد اراء رساند. بعد از اینکه انتقادها از نتایج به اوج رسید کمیسیون مستقل! یک ملیون اراء را باطل اعلان کرد و انتخابات به دور دوم رفت.

این کومیدی در حال ادامه داشت که همه میدانستند که تیم بر سر اقتدار به هر قیمت برندۀ انتخابات اعلام خواهد شد، در دور دوم انتخابات حامد کرزی با رقیبش داکتر عبدالله عبدالله وارد رقابت میشد ولی عبدالله در صورتیکه شرایط اش مورد پذیرش ریس جمهور قرار نگرفت از شرکت در دور دوم انتخابات کنار رفت. و سرانجام حامدکرزی از جانب کمیسیون مستقل! انتخابات برای پنچ سال اینده به مقام ریاست جمهوری افغانستان انتصاب گردید.

تشکیل کابینه

در فرجام حامدکرزی در حالِ در کاخ ریاست جمهوری باقی ماند که همزمان با انتصاب وی رهبران کشورهاییکه در افغانستان ارتش دارند توقعات نو شانرا برایش پیش میکردند خلاصه هریک ایشان مطابق میل شان فرمایش میدادند، بعضی حتا هوشدار دادند مانند نخست وزیر انگلستان گوردن براون وی گفت که کشورش با حکومت مفسد حاضر به کمک نخواهد شد.

اینبار پافشاری همه روی ریشه کن سازی فساد اداری متمرکز بود زیرا همه فساد را یگانه فکتور ناکامی حکومت افغانستان می پنداشتند ولی بی خبر از اینکه کابوس اصلی فساد بر انجیوهای و مقامات بلند پایه مخصوصاً دور و بر ریس جمهور سایه افگنده است، به هر صورت ایشان خواهان یک حکومت عاری از فساد بودند.

ریشه کن سازی و از بین بردن فساد مستلزم یک تیم کاری یا کابینۀ کارا، مدبر، باکفایت و مخلص و وطندوست هست. لیکن اینبار تشکلیل کابینه امری سادۀ نیست. زیرا ریس جمهور ماه ها قبل از انتصابش به این مقام با همۀ گروه ها وعده سپرده است که در صورت پیروزی انرا براورده خواهد ساخت. انتظارات گروه های داخلی و توقعات دوستان! بیرونی کرزی را در گرداب گزینه ها قرار داد.

قبل از اعلان کابینه ده ها لیست احتمالی کابینۀ اینده به مطبوعات درز میکرد. هیچکس باور کرده نمیتوانست که کدام لیست قابل اعتبار خواهد بود. همه منتظر کابینۀ بودند که سخنگویان ریاست جمهوری هفته ها قبل از ان حرف راند بودند که گویا ریس جمهور دنبال گزینش کابینۀ کارا و متخصص است. اما اعلان لیست کابینه انتظارات همه را به خاک یکسان ساخت. اکثریت وزرای پیشنهادی راکسانی تشکیل میدهند که ذایقۀ تلخ کارا! بودن شانرا مردم سالها قبل چشیده بودند.

بالآخره این کابینۀ پیشنهادی نیمه کهن و نیمه نو جهت اخذ رای اعتماد به ولسی جرگه پیش شد، هریک مانند سابق از پلانها و ستراتیژیهای شان حرف زدند تا اینکه بتاریخ ۱۲ جدی پروسۀ رای اعتماد به کابینۀ جدید حامدکرزی اعلام شد که در نتیجه هفتاد فیصد کابینه رد و فقط سی فیصد موفق به اخذ رای اعتماد شد. رد هفتاد فیصد کابینه برای همه شگفت انگیز هست، زیرا کسانیکه موفق به اخذ رای اعتماد شدند به هیچ وجه از انهاییکه رای اعتماد را بدست اورده نتوانستند کدام برتری نداشتند و نه هم درتخصص جلوتر بودند اگر هردو را مقایسه کنیم رویهمرفته هیچ یک شان کدام ویژگی خاصی ندارند که بتوان یکی را از دیگر متمایز نماید.

طوریکه قبلاً گفته شد ریس جمهور کرزی در منجلاب گزینه ها قرار داشت زیرا وی با اکثریت گروهها وعده سپرده بود ولی توقع خارجیها چیزی دیگری بود و همزمان ممکن نبود که به اصطلاح هم لعل بدست اید و هم دل یار نرنجد، پس میتوان گفت که کرزی ناگزیر دست به انجام چنین کاری زده باشد تا ایتلافیون داخلی اش را به نحوی قناعت دهد که ولسی جرگه ایشانرا نپذیرد و بالآخره مطابق میل خود و دوستان بیرونی اش کابینۀ جدید را معرفی نماید.

انتخابات پارلمانی

قبل از اینکه کابینۀ جدید تشکیل شود و سناریوی پایان ناپذیر انتخابها و انتصابها به پایان برسد موضوع انتخابات پارلمانی به مطبوعات درزکرد. دونرهای خارجی حکومت کرزی مخصوصاً امریکا با برگزاری انتخابات پارلمانی در زمانش مخالفت ورزید حتا در صورت برگزاری حکومت کرزی را به قطع کمکهای اقتصادی تهدید کرد.

انتخابات پارلمانی سناریوی سال اینده را تشکیل خواهد داد و بعید به نظر نمیرسد که مانند انتخابات ریاست جمهوری اختلافات روی زمان برگزاری انتخابات پارلمانی نیز به یک موضوع داغ مطبوعات مبدل خواهد شد و یک سال دیگر مردم بیچارۀ افغانستان در کنار بی امنیتی از ناحیۀ بحرانهای سیاسی نیز خواهند رنجید.

در پایان میتوان گفت که یکی از عوامل اصلی این مشکلات مداخلات آزادانۀ کشورهای خارجی در امور افغانستان به انواع مختلف و عدم موجودیت رهبری مخلص و وطندوست میباشد. ولی ناگفته نباید گذاشت که در موجودیت دست دارازیهای خارجی کادرهای وطندوست، متخصص و چیز فهم مان نمیتوانند وارد عرصۀ سیاسی کشور شوند تا این بحرانهای دنباله دار را به پایان برسانند.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا