خبر و دیدگاه

با چه رویی به پروان آمده اید؟

fahim_marshal

دیروز آگاهی یافتم که مارشال فهیم به پروان رفته و به کمپاین انتخاباتی خویش به حیث معاون حامد کرزی در انتخابات پیشرو  پرداخته است. من درجایگاه یک پروانی از جناب قسیم فهیم می پرسم که شما اگر به نمایندگی از خود به پروان رفته اید، با کدام دل پر، و اگر به نمایندگی از کرزی به پروان میروید، با کدام روی؟

درین احساس من تنها نیستم. کسان زیاد دیگری نیز هستند که چنین می اندیشند. چنانچه اخبار رسیده از افغانستان و محل سخنرانی مارشال فهیم با مردم پروان، نشان میدهد، در جریان صحبت های فهیم شماری از مردم داد و فریا کرده و گفته اند که:  “اینها ما را فریب داده اند، کاندید مورد تایید ما داکتر عبدالله است” و محل جلسه را ترک کرده اند. این جریان را تلویزیون ها ثبت کرده واز جمله، چنانچه گفته میشود، در تلویزیون آریانا (تلویزیون آقای بیات) به نشر هم رسیده است.

هرچند حکومت هشت سالهء کرزی کشور را با گذشت هر روز به بحران های تازه و تازه تری غرق ساخته وخدمتی به هیچ ولایتی از دست او برنیامده است اما من که از پروانم دیدگاهم نسبت به آقای کرزی ومعاون نخست شان آقای فهیم با درنظر داشت آنچه آنها به پروان کرده اند، چنین است:

کرزی کسی بود که همین قسیم فهیم را که یک پروانی است (پنجشیر تازه ولایت شده است)، یک بار با بیعزتی تمام وبه اشارهء اجانب، از پست معاونیت ریاست جمهوری و وزارت دفاع به دور انداخت و دریک اقدام تفرقه افگنانه احمدضیا مسعودرا درجایگاه او برگزید. چگونگی واکنش آقای فهیم دربرابر آن برخورد کرزی، میتواند ازحافظهء مطبوعات کشور بدست آید، نیازی به حافظهء تاریخ نیست!

همین کرزی بار دیگر برای درهم شکستن جبههء متحد ملی، از جناب مارشال کارگرفت. جبههء متحد ملی همان تشکل سیاسی ییست که جناب مارشال نیز برای ساختن آن، به گفتهء خودش، بخاطر تامین “حق مجاهدین” دست و آستین برزده بود. کرزی همین مارشال را شکار کرد و با کشیدن او از جبهه و آوردنش به جای احمد ضیا مسعود خواست جبهه را بشکند. طعمهء دام کرزی پست معاونیت ریاست جمهوری در انتخابات آینده بود ومارشال این طعمه را خورد و دردام کرزی افتاد. البته حلقهء دامی که جناب مارشال آنرا خود به پای خود بستند، در بدل طعمه یی بود که چوکی نام داشت. ایشان همین طعمه را برآزادی و ایستادن در کنار همسنگران ترجیح دادند.  مارشال فهیم که همه ارزش های معنوی دیگر را تنها و تنها برای رسیدن به مقام و نفع شخصی استخدام کرده است، شکارخوبی برای کرزی به حساب می آمد. فهیم در آغاز حکومت موقت پس از سرنگونی طالبان با استاد ربانی مشکل داشت. رسیدن احمد ضیا مسعود به معاونیت که به کمک استاد ربانی صورت گرفت سبب عقده مندی بیشتر مارشال صاحب گردید. با جنجال هایی که کرزی با احمد ضیا مسعود داشت، نمیتوانست او را در حکومت آینده در پهلوی خود داشته باشد. ازینرو با شناختی که از مارشال صاحب داشت، روبه او آورد.  مارشال صاحب که از خدا چوکی میخواست، زخم های کهنه از دست کرزی را برق چوکی فراموشش ساخت و با ترک جبههء متحد ملی که خود از بنیانگذاران آن بود، معاونیت کرزی به جای احمدضیا مسعود را پذیرفت. اینست چگونگی موضعگیری های جناب فهیم در سیاستبازی هایش. جناب فهیم نشان بدهد که درین بازی های عجیب وغریب که اکثراً به بی اعتبارشدن مطلق خودش دربین مردم انجامید،  معیار سنجش و تصمیمگیری هایش منافع مردم، مجاهدین و یا مقاومتگران بوده باشد. از آغاز کمپاین انتخاباتی که ازان ماهی میگذرد، آیا قلمی وصدایی در تایید از مارشال فهیم درجایی خوانده ودیده شده است؟ درسوی دیگر آیا جناب کرزی نشان داده میتواند که کدام احترام وعزتی به فهیم، به پروانیان، کوهدامنیان یا پنجشیریان داشته واین احترام را با دادن حقی به آنها ویا در خدمتی که به آنها کره باشد ثابت کند؟ کرزی در طول هشت سال حکومتش، کاپیسایی، پنجشیری، کوهدامنی و پروانی را با جاروب از مقام ها وحتی پست های کوچک دولتی روفت. با کدام روی از آنها انتظار رای را دارد؟ مگر این که عقل این مردم را خریده باشد!

کرزی در همه دوران حکومتش یک غیر پروانی را والی پروان ساخت که هیچ کار مفیدی برای پروان انجام نداد مگر این که مطابق رسم دیرینهء حکومت های خاندانی در خدمت اهداف فساد آلود و غیر ملی حکومت کرزی باشد. کرزی تنها زمانی به انتصاب عبدالبصیر سالنگی در جایگاه والی پروان اقدام کرد که چند ماهی به انتخابات نمانده بود واین اقدام تنها و تنها به منظور تامین کنترول بر انتخابات صورت گرفت. به عبارت دیگر کرزی خواسته است با دادن چوکی ولایت به عبدالبصیر سالنگی، او را بخرد. دیده شود که بصیر سالنگی در موضع منافع مردم پروان می ایستد و یا به خاطر حفظ چوکی یی که هیچ تضمینی هم برای دوام آن ازکرزی ندارد، به کرزی خدشخدمتی و به مردم خود پشت خواهد کرد.

مردم پروان نهایت کم زمین و بی زمین بوده دروضع اقتصادی نهایت اسفباری بسر می برند. حکومت کرزی، مارشال فهیم ویا کسان دیگری که ازین حکومت فاسد  هشت ساله دفاع میکنند، آیا پاسخی به این پرسش دارند که برای سروسامان دادن به اقتصاد این دیار حکومت هشت سالهء کرزی چه کرده است؟

کانال آبیاری پروان که میتواند مناطق زیادی از شمالی را آب بدهد، در طول هشت سال گذشته بدون توجه ماند. مردم ولسوالی قره باغ به ویژه مردمان اوریاخیل، کاکرا و آکا خیل شکایات زیادی به خاطر نبود آب و خشک شدن مزارع و باغهای شان به دربار والی کرزی در پروان بردند، اما مشکل شان حل نشد. این تنها یک نمونه از بیکارگی والی های غیر انتخابی و “مقررشده” از مرکز است که مصدرخدمتی به مردم نمی شوند. اینست پالیسی کرزی در پافشاری بر انتصابی بودن والی ها و آنست نتیجهء بیکارگی وبیتوجهی همچو والی ها برای مردم.

ملیون ها اصله تاک وهزاران باغ میوهء مردم شمالی از شکردره تا قره باغ توسط “سربازان کرزی”، نیروهای وحشی طالبان ازبیخ و بن کشیده شده و آتش زده شد. هزاران خانواده درین مناطق منابع درآمد اقتصادی خانواده خود را از دست داده و حتی به گدایی کشانده شدند. آیا حکومت کرزی برای جبران خسارات این مردم گامی برداشت وکاری کرد؟ مردم پروان (شمالی) با کدام دلخوشی به کرزی رای بدهند؟ اگر کرزی از مردم شمالی رای میخواهد، ملامت نیست اما اگر کسی از مردم شمالی اعم از کوهدامن، پروان و یا کاپیسا، برای کرزی کمپاین میکنند، باکدام روی؟ آیا از مردم خویش خجالت نمی کشند؟ آیا خدمت به پروان و شمالی تنها شاندن چند شخصیت بی خاصیت در چوکی ومقام معاونیت ریاست جمهوری یا کدام وزارتخانه است؟ این که ملیون ها انسان دیگر شبها گرسنه میخوابند و به هزاران مصیبت دست و گریبان اند، با رسیدن مارشالی و یا مقبلی به چوکی حل میشود؟ اگر میشود، اینها در چوکی بودند، برای مردم خویش چه کرده اند؟ اینها برای خدمت به مردم کمرنبسته اند بلکه برای به خدمت گرفتن مردم برای رساندن شان به چوکی کمر بسته اند.

سرک کابل پروان به کشتارگاه روزانهء پروانیان ومردمی که در مسیر این شاهراه رفت وآمد دارد تبدیل شده است. سرک کنونی به هیچصورت جوابگوی ترافیک سنگینی که اکنون دران جریان دارد نیست. به ویژه که در روز های جمعه و رخصتی به خاطرمیلهء استالف یا گلغندی، سالنگ ویا گلبهار، بیشتر از هروقت دیگر مزدحم است. استفادهء قوای امریکایی ازین راه به خاطر موجودیت میدان هوایی بگرام در مسیرآن عامل دیگریست که این راه را مهم و بنابران مزدحم میسازد.  این در حالیست که دراین سرک تمامی مقدمات دو رخه شدن فراهم است. حتی پلچک های خط دوم این سرک از قلعهء مراد بیگ تا دوسرکهء بگرام ساخته شده و زمین از مردم در زمان حکومت داوود خان تملیک گردیده بود. تا کنون هیچ اقدامی برای دو رخه شدن این سرک صورت نگرفته است.

کار سرک بامیان کابل از طریق پروان که ارزانترین سرک بوده و شمار نفوسی که ازان سود میبرد نسبت به هرگزینهء دیگری بیشتر است، در طول هشت سال حکومت کرزی آغاز نشد. این سرک  نه تنها میتواند بامیان را از طریق درهء غوربند با مرکز پروان وکابل وصل نماید بلکه از طریق کوتل شبر و درهء شکاری راه دیگری به بغلان وصفحات شمال کشورنیز کشیده و زمینه را برای وصل نمودن نقاط دور دست ولایت های سمنگان، بغلان، و بلخ به سرک پخته فراهم کند. حکومت کرزی درین کار نیز که پروانیان نیز میتوانند ازان  نفع برند، تعلل کرده است.

در مورد بی مروتی های حکومت هشت سالهء کرزی در برابر مردم پروان که چیزی کمتر از دشمنی طالبان پاکستانی با آنها نیست، حرف های زیادیست. واما اینجا میخواهم بگویم که چگونه کرزی تاکنون خواسته و یا توانسته است در پروان رسوخ کند.

یگانه وسیله و یگانه روشی که کرزی برای رای گرفتن از پروان روی آن حساب کرده است، عقده های شخصی افراد در برابر یکدیگرو تحریک این عقده هاست. درین راستا، نخستین شکار برای کرزی مارشال فهیم بود که درموردش پیشتر سخن گفتیم.

همین گونه است استفادهء تیم کرزی از عقده های شخصی افراد واشخاص در نفوذ به پروان، کوهدامن وکوهستان. در برنامهء جناب کرزی موقف ضرار احمد مقبل وزیرداخلهء سابق نیز به همین منوال است. ازین شخص نیز کرزی به خاطر مسایلی که در ذهن مقبل به حساب پروانی و پنجشیری و یا غیره وجود داشته است، استفاده برد. بهانهء آقای مقبل و اشخاص همانند آنها برای درهم شکستن رای واحد مردم پروان، و دراصل به خاطر رسیدن خودشان به چوکی، ازهمین منبع آب میخورد. شکی نیست که خودخواهی ها و حق تلفی های زیادی درگذشته صورت گرفته بود، چه در دوران حکومت مجاهدین و چه در دوران های دیگر، وحق مردم پروان درزمان تقسیم امتیازات همیشه صفربود و هیچگاهی برای آنها جایگاهی داده نشده. این درحالی بود که بار سنگین همهء جنگ ها و به خصوص جنگهای پس از برقراری حکومت مجاهدین در کابل تا سرنگونی رژیم طالبان را مردم کوهدامن، پروان و کاپیسا کشیده وبزرگترین ستم ها و بربادی ها را دیده اند. به همین دلیل است که پروانیان با دوستان پنجشیری خود شوخی یی دارند که: “در بردِ تان ما نیستیم، تنها شریک باخت تان استیم”.  تیم کرزی درست ازهمین اختلاف سود برده شماری از کوته اندیشان را که توانایی درک منافع کوته مدت و دراز مدت را نداشته ویاهم منافع فردی را بر منافع جمعی ترجیح میدهند به دور خود جمع کرد. همچنان اختلافات شخصی میان قوماندان ها و شخصیت های سیاسی نما را به کار گرفته است تا از یکسو میان مردم این ولا تفرقه ایجاد کند و از سوی دیگر همچو گرگی شماری را از جمع جدا کرده ببلعد. تیم کرزی به این تصور به این کار ها دست میزنند که گویا مردم همان مردم سابق اند و توانایی سنجش سود وزیان خود رانداشته گوسفند وار به دنبال این یا آن ملک و قوماندان و چارکلاه خواهند رفت. زهی پنداشت واهی!

مردم پروان از کسی حمایت میکنند که منافع مشروع آنها را بشناسد و برای برآورده ساختن آن کاری بکند. مردم پروان به کسی رای میدهند که به پروان و پروانیان احترام داشته و به قربانی های شان در راه خدمت به آزادی این دیار، در طول تاریخ، ارزش قایل باشد. آیا جناب مارشال به یاد دارد روزی را که چگونه یکی از قوماندان های وفادار شورای نظار در بگرام را دو روز پس از سقوط کابل بدست طالبان در کلوپ فابریکه سمنت جبل السراج با رکیک ترین دشنام های زن و فرزند از دفتر کشیده بود؟ این قوماندان “بسوخان” نام داشت. پاسخ فهیم به یک عمر فدا کاری یک فرمانده مجاهد پروانی دشنام ناموسی بود. این از یکسو اخلاق جناب فهیم را به نمایش میگذارد و از سوی دیگر اندازهء قدر شناسی پروان در نظر ایشان را. نمیدانم آقای فهیم با کدام روی پروان آمده و رای جمع میکند، آنهم برای آقای کرزی نه برای ریاست جمهوری خودش.

از جناب کرزی نیز باید پرسید که آیا ایشان کسی را معاون خود می پذیرد و دل به جمع کردن رای مردم پروان توسط او خوش کرده اند، که با پروانیان در اوج فاجعه و مصیبت از در دشنام پیش می آید؟ اگر چنین است کرزی نیزثابت می سازد که توهین کننده های پروانیان را دوست دارد و با آنها متحد است.

واما مردم پروان به همهء این مسایل آگاه اند و میدانند که به دنبال قوماندانان و شخصیت های خودنگر و کوته اندیشان محلی نباید بروند. ازهمین روست که جلسهء کمپاین انتخاباتی تیم کرزی که آقای مارشال فهیم به نمایندگی ازان تیم به پروان رفته بود، به تشنج گرایید و مردم صدای اعتراض بلند کرده گفتند: “اینها ما را فریب داده اند، کاندید ما داکتر عبدالله است!”

پرسش از داکتر عبدالله اینست که آیا درد دل ها، دغدغه ها و مسایل مردم پروان را میداند؟ اگر میداند وحاضر است تعهد به برآورده ساختن خواست های عامهء مردم پروان بگذارد،  باید به پیشگاه آن مردم رفته و ازین تعهد سخن بگوید.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا