محافظه كاري يا conservatism از نگاه سياسي متعهد بودن به افكار عنعنوي ، فرهنگي و فلسفه سياسي اســت كه شخص نمي خواهد تغيير كند و تغيير را زوال جامعه ميداند .
در كشور هاي سرمايه داري ، محافظه كار از نظام سرمايه داري براي منافع سرمايه دار زياد تر دفاع مي كند و يا بعضي موضوعات كه خلاف حقوق بشر و عدالت اجتماعي اســت , دفاع مي كنند. مثلا در امريكا يكي از تفاوت ها ، روي مسله سقط جنين بين دموكرات ها و جمهوريخواهان اســت كه جمهوريخواه از فلسفه محافظ كاري كار ميگيرد طرفدار سقط جنين نيست. يك اصول قضايي چنانچه در اسلام وجود دارد ، در امريكا وجود ندارد.
در كشور هاي رو با انكشاف مسلمان ، مذهبي هرگز تغيير نمي كند و مسله حقوق بشر ، آزادي انسان و كرامت انسان برايش مطرح نيست . همان مسايل را كه از كتب قديم آموخته و يا برايش تدريس شده اســت قبول دارد و شديد و به شكل شرم آور دفاع مي كند. و جالب اين جاست كه مذهبي مسلمان به جاي متون واقعي اسلام به مراجع رجوع مي كند كه نه در قرآن آمده اســت و نه حديث پيامبر . به هر حال اين طبقه در بين شيعه و سني پيروان خود را دارند كه خودآگاه و ناخودآگاه اين اشخاص را تعقيب مي كنند .
در اسلامِ محمد مسايل نظر به شرايط زمان و مكان تغيير مي كند. علم در پيشرفت اســت و انسان هم در قبال علم به پيشرفت اســت .
اخيرا در ايران كه از فقه شيعه پيروي مي كنند اعتصابات بزرگ بر عليه حجاب براه افتاد. در اخبار ايران مي خوانيم كه
“طی چند روز اخیر و بعد از فرمان سرکوب خامنه‌ای علیه زنان، همه‌ی قوای حکومت برای اجرای این فرمان بسیج شده‌اند. ماشین‌های گشت ارشاد، دوباره بدون آرم و نشان رسوای خود، در خیابان‌ها پیدا شده‌اند، به تعرض علیه زنان شدت بخشیده‌اند و فضای عمومی جامعه را ناامن‌تر ساخته‌اند.”
اين اســت بهترين مثال محافظه كاري در يك كشور مسلمان كه مردم اسير فرمان يك امام به نام اسلام هستند. نظام كه مانند طالبان نادان مردم را به اسارت گرفنه اســت. محافظه كار به اين موضوع هرگز فكر نمي كند كه انسان از ديد قرآن آزاد آفريده شده اســت و يا فكر نمي كند كه هر كس مسول گناه خود اســت . و يا فكر ميكنند كه اگر زن حجاب نپوشبد مرد را به شهوت تحريك ميكند [ چه مضحك ] . چون مرد و زن از نفس واحد خلق شده اســت يك كرد هم مي تواند يك زن را تحريك كند اما مردان حجاب ندارند. خنده آور نيست ؟!؟!؟
گل سخن درين جاست كه ازين استبداد به نام دين دشمنان اسلام سوء استفاده مي كنند و با بهانه هاي گوناكون مخصوصا كه مانند ايران موقف اقتصادي مهم داشته باشد كشور را سرنگون مي كنند چنانچه وقتي شاه ايران بر ضد منافع دشمنان اسلام سخن گفت او را سرنگون كردند .
در جامعه ما مخصوصا آنهايكه ادعاي چيز فهمي مي كنند زياد تر با محافظه كاري خمير شده اند. و اين موضوع باعث شده اســت تا بي عدالتي ها محكم تر شود ، حقوق مردم پايمال شود و ظلم خانه كند. وقتي يك استاد يا عالم دين سخن نادرست مي گويد و يك عده از او پشتيباني مي كنند ، آشكارا مرتكب ظلم مي شوند. و اين به نفع جامعه دربدر و خاك به سر مانيست. در جامعه ما محافظه كاري آهسته آهسته به منافقت مي انجامد و اين جاست كه مردم راه گم مي شوند . وقتي دل شخص و عمل او يكي نبود و از روي مصلحت روزگار يك كار را كند تا دل مردم را خوش سازد اين اســت كه به جاي معاونت در اجتماع ، زياد تر صدمه مي زند. منافقت در اسلام دو نوع اســت : يكي تيولوژيك اســت و دوم آن سوسيولژيك . منافقت تيوللوژيك آن اســت كه به دل مسلمان نيست و در ظاهر خودش را مسلمان جلوه ميدهد و اين منافقت در سوره بفره بسيار واضح اســت. منافقت سوسيولوژيك آن اســت كه مردم در اجتماع نقش منافقت آميز بازي مي كنند . رسول خدا در مورد منافقت اجتماعي گفته است كه وقتي منافق وقتي سخن مي گويد دروغ مي گويد ؛ امانت را خيانت مي كند و وقتي وعده مي كند ، وعده خلافي مي كند .
در كشور هاي رو به انكشاف مردم از قشر تحصيل يافته توقعات بلند دارند. تحصيل يافته ، برنامه ساز ، معلم و آموزگار و همه كساني كه براي رهنمايي مردم نقش بازي مي كنند بايد با مردم راست و صادق باشند حتي كه به اساس يك حديث پيامبر اسلام سخن شان به سود خود شان نباشد و اما به عدالت اجتماعي و اسلامي سازگار باشد. وقتي شما حق را مي دانيد و يا شاهد هستيد كه حقيقت چيست و خاموشي اختيار مي كنيد شما منافقت مي كنيد.
دكتر فريد يونس
استاد بازنشسته ي بشر شناسي فرهنگي ، مطالعات و فلسفه اسلامي
