ادامهی بیانیهی اساسی اعلام حضورِ حزب دموکراتیک خلق افغانستان

حزبِ مادر، بر آن است:
-که هستهی مرکزی خود را در ۱۱ جدی سال روان فراروی خورشیدی اعلام کند. فاصله میان امروز و این مدت برای غور و مداقه روی اساسنامه و برنامهی عمل حزب است که در تاریخ ۳۰ جولای ۲۰۲۳- همهگانی میشود. پس از اعلام هستهی مرکزی و رهبری، تصویب اساسنامه و برنامه، وظایف مشخصی به عهدهی همه قرار خواهند داده شد. همچنان باردگر، حزب، صریح و سریع اعلام میدارد که حزب مادر موروثی، خانهوادهگی، گروهی مربوط به رهبر و رهبران فقید نیست. نامبردن از آنان یا محبوبه مادر همان روش نمادین بودن را دارد. حالا دانستیم، که نه کسی رهبر را دوست داشت و نه رهبران را و نه محبوبه مادر را. چون ما را به استفادهی سوء از نام مُرده و زنده کردند. در حقیقت کمبود های اخلاق سیاسی خود شان را متوجه شدند و حسادت هم نه توانست مانع واکنش شود. پس از این، همان نام حزب مادر بهگونهی دایمی برای حزب خواهد بود. مشروط به تصویب کنکرهی مؤسس. با تأکید میگویم، حزب مادر هیچ ربطی به شخصیت محوری محبوبه مادر یا دگران نه دارد. ولی همهی آن پنج تن بزرگان رهبران نمادین حزب از امروز تا بقای حزب خواهند بود، یا حد اقل تا که من حیات داشته باشم. نام های شان عنداللزوم و عندالموقع و اگر نیاز باشد ده بار در هر سطر هم برده خواهند شد. هرکسی دُهل پسران مینوازد یا نغارهی مخالفت یا بدمانی ما را رقم میزند، آزاد است.
– حزب مادر، میخواهد تا بداند که سرمایه های منقول و غیرمنقول آن کجایند؟ چرا جزایر ایجاد شده از بدنهی حزب مادر، نسبت به این سرمایه ها بیتفاوت اند؟ بیست سال پسین بهترین ایام و فرصت برای بازیابی سرمایه ها بودند. رفقایی که در امور مالی کمیته های حزبی، کمیته های ولایتی و کمیته مرکزی حزب قرار داشتند کجایند؟ با سرمایه ها نقدی حزب چه کردند؟ من یکی دوستای آنان را میشناسم که پول های حقالعضویت سازمان های اولیهی تحت مدیریت شان را دزدیده، در دوران حاکمیت دکتر نجیب با همان پول ها خود خانهوادهی شان را به اروپا آوردند. و اگر ضرورت اقچفتد،نام های شان هم افشا میکنم. چنانی نه بود و نیست که همه دارایی های حزب را، دولت های پسا سقوط اقتدار حزب منجمد کرده باشند. مجموعه ها اسناد، کارت های سفید عضویت سازمان های اولیه در سراسر کشور و قوای مسلح به دست کی ها افتادند؟ مهر هایی که برای آن کارت ها و اسناد حزبی حیاتی بودند چه شدند؟ جداول اندراج و شهرت کامل اعضای حزب در سازمان های اولیهی سراسر کشور و قوای مسلح به دست کیها افتادند؟ دیتابیس تشکیلاتی کمیته مرکزی حزب را چه کسی نگه میدارد؟ چرا تا امروز کسی نسبت به خطرات حیاتی رفقا، ناشی از افتادن احتمالی آن استاد به دست دگران نه پرسیده یا توضیح نه داده؟ من در روایات زندهگی خودم نوشتهام، وقتی آقای آیکین بیری سفیر آمریکا در استان خوست و با ترجمانی آقای فهیم بعد ها وزیر مخابرات به من گفتند که میدانند در سال های اوایل دههی شصت کجا کار میکردم، حیرت زده شدم که ایشان آن معلومات دو دهه پیش از آمدن خود شان به افغانستان را از کجا کرده اند؟ منی که یک پیادهی عادی و یک کارمند درجه صدم بودم. پس حتمی معلومات های دگری از رفقای دارای مسئولیت های بزرگ را هم داشته است؟ این معلومات ها چه گونه به دست شان رسیده بودند؟
تا در پیگیری و شناسایی عوامل روسی سقوط کشور و رهبر، به دست گرباچف در حمایت از دکتر نجیب و کودتای ۱۸، پژوهش هایی را انجام داده و عندالموقع جبران خساره از نظامهای جانشین گرباچف مطالبه نماید، چون به اسنادی که در جهان همهگانی شده و برگردان آن مصاحبه به زبان فارسی هم وجود دارد، رهبر، خودشان را فدای اشتباهات شوروی میدانستند. این برگردان مصاحبه به قلم رفیق عارف عرفان سال ها پیش در روزنامه ها منتشر شده است. سیر و سلوک احزاب برادر و سکوت جمعی رهبران پیشین حزب اعم از مُرده ها و زنده نسبت خیانت دکتر نجیب به حمایت گرباچف پرسش برانگیز است. سقوط اتحاد شوروی و حزب کمونیست اتحاد شوروی بسیار سال ها پس از اقتدار دادن به دکتر نجیب صورت گرفت. این مورد دلیل نه میشود که رژیم تحت حاکمیت رهبر، با توجه به ضعف اقتداری حمایتی اتحادِشوروی و بلاک شرق صورت گرفته است. شکایت از جانشینان نظام های شوروی پسا گرباچف و کشور های بلاک شرق در عدم حمایت از رهبر و قرار گرفتن به ضد او، آن هم درست در زمانی که جهان هنوز در تحت رهبری اتحادِشوروی و احزاب برادر و بلاک شرق سخن مساوی با امپریالیسم را میگفت.
ادامه دارد…
ReplyReply to allForward
|