خبر و دیدگاه

به توجه مارشال دوستم و یاران وی که هر روز یک ائتلافی!؟ می‌سازند

ما که روزی رفتنی‌ستیم از این جهان، مگر باردگر تکرار می‌کنیم! نسل نو را فریب نه دهید و فریب هم نه می‌خورند. به هر وزش باد سرد نه شوید و با هر گرمی گذرا نه سوزید. سیاست که نه می‌دانید. به وعده‌های دروغ پاکستان و ایران و روسیه و چین و هند و هر جای دگر باور نه کرده و بر آب‌روی تان فکر کنید. من بار دگر به شما عادی و‌ عامیانه می‌گویم که پاکستان را بشناسید. به ویژه مارشال دوستم که می‌داند، پاکستان به وسیله‌ی ضیای ترجمان چه‌گونه جنبش تان را ضربه زد و همه‌ی تان را از هم پاشانید. بدانید که بلوچ و پښتون پاکستان، تحفظ منظور پښتون پاکستان و راه‌برد ملی پاکستان، از بدو ایجادش تا کنون برضد کشور ماست. پاکستان هیچ‌گاه با کشور ما دعوای ارضی نه دارد و احمق هم نی‌ست که بالای خودش عریضه کند تا بحث مرز دیورند دوباره بلند شود. هیچ شاه و هیچ مشر افغان به خاطر دیورند از سوی پاکستان زیر فشار نه بوده و کشته نه شده. کشته شدن دکتر نجیب، نتیجه‌ی اعتبار بی‌جای خودش و احمدزۍ بالای قوم خودش بود و توهم پشتونستی طالبانی. این تبلیغاتی که پیوسته می شوند، بازی با اذهان عامه‌ی افغان‌ست.

خلاصه!

-تی تی پی پاکستان اگر هزار سال به ضد حکومت خودش بجنگد، نایب جنگ‌های نیابتی پاکستان در خارج از پاکستان‌ست، به خصوص افغانستان.

مبارزه با تی تی پی!

این تنها ترفندی‌ست که پاکستان نیروهایش را زیر نام تی تی پی و مبارزه با آن، به کمک طالبان قومی، وارد جغرافیای شمال کشور ما کرده می‌کند. مبارزه‌یی با تی تی پی در کار نی‌ست.

-شدت غصب سرزمین‌ها، جا‌به‌جایی‌هایی افغانان پاکستان و جنوبی که از زمان کرزی شروع شده و کوچانیدن بومی‌ها را چند چند ساخته.

-این برای آن‌ست تا اجرای وظیفه‌ی احتمالی بی‌ثبات‌سازی آسیای میانه، پسا پایان زمستان و یا پایان جنگ اوکرائین،‌ به دستور آمریکا با سرعت پیش‌برود. متقی نه برای دوستی، که برای کشف و استعمال هند، به نفع خودشان که در حقیقت نفع پاکستان‌ست، وارد بازی استخباراتی با هند شده.

-هند که از لحاظ استخباراتی خیلی ضعیف‌تر از ایران‌ست، از لحاظ بُعد مسافه با کشور ما، خطرپذیری زیادی دارد.

-یکی از این خطرات را دیدیم که پسا برگشت متقی، انفجار عظیمی در هند صورت گرفت.

-تصادمات ساخته‌گی پاکستان با طالبان تا زمانی تداوم دارد که آمریکا دستور توقف دهد.

-چنانی که پیش از این گفتیم، اگر بازی اوپراتیفی، بزن و‌ بگریز میان طالب و پاکستان ادامه یابد، پایان‌دستان طالبان از آن این کار سر در نه‌می‌آورند، احتمالاً عوامل حقیقی جنگ در آینده با مرزبانان پاکستان شوند.

-ترورپروری و طالب‌پروری جهان شرق و غرب، همه به استیذان پاکستان صورت گرفته و ادامه دارد.

-انتظار داشتنِ شما یا هرکس دیگر برای دریافت کمک عملی از پاکستان، توهمی بیش‌ نی‌ست و خیال باطل‌ست.-تاریخ ائتلاف‌های شما و شکست‌های پسا یک هفته‌یی آن را همه به یاددارند. شما به صورت قطع با هم جور نه می‌آیید.

-تنها کاری که می‌کنید، از باورانگاری‌های بی‌جای دوستم، بالای خودتان و به نفع خودتان معامله می‌کنید.

– بحث مهم این‌ست که از الف تا ی، هیچ یک تان سیاست و سیاست‌گری را نه می‌دانید.

-شما اندیشیدن به ثروت، تقسیم گنجشک‌

های ناگرفته در هوا ‌و تخیل و توهم برای چند وزارت و سفارت به ما میتی.

-موضوع دگری که شما را از هم‌اکنون ناکام می‌سازد، نه داشتن باور به خودتان و برنه گزیدن یکی تان به عنوان ره‌برست.

-در رأس بودن یک افغان برای شما شرط رسیدن به تخیلات تان‌ست.‌ ولو این افغان، لکن‌وال، مجرم باشد یا داوودزی پروپاقرص اجنت پاکستان.

-چرا از تجربه‌ها عبرت نه می‌گیرید؟ قانونی که شرمی نه دارد، همین حنیف اتمر وی را به زمین نه زد؟ خیر ببینی رفیق اتمر. باز هم دل‌بسته اید که اتمر در رأس بیاید. جنجال‌های درانی و غل‌زایی را می‌دانید؟

-بحث بدبختی ساختاری شما، تغییر نام‌‌های ائتلاف تان‌ست.

-شما هیچ‌گاه در منشورهای نه‌داشته‌ی تان یا در اعلامیه‌های بی‌محتوای تان از بازگرداندن اقتدار، مقاومت مسلحانه‌ی مشروع، تسخیر اراضی حتا هزار متر مربع در داخل کشور سخن نه گفتید.

-هیچ‌ یک‌شما، شهامتی به هزینه کردن از سرمایه‌های میلیارد دلاری تان برای یک دور گذار، رفتن به کوه و کمر وطن جهت مبارزه را نه دارید.

– اگر همین مارشال دوستم ام‌روز اعلام کند که دگر کمکی نه می‌کند یا امکاناتی نه دارد،‌ سوگند به خدا اگر دگر یکی تان درب او را بکوبید تا احوالش را بگیرید.

– شما از فردای سقوط تا ام‌روز غروب تان هیچ‌گاه از موضع اقتدارصحبت نه کرده و هی تضرع برای طالب تروریستی دارید.

-شما حتا این بی‌حرمتی را در جبین‌های تان گرفتید که طالب، لباس‌های خواب تان را هم از خانه‌های تان بیرون کرده و تصاویر شان را به استهزا منتشر کردند.

– شما سنجش این سیاست را نه دارید که بخشی از جهان کنون به آمریکا می‌بیند. کمین‌زنی روسیه و هند و ایران و چین و ظاهراً پاکستان برقدرت طالبانی، یک پیش‌فرض احمقانه‌ است.

-هیچ‌ یک از کشورهای منطقه، شهامت پرداخت هزینه‌ی طالبان را نه دارد،‌ غیر از آمریکا که هفته‌وار به قول منابع حالا بیش‌تر از هشتاد میلیون دلار برایش می‌دهد. -دیدید که سفیر چین کنچوس، مبلغ صد دلار بلی تنها صد دلار به زلزله‌زده‌گان شمال کمک کرد.

-لابی‌گری شما برای قانع ساختن جهان اصلاً وجود نه دارد، چون ظرفیت کادر تخصصی نه دارید.

-جهان هم در پی این نی‌ست که شما دوباره به قدرت باشید.

– برنامه‌ی را‌بردی جدید آمریکا را دیدید یا خواندید؟

-روسیه در این برنامه دشمن و خط قرمز آمریکا شمرده نه شده. شاید هم‌کار پنجاه‌، پنجای تقسیم سیطره در منطقه به شمول کشور ما به محوریت طالب.

-سقوط طالب بدون نقش آمریکا هرگز ممکن نی‌ست و آمریکا حتا اگر تصمیم روگردانی از طالب را داشته باشد، شما جای‌گزین طالب نی‌ستید.

-حالا بگویید که با این ساختار جدید، گام‌

های عملی بر می‌دارید، وارد بخشی از کشور می‌شوید، یا نیروهای تان را می‌فرستید و حمایت و اکمال شان می‌کنید؟ نه.

-چون شما به نیروهای مسلکی، آگاهان دانش و خردسیاست و کیاست و برنامه‌ریزهای کاریزماتیک فرصت نه

می‌دهید، همه‌ی تان فرزندان تان را زیر بغل‌های تان دارید و هر جا سنجاق شان می‌کنید تا کس دگری را راه نه باشد.

– در میان شما، مارشال دوستم این خصوصیت را نه داشت، مگر وی هم سوی شما دیده، پای‌گاه‌های قدرت خود را خانه‌واده‌گی ساخت. ارچند باوری که من دارم و سال‌ها پیش گفتم، پسا دوستم، جنبش منبشی وجود نه خواهد داشت. مگر اقتدار خاموش ام‌روز دوستم قابل محاسبه است که به کار نه می‌گیرد.

خلاصه‌ی کلام یا هر کدام تان بدون چشم‌

داشت کمک‌های خارجی، ده ده میلیون‌ دلار یا کم‌تر از آن را هزینه و یک پادگان مجهز حرفه‌‌یی ساخته و وارد کشور کنید شان و حمایت. یا این که از شایعه‌‌پراگنی بپرهیزید و‌ مردم را ناحق امیدوار نه سازید، گر چه مردم بالای تان اعتبار نه دارد.

– شرم‌ست که هر روز می‌خوانیم فلانی با چندصدهزار نیرو وارد کشور می‌شود، سمیع سادات با سه صدهزار نفر وارد کابل می‌شود، امرالله را آمریکا دعوت کرده ووو… لاف‌هایی ازلاف‌‌خانه‌های پیتوی.

-همه به احمد مسعود دل بسته اند‌ و من که کتاب قطوری در موردش نوشته بودم،‌ از انتشارش صرف‌نظر کردم. چون دیدم‌ که او هم از کاکا‌گرایی ‌و ماما‌گرایی و تاج‌الدین گرایی بیرون نه شد. تازه این که سیاست راه‌بردی نه دارد و‌ سیاست روز را کارگزارنش نه می‌دانند و موضع عجولانه‌ی شان را در حادثه‌ی لکن‌وال دیدیم. حالا اگر سخنی به دفاع دارید، بگویید ورنه مسکوت بگذرید، شرمنده‌گی همین‌قدر کافی‌ست.

بدرود

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا