-
شعر
شعلۀ مست غزل
بـا نـگاه گـوشـۀ چـشـمی اگـر شادم کند آنقدر نوشـم که مسـت مستِ دلشادم کند درخم زلفی اسیرم گرکند عمری…
بیشتر بخوانید » -
شعر
خوان خون
جنگ و صلح طالبان بازی پاکستان بود ایـن بــرای مــردم مـا کاملاً عــریـان بود کشورما گاو پنجمن شیر پاکستان…
بیشتر بخوانید » -
شعر
قلب حزین عید
عیدتان درخاک وخون افتاده باقلب حزین کـس نمی بینم که باشـد مـردم ما را معین بر پلاس غـم نـشسته خلـق…
بیشتر بخوانید » -
شعر
غارت باغ انسانی
درین زمانه دل ازجور خار می لرزد ز چـیـغ و ولــولـۀ لاله زار می لـرزد ز قتل و غارت…
بیشتر بخوانید » -
شعر
دام تزویر
چـرا آیین را بازیـچه کردند پــیام تین را بـازیـچه کردند گهی ترسا و گه مسلم برآیند خدا و دین…
بیشتر بخوانید » -
شعر
افراطیت دشمن تمدن
الهی بشکند دسـتی که ویران می کند ما را حمایت می کند آشوبگری و چورو یغما را بهرجا می…
بیشتر بخوانید » -
شعر
ظالمان وحشی
کـدام ظالم سـیه پوش کرده مارا بسوگ وغم همآغوش کرده مارا سـتم در حـق مـا بگـذشـته از حد به…
بیشتر بخوانید » -
شعر
غارت گلستان
بهار آمـده، لیکن وطن زمستان است به خون لاله قسم غارت گلستان است به دست وحشت پاییز گل شـود…
بیشتر بخوانید » -
شعر
دیار نوروز
بـرای ما که کهـن یادگار نوروز است چه ارث پاک وکلان افتخارنوروزاست ز جـشن خرّم جمشیـد تـا به عهد…
بیشتر بخوانید » -
شعر
زخم خون
تیغ را در دست قاتل داده اند همچنان پول ووسایل داده اند سـرنـوشت مـردم بیچـاره را پـاک در چنگ…
بیشتر بخوانید »