خبر و دیدگاه

طالب، دین‌دارِ بی‌دین و دین نه‌شناسِ پر ز کین

مضحکه‌ی فتوای شلوار ؟؟؟

وزیر طالب راست می‌گوید.

محمدعثمان نجیب
نماینده‌ی مکتب دینی فلسفی من بیش از این نه می‌دانم.
وقتی می‌خواستم این یادداشت را در تقبیح جنایات مدنی طالبان علیه شهروندان کشورم به ویژه ظلم شان علیه غیر افغانان، بنویسم، دچار توهم شدم. این توهم زاده‌ی تفکر تازه‌ی طالبانی نی‌ست، بل ریشه در برداشت‌ها از پرداخت‌های بیش‌ترین افراد جامعه‌‌ی ما، حتا برخی تحصیل کرده‌های نادانی دارد که بیش‌تر شان خود را نخبه‌نما می‌تراشند. سه سال و اندی از استقرار اجباری سیطره ی ظلمت طالبانی توسط آمریکا و هم‌کاران غربی‌اش گذشت و تجربه نشان داد، که روند طالب پرستی آنان، یک سیاستِ ماندگار آزمایشی است تا که بعدها چی شود؟ دادن اختیارات گسترده و فراقانونی و فرا دینی و فرا شهروندی در اعمال ظلم و ستم طالب بالای یک گروه ویژه‌ی قومی یعنی تاجیکان کشور، کمک‌های بی‌توقف مالی و سخاوت‌مندانه‌ی غرب و شرق برای طالب، طالب را از چنبره‌ی حیوانیتِ عادی، در گذار به بیابان وحشتِ کنگره‌ی کانگ‌ستری‌ جنایت سنگین کمک کرده و طالب با وداع از حیوانیتِ عادی، به مدار حیوانیت وحشت آفرین بی‌توقف سگ‌های هار غیر قابل کنترل بسته شده است. این ارتقا از درجه‌ی عادی حیوانیت، به هارگری غیر قابل کنترل، برای آن است که ام‌روز چهار سوی جهان جهت حفظ و‌ گسترش منافع خود حتا در مواضع تدافعی، چنان لشکر هار بی رحم از نسل طالب قومی خاص آن هم از جغرافیای خاص، در کشورهای خاص، مگر همه مسلمان نیاز دارند. بحث اسرائیل جدا ‌و بیش‌تر مذهبی و سرزمینی است که اسرائیل را به سگ‌هار غرب در جهان علیه مسلمانان مبدل ساخته. ما حالا نیاز داریم تا دردهای بی‌درمان خودمان را تسکین بدهیم،‌ تداوی که کرده نه می‌توانیم شان. اگر هدف غرب همان یک‌سان سازی قومی جمعیت در کشور ماست که تنها اوغان را هرکاره‌ی ملک بسازد، یک بینش احمقانه‌ی تاریخ مه‌دانی کشور ما می‌باشد. نخست این که پایایی مادام‌العمر این رویه را اقوام غیر افغان به هیچ صورت اجازه نه می‌دهند. قدرت‌نمایی یک سال و چند سال اوغان در کشور به زور قدرت بی‌گانه‌ها نه نو است و نه کهنه و نه پاینده. درست است که محورهای مقاومت حالا ضعیف شده اند و تنها جبهه‌ی آزادی در دفاع از مردم قرار دارد. مگر مقاومت تاجیکان ریشه در بیشه‌های اندیشه‌های کهن ایستایی از گذشته‌ی دور دارد.
طالب دین‌دار بی دین است:
بی‌گمان که طالب در اجرای کردارش بالای غیر اوغان‌ها، عامل دستورگیرنده است تا هم دین را بدنام کند و هم مدعای بادارانش را بیش‌تر در یک‌سان‌ساژی جمعیت عملی کند. غرب به خوبی می‌داند که ۹۹ درصد تاجیکان با همه جنجال‌های بی اتفاقی، نه داشتن ره‌‌بران صادق، نه داشتن حمایت‌ها و
ارتباطات جهانی، تن به تسلیمی در سازمان‌های جاسوسی نه می‌دهند. این‌جا برگ برنده به دست طالب و اوغان می‌افتد که از هفتاد پشت جاسوس خارجی اند و به خارجی‌ها پناه می‌برند، نه به خدا.
به یادمان باشد که طالب اوغان، اصلاً بی‌دین‌ترین قشر کشور ماست که تمثیل دین‌دن‌داری می‌کند. این گروه هر کز از دین چیزی نه می دانند و این نادانی شان است که غرب را شکار کرده. چون غرب به جاهل و الاغ زیاد نیاز دارد.
بحث صدور فتوای کفر، شلوار پوشان:
درست از نادانی گروه‌های پایانی و از دانایی باداران طالب برای بدنامی دین توسط طالب اوغان است.
به اطمینان برای تان می‌گویم اگر یک پژوهش دقیق صورت گیرد، حتا ادې‌های اوغان طالب در جوانی‌های چهل تا شصت و هفتاد سال پیش، شلوار پوشیده اند. صدور فتوای حرام بودن شلوار در زمانی از سوی طالب اوغان داده شده که کلان‌های تروری‌ست شان همه، کت و شلوارهای لوکس نظامی به تن دارند. هم‌چنان در وزارت داخله‌ی خود، سعی بر پوشانیدن کت و شلوار نظامی توسط زیردستان شان دارند. در همین غرب، من به سر چشم دیدم که زن شصت ساله‌ی اوغان طرف‌دار طالب، شلوار پوشیده بود.
این‌جاست که ثابت می‌شود، طالب دین‌دار بی دین است و هرگز صلاحیت صدور فتوا را نه دارد.
درانی و غل‌زایی عامل اصلی تشنج می‌‌مانند تا ابد.
آن‌چه را می‌خواهم صریح اذعان کنم، این است که حتا اگر غرب و شرق بتوانند حکومت تک قومی در کشور را به فکر خود شان پیاده بکنند و از اوغان به عنوان لشکر مسلمان تروری‌ست حفظ منافع شان استفاده کنند، باز هم اشتباه می‌کنند. چون مشران اوغان تعهدات چند جانبه‌م جاسوسی به همه کشورها دارند و اختلافات ذات‌البینی شان چنان ریشه‌ی کهن در میان شان دارد که هرگز حل شدنی‌نی‌ست. اوغان می‌‌خواهد هر ده‌کده و شهرستان، خودش زمام امور کشور را به دست داشته باشد. اختلافات درانی‌ها و غل‌زایی‌ها با آن که ریشه‌ی تباری مشترکی دارند، هرگز قابل حل نی‌ست. لذا جهان چند قطبی شده‌ی قدرت های نو و کهنه اگر این ها را مانند کنون به عنوان برده‌های جنگی خویش نگه‌دارند، در حقیقت زنگ تازه‌ی خطر بحران و جنگ را به صدا در آورده اند. چون این دو طایفه برای بر سرقدرت رسیدن از هیچ تن‌فروشی و خود فروشی دریغ نه می‌کنند. پس هر کدام در پی به دست آوردن دل بادار، خودش را بیش‌تر آرایش کرده و در تخت خواب بادارش، کام دل بادار را برمی‌آورد و برای کشتن رقیب، از او کمک می‌‌گیرد، باداران در هر دو تخت خواب برنده اند و غیر افغانان بازنده. ما در تاریخ خواندیم که احمدشاه درانی، مامای خودش را به خاطر قدرت کشت. مامایی که دست احمدشاه را در عنفوان جوانی گرفته و به غلام‌بچه‌گی دربار نادر افشار به وی سپردش. مگر نه دانست که روزی این خواهرزاده سر خودش را با شمشیر قدرت از تنش جدا می‌کند.

وزیر طالب راست می‌گوید.

چون غرب و‌ شرق حمایتش می‌کند.

پس در به رسمیت شناختن چه نیاز دارد؟

وزیر طالب که مدعی‌ست، نیازی برای به رسمیت شناختن جهان نه دارند، راست می‌گوید. جهان به ظاهر رنگ شده‌ی روغنی غرب، از روزی که در گوانتامو و دوحه با ره‌بران طالبان وارد بحث شد و دفتر شان را در قطر بازگذاشت، طالب را به رسمیت شناخت. در بیش‌ترین کشورهای متمدن غرب، هم اکنون نماینده‌‌‌‌گی‌های سیاسی کشور، به طالب سپرده شد و تازه‌ترین آن هم به بهانه‌ی دروغ، توسط دموکرات‌ترین کشور اروپایی یعنی آلمان برای طالب داده شد. پول هفته‌وار پنهان و عیان آمریکا و غیر آمریکا برای طالب، مانند رود خروشان حیات بخش اقتصادی، طالب را از افتادن نجات داده. سفر ره‌بران طالب بهذتر سوی جهان، نه تنها مانع نی‌ست که خیلی با تشریفات هم است. اعلامیه‌ی گرفتاری ملاهیبت‌الله کد و رئیس دادگاه طالب، از سوی دادگاهی اعلام شده که جزء نام تشریفاتی و فیصله‌های تشریفاتی کاری یا قوای اجرائیه‌یی برای تطبیق احکام خود نه دارد. پس در دراز مدت چند سال دیگر هم انتظار نابودی طالب را نه داشته باشید. مگر این که معجزه‌یی رخ دهد، آیا معجزه‌یی از انسان را سراغ دارید؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا