یادداشت فوری من به محترم مارشال دوستم
محورِ بحث تان بایستی حمایت از مقاومت تحتِ رهبری مسعود پسر باشد.
در جستوجوی رهبرِ پشتونِ اقتدارگرا نباشید.
خبرهایی دست به دست میشوند که تحت ریاست شما جلسهیی برای بحث های احتمالی سیاسی و تصمیمگیری یا دایر است یا در حال دایر شدن.
من نمیدانم مشمولین دعوت شده ها به این همایش کی ها اند؟ محتوا و رئوس برنامهی کاری آن هم معلوم نیست. به هرحال اگر یک چنین موردی عملی باشد زنگ خطری برای آمریکا و انگلیس و اروپا و حتا خود ترکیه است. هرچند ترکیه در پی ناکامی به دست آوردنِ مدیریت میادین هوایی یا فرودگاههای افغانستان رنگِ رفتارش با طالبان را تغییر داده است. به هر حال من برای پیشگیری از تکرارِ اشتباهاتِ گذشته مواردی را برای شخص شما مارشالِ محترم یادآوری میکنم. لازمهی رعایت این موارد درست مانند نفس کشیدن برای تان اهمیت دارد.
میفهمم که شما میداندار رزم و بزم و حماسههای دفاع وطن بودید و هستید. اما سوگمندانه در روابط و تصمیمگیری های تان تحت تاثیر عواطف و خوشباوری های تان نسبت به بیشترین ها قرار گرفته و عِنان اعتمادِ بدون نظارت را به دستِ شان میسپارید که در نتیجه یا شما را میفروشند یا در مضیقه و تنگنای عبور از بحران قرار میدهند. و این موارد بارها تکرار شده که اکثرِ معاملهگران از خوشباوری های تان چه استفاده هایی برده اند. پیام شخصی من این است که بکوشید این گردهمآیی تان مانند گردهمایی و تشکیل شورای دفاع دوران گذشته نباشد. شما در آن زمان فقط به غنی و اتمر و محب و آمریکا یک عریضه نوشتید که مورد انتقاد همه قرار گرفت. مطابق همان پیشبینی های مفسران و سیاسیون بود که چنان شد و آن شورا زود از هم پاشید و غیر از چند عکس و خبرِ فیسبوکی و رسانهیی چیزی از آن باقی نماند و حتا یک شکست بزرگ راهبردی هم بود. اصل اساسی در بحث امروز تان باید آن باشد که اشتراک کنندهها کیها اند و با کدام سابقه. برآیندِ جلسهی تان مانند جلسات گذشته نباید باشد. شما هرگز نمیتوانیم با باورِ دوباره و چندباره یا تعهد سپاری یا وعدههای لفاظانهی پشتونِ اقتدارگرا هرگز به سرمنزلِ مفصود نمیرسید. این بار شما به صورت قطع در پی یافتنِ یک رهبر پشتونِ اقتدارگرا نباشید. شما همایش و نمایش قدرت و خواست اقتدارِ افغانستان شمول داشته باشید اما برای خود تان نه برای دریافت یک پشتون در رأسِ قدرت. من فکر میکنم کسانی که در این گردهمآیی با شما اشتراک میکنند یا دعوت شده اند فیصدی زیادِ شان ارزشِ باورِ دوباره را ندارند. اما ببینیم که کیها خواهند بودند؟ شما مرام عمومی تان این باشد تا از آغاز در پی دریافتِ یک کسی نباشید که سکانِ رأس قدرت را یک پشتونِ سیاسی دُرانی یا ابدالی و یا غَلزایی در دست بگیرد، طلسم شکن شوید، تابو شکن شوید، از سیطره پذیری بر حاکمیت رانی قانونی جهش داشته باشید. بهتر است هرکسی غیر پشتون باشد از میان شما باشد و یک روز باشد و با حمایت شما باشد و مَرد باشد. شعار و خواسته های کاذبِ ساختهی اذهان اتاق های فکر آمپریالیسم و انگلیس مثل حکومتِ فراگیر را از میان بردارید. شما ها خودتان باشید به قدرت های مردمی تان باور داشته باشید. همهی تان به معاملهگران موقع ندهید. مثلاً اگر یونس قانونی در این جلسه با شما ها باشد گلیم جلسه را جمع کنید. چون او یک معاملهگر است. با شما ها مینشیند و رازهای جلسه را کشف کرده و در اخیر هم میگوید «…ماره وله پشتون قدرت نمیته ما معاون هم باشیم خوب اس…» شما دنبال گدایی برای کسب کرسی دوم نباشید. این وطن وطنِ خاص کسی نیست که بگویید حتمی پشتون اقتدارگرا در رأس باشد. نکنید تجاربِ تلخِ گذشته را تکرار نکنید. مخصوصاً جناب مارشال صاحب ما و خودت با هم بودیم روزهای خوب و روزهای بد ره یکجا سپری کدیم. خدا را شکر که من در روزهای بدت همرایت بودیم به عنوان یک رفیقت نه زیر دستت. اما دیدیم خودت چی حال را کشیدی و چه توطئهها برایت بود. یادت است که در لوگر جنرال صاحب امامالدین خان چی گفت من و خودت ره و بعد دیدیم که چی شد؟ اینها همهی شان همین گونه اند. برای عامِ پشتون این گپها نیس. اما پشتونِ اقتدارگرا دوست و دشمن ندارد حتا اگر یک بخشِ شان خسرخیل تان هم باشد.
پیوستهگی کار شما باید برای ادامهی کار به جبههی مقاومت باید باشد. به هر شکلی میشود محورِ اساس همان احمدِمسعود باید باشد. دلیلش این است که هم پدرش و هم خودش پاک زیسته. فقط یکی دو سه نفر انگشت شمار را پیدا خواهید کرد که مثل خود مسعود قهرمانِ ملی یا مسعودِ پسر باشد. نادیده گرفتنِ محورِ مسعودِ پسر اینجا کارا نیست. موضوع مهم دیگر این است که تزلزلِ بسیار شدید جهتگیری بین رهبری برادرانِ هزاره است. مثل خلیلی. مثل محقق، مثل بیدانش، مثل مهدوی و دیگران شان. محققی که من وشما دیده بودیم و در دههی هفتاد بود آن محقق زنده نیست. دیدید که به سطح مشاوریت هم راضی شد. فکر کنید ما در چه حالت به غرورِ اینان فکر میکنیم و اینان در چه سطح نازل میشوند و نزول میکنند. برای یونسِ قانونی، برای حاجی الماس برای بصیر سالنگی، برای اقبالِ صافی و برای میردادِ نجرابی به داود کلکان عزت مهم نیست مقصد برای شان چوکی باشد. اما به خودت باور دارم که چنین نیستی و همیشه مردم را نسبت به مقام ترجیح داده اید، استاد عطای نور یادت است که چطور از نزدت گریخت؟ خودت خو میفامی. در تصامیم تان به گفتار اینان هرگز توجه نکنید، لالۍ حمیدزی کسی است که من قبلاً مفصل در موردش و برنامههایی که علیه خودت از دوران انتخابات داشت مستند نوشته ام. او در مجلسی در خانهی خودش به مشران قوم شان صریح گفته بود که دوستم برای ما تختهی خیز استذدر تصرف شمال بعد او را از صحنه حذف میکنیم. دیدیم که چه توطئههایی علیه شما چیدند. درست مثل گلبالدین که از عقب به شما خنجر زد و افتخار هم کرد. لالۍ مهرهی اساسی پشتونِ سیاسی نزد خودت است که حتا از باتور کرده هم برایت پیش است دلیلش را نمیفامم. حتا زودتر از خودت به دفتر تان میامد و در هرجا مانند چسپ به شما چسپیده. موضوع دیگر، بسمالله خان وزیر دفاع که من به تقرر شان خوش هم نبودم ولی کدام کارهیی هم نبودم. اما بسمالله خان نمیتوانند ضعف خود را پنهان کنند. به مهرههای سوخته از هیچ قومی باور نکنید گرچی همه مهرههای سوخته در مجلس شما حضور خواهند داشت.شما فکر تان باشد که تمامِ ابعاد جنگ روانی را میدانیم مثلاً بهتر از من میدانید که دعوت قطعات گویا محدود اتحادِشوروی در زمان شادروان ترهکی شکل گرفت و در حکومتِ صدروزه و جابرانهی امینِ سفاک به قوام رسید. اما قرعهی بدِ چرخش تاریخ به دوشِ شادروان ببرک کارمل افتاد. در حالی که بی کارمل و با کارمل آن رویداد صورت میگرفت. اما پشتونِ سیاسی و معاندان ترقی و رفاه همه را بدون مطالعات تاریخی و مراجعه به اسناد طبلِ بدنامی را علیه محبوبترین و صادقترین و پاکترین رهبر کشور در یک مقطع خاص تاریخ میکوبند. برای خودت هم همین حالا میگویند که غنی را همین دوستم آورد. در بین گروه غَلزایی و درانی های پشتون اقتدارگرا که در رأس قرار دارند بخش غلزایی ها بسیار متعصب، کینتوز، بیرحم و آشتی ناپذیر با دیگران اند و بسیار عقده و حسادت دارند. مثل گبالدین، مثل غنی، مثل تڼۍ، مثل دکترنجیب، مثل احدی، مثل گیلانی خیلها. شما راهی را بسنجید که مردمانِ بسیار عادل و آگاه از بینِ اینان بیابید. نه به عنوان رهبر. بل دیدید که شاگردهای خودت با خودت چی کردند. یگانه رهبری بودی که پس از شادروان ببرک کارمل حمایتِ بلند از عامِ مردم داری این عادت را نگاه کن. دیدی که قصر سفید از هیبت خودت لرزید و به پابوسی خودت دربِ منزلت را دقالباب کردند. به یادداشته باشید که قومِ درانی و ابدالی عادل که مناسباتِ نیک و رویهی خراسانی دارند و غیر از کرزی میتوانید با دیگران شان کنار بیائید. مهم است که اوضاع سیاسی منطقه، همسایههای ما که اکثراً ناباب اند را در بحثهای تان بگنجانید. موضوع اوکرائین بسیار مهم است که جهان را در سراشیبی سقوط کشانیده و افغانستان را از بحث در معادلات جهانی به حاشیه رانده و غرب هم امتداد همین حالت را در افغانستان حفظ میکند تا به اهداف خود برسد. اما ملت تباه شد. در بحث های تان به موضوع حل مسألهی ملی توجه کنید، موضوع حل مسألهی کوچی ها را بحث کنید. هفتاد رقم امتیاز را یک قوم به هفتاد نام میگیرند. داود خان در سال ۱۳۵۲ حل مسألهی ملی و حل مسألهی کوچی ها را شعار داد ولی هرگز به آن نپرداخت. بدانید که تنها پشتون ا
کوچی ندارد تا هر جایی را از هر کسی بدزدد و غصب کند و سرانِ قبیله نه تنها حمایت شان کند که تجهیز شان هم میکنند.
بدرود.
Preview YouTube video برنامهی ۷۳- پیغام مهم برای مارشال دوستم در رابطه به نشست امروز شان. رهبر پشتون جستوجو نکنید.
بسیار یک ادم شر پسند استی ، خداوند شما را هدایت کنه ګرنه مرګ زلتبار به شما بهتر از این موقف پست است به شما. در این ریش سفیدی ادم به شما چه بګویه
زنده باد وحدت اسلامی ملی