خبر و دیدگاه

به مناسبت یکسالگی حاکمیت وحشت و بربریتِ طالبان در افغانستان

از 15 اگوست 2021 به ایطرف ابر تیره و سیاهی اسمان افغانستانرا پوشانده است. از این ابر سیاه بر سر مردم دردمند این سرزمین جز زهر و دود و سیاهی چیز دیگر نباریده است. امریکا و انگلیس توسط گماشتکان خود چون زلمی خلیلزاد و حامد کرزی و اشرف غنی احمد زی با هزار دسیسه و تفتین و نیرنگ و تطمیع توانستند ستاره های آسمان این سرزمین را به قتل برسانند و یا در گرداب غفلت و خود بینی و از خود بیگانگی غرق سازند تا فضا برای آمدن بادهای تباه کن و ویرانگر بنام طالبان آماده گردد. در 15 اگوست 2021 اشرف غنی بعد از مطمئن شدن ازانجام موفقانه ماموریتش از افغانستان فرار کرد تا به آسانی پایگاه قدرت دولتی یعنی ارگ کابل به طالبان تسلیم داده شود.
طالبان چگونه افرادی اند و چه میخواهند؟
طالبان شاگردان فارغ شده از مدارس مغز شوئی و تلقین جهل و بربریتِ پاکستان اند. اینها توسط نسخه های قدیمی و تاریخ تیرشده تعلیمات رایج مدارس دیو بندی و وهابی و سلفی گمراه ساخته شده اند که اصلاح و هدایت انها به جاده ترقی و انسانیت و اخلاق، محال و دور از امکان بنظر میرسد.
این گروه زیر نظر استخبارات پاکستان تعلیمات دینی را از کودکی در مدارس به اصطلاح اسلامی پاکستان به شیوه بسیار بدوی و کهنه آموخته اند که بیدار ساختن و هدایت آنها در جهت استفاده از عقل، غیر عَملی پیشبینی میگردد. بدلیل اینکه روان شناسی نشان داده است که فیصدی زیاد شخصیت انسانها تا هشت سالگی ساخته میشود. به این حساب توقع اصلاح شدن آنها چندان منطقی بنظر نمی رسد. با چنین شیوۀ تعلیم و تربیه  طالبان اموزش دیده اند، و به همین سبب است که مخالف هرگونه افکار آزاد منشی و ترقیخواهی میباشند. و در طی یکسال حکمفرمائی آنها دیده شد که آنها:
1- سخنی از آزادی که حق هر انسان روی زمین است بزبان نمی آرند. یعنی دشمن آزادی های مدنی اند.
2- دین اسلام و شریعت اسلامی را چون وسیله ای برای سرکوب و ذلیل ساختن مردم افغانستان بخاطر براورده شدن اهداف بیگانگان و بالخصوص پاکستان، بکار میبرند.
3- حقوق زنان را هرگز برسمیت نمی شناسند و میخواهند زنان را خدمه و برده مردان بسازند.
4- به میثاقهای ملل متحد بالخصوص به منشور حقوق بشر ملل متحد هرگز اعتنای ندارند و آنرا خلاف شریعت اسلامی بحساب می آورند.
5- استفاده از دست اوردهای ساینس و تکنالوجی را در امور دولتی خلاف آموزه های اسلام میدانند و به همین علت است که در کرسی های رهبری ارگانهای دولتی بطور عموم فارغانِ مدارس پاکستانی زیر القاب ملا و مولوی را بکار گماشته اند.
6- به انتخابات و تشکیل پارلمان باور ندارند. در حالیکه تجربه نشان داده است که یگانه راه پیشرفت و ترقی یک کشور از راه تشکیل دولت به اراده و انتخاب آزاد مردم میگذرد.
کوتاه اینکه طالبان اجیران پاکستان و دشمن اسلام و دشمن مردم افغانستان میباشند. بنابرین به هر باشنده افغانستان فرض عین است که تمام نیرو و امکانات خودرا در راه سرنگونی طالبان فداکارانه بکار برد. خوشبختانه که اکنون نیروهای فداکار و صادق به افغانستان در کوهپایه های هندوکش و دیگر مناطق کشور زیر بیرق جبه مقاومت ملی و دیگر گروهای مقاومت فداکارانه به نبرد مسلحانه علیه طالبان پرداخته اند و در این راهِ پر افتخار قربانی های زیادی را متحمل شده اند. جبه مقاومت ملی با متانت و فداکاری ایکه تا اکنون از خود نشان داده و با برنامه ای که دارد میتواند مایه امید مردم افغانستان بخاطر آزادی افغانستان باشد. از مصاحبه ها و صحبتهای احمد مسعود رهبر جبه مقاومت ملی افغانستان میتوان به اهداف و برنامه جبه مقاومت ملی آگاهی  حاصل کرد . برداشتی که نویسنده از اهداف جبه مقاومت ملی نموده است به شرح زیر تقدیم میگردد:
1- آزادی افغانستان یعنی دور کردن یوغ استعماری بیگانه از گردن مردم درد دیده افغانستان.
2-نجات اسلام از وسیله قرار گرفتن در دست طالبان مزدور و همگام و هم آهنگ ساختن آموزه های اسلام با پیشرفتهای ساینس و تکنالوجی عصر حاضر.
3- احترام به ازادی زنان افغانستان و دادن سهم فعال در جامعه به زنان افغانستان تا دختران و زنان افغانستان بتوانند دوشادوش مردان سهم خودرا در عمران و ابادی افغانستان انجام دهند.
4- انتخاب هیت رهبری دولت به انتخاب آزاد مردم افغانستان ، تساوی حقوق اقوام ساکن افغانستان و تحقق حقوق شهروندی.
5-احترام به تمام میثاقهای بین المللی و بالخصوص اعلامیه جهانی حقوق بشر ملل متحد.
6-دوستی با تمام کشور های جهان بر اساس احترام متقابل و در نظر داشت منافع جانبین.
طوریکه دیده میشود که برنامه جبه مقاومت ملی مطابق به منافع مردم افغانستان بوده که بدون شک تحقق آن خواهد توانست در وازه های امید و خوشبختی را بر روی مردم افغانستان باز نماید. بعضی ها چشم به مذاکره و مصالحه با طالبان بسته اند ، تا بدینوسیله بتوانند حس وطندوستی را در آنها بیدار و آنها را از نوکری و افزار شدن در دست بیگانه بر حذر دارند. اما ما عملا” می بینیم که چنین انتظاری از طالبان ساده دلانه میباشد. حامد کرزی و غنی بیست سال قبل زیر این بهانه جهت تقویه طالبان،  شورای صلح را ایجاد نمودند و ما دیدیم که شورای صلح با نشخوار کلمۀ صلح و مداگره، راه را بخاطر ورودِ طالبان بقدرت دولتی، هموار و مساعد ساخت. همین قسم خلیلزاد نماینده امریکا زیر بهانه مذاکره با طالبان از یکطرف طالبانرا معرفی نمود تا در منطقه صاحب اعتبار شوند و از طرف دیگر طالبانرا آماده اشغال قدرت دولتی بسازند.
البته سوال ایجاد میشود که خلیلزاد و کرزی و غنی با وجود تحصیلات عالی و زندگی در جامعه دموکراتیک امریکا، چطور ممکن خواهد باشد تا این حد به عقب برگردند که ترقی و تمدن را قربان وحشت تروریسم طالبانی سازند؟
مروری بر عملکردهای این سه نفر در طی بیست سال نشاندهنده این امر میباشد که ایشان با دو دلیل به چنین ذلت وحقارت دست زده اند:
1- اجرای امر باداران شان.
2- استیلای ذهنیت تفوق طلبی قومی در ذهن و روان آنها
تاریخ نشان داد که فاشست ها از عقل و خرد و و وجدان بی بهره اند، کامیابی و رفاه خودرا در بدبختی دیگران میجویند. چنانچه بینیتو موسیلینی در ایطالیا و ادولف هتلر در آلمان جنایتهای استخوان سوز را در حق انسانها و بشریت مرتکب شدند.
حال دَین ایمانی و وجدانی هر هموطن میباشد تا در جراحی و دور انداختن این غده سرطانی طالبی دست بکار شوند و افغانستانرا از شر این خرد باختگان قرن نجات دهند.
یکتعداد از اهل و فکر و نظر سه راه را برای قطع دست طالب از قدرت دولتی در نظر دارند:
1- راندن طالب از قدرت دولتی توسط خارجیها
2- ادامه مبارزه مسلحانه و تقویه سنگر های مقاومتگران
3- سازماندهی و بسیج مردم برای قیام عمومی
البته راه اول یک راه تجربه شدۀ غلط میباشد. با هیچ قدرت خارجی نمیتوان اعتماد کرد و هیچ قدرت خارجی حاضر نخواهد باشد تا ملتی را بدون چشمداشت کمک و یاری برساند.
راه دوم هم راه طولانی و درازی میباشد، که در شرایط موجود با حمایت قوی نیروهای پاکستانی از طالبان،  خارج کردن طالب از قدرت دولتی خالی از مشکلات فراوان نخواهد باشد.
موثر ترین و عملی ترین طریقه قطع دست طالب از قدرت دولتی همانا بسیج مردم و راه اندازی قیام عمومی میباشد. برای اجرای این امرِ مهم اول باید شورای بر اندازی طالب مشتمل از سران گروهای مقاومت و جبه ملی مقاومت ملی ایجاد شود. این شورا ولایات را بین خود تقسیم نمایند. در هر ولایت هر گروه مقاومتی که کار را برای خود مساعد می یابد مسئول قیام همان ولایت تعین شود.تمام مردم افغانستان تبلیغات عمومی را علیه اشغال افغانستان توسط مزدوران پاکستان بنام طالبان و اینکه طالبان در لباس اسلام ضد اسلام بوده و ضد اسلام عمل مینمایند، سیستماتیک و منظم انجام دهند تا همه آماده حمله علیه مزدوران پاکستان شوند. در هر حوزه و در هر مسجد اشخاص جهت رهبری خیزش موظف گردد. البته اینکار در حد اعلی مخفی کاری و با بکار بردن کود و شیوه های ماهرانه انجام پذیرد. با اطمینان از خیزش عمومی علیه طالبان،  قومانده آغاز قیام از طرف شورای رهبری قیام صادر گردد. مردم با چوب و سنگ و بیل و تبر و هر وسیله دیگر علیه طالبان نامسلمان به حمله بپردازند. البته مردم مسلمان داغدیده افغانستان با قبول تلفات این قیام را آغاز خواهند کرد. بدن شک طالبان در هر محل نابود و سلاح های دست داشته شان بدست قیام کنندگان خواهد افتاد. مسئولین راه اندازی قیام در هر محل آمریت های پولیس را اشغال و شورای رهبری قیام بکابل آمده و جاگزین طالب خواهند شد. اگر نیت و همت و تصمیم نجات افغانستان از اشغال پاکستان و راندن طلبان نامسلمان از قدرت دولتی باشد. این کار خیلی عملی بنظر میرسد.
همه روی یکسر به جنگ اوریم … جهان بر بد اندیش تنگ آوریم
همه سر بسرتن به کشتن دهیم … به از آنکه کشور به دشمن دهیم
فردوسی

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا