خبر و دیدگاه

فراخوان برای مبارزه با فساد

 

به دام افگندن ماهیان ساده است  و مرد آن است که نهنگان را به دام افگند

فساد در عرصه های گوناگون بیشتر از جنگ و ناامنی در کشور بیداد می کند و شیرازۀ نظام سیاسی، اقتصادی و حتا فرهنگی کشور را شکسته است و به حکومتداری خوب صدمۀ جبران ناپذیر وارد کرد ه است و حیثیت حکومت و مردم افغانستان را در سطح جهانی زیر پرسش برده است. هرچند فساد اداری و اختلاث در کشور پیشینۀ زیادی دارد واین رسم نادرست پس از سرنگونی نجیب در کشور رایج یافت و اما فساد پس از سقوط طالبان به گونۀ مافیایی و گروپی شکل سرسام آوری را در کشور به خود گرفته است. با تاسف تا کنون تلاش هایی که برای مبارزه با فساد صورت گرفته است، بیشترشکل گزینشی و مقطعی و نمایشی را داشته است. از همین رو بوده که تا کنون دست عدالت به گلوی مفسدان بزرگ و مقام های ارشد دولتی و مافیا های کلان اقتصادی و مافیای قاچاق اسلحه و مواد مخدر در کشور نرسیده است. عامل اصلی این همه ناکامی ها برای مبارزه با فساد تنها جنگ نبوده؛ بلکه نبود ارادۀ استوارسیاسی بوده که تا کنون برای به محاکمه کشاندن مقام های ارشد و زورمندان بزرک اقدام های قاطع و فیصله کن صورت نگرفته است. اکنون که کارد فساد به استخوان های مردم افغانستان رسیده است. تلاش هایی تحت رهبری معاون اول رئیس جمهور در دست اجرا است. امید که تلاش های کنونی مانند گذشته مقطعی و گزینشی و سیاسی نباشد و در آغاز برای خشک شدن ریشۀ  فساد از گلوی مفسدان درون دستگاهی و بعد بیرون دستگاهی محکم بگیرد و آنان را به پنجۀ قانون بسپارد. 

این در حالی است که نه تنها این که فساد در سه قوای حکومت بیداد می کند و بجای همکاری برای کاهش آن برعکس در قوه های سه هرکدام برای افزایش آن در حال رقابت اند؛ بلکه فساد در سطوح گوناگون وجود دارد؛  اما در صورتی که مبارزه با فساد مسؤولانه و با حسابدهی بوده و از شفافیت کامل برخوردار باشد. در این حال پیش آهنگان مبارزه با فساد با استقبال نهاد های مدنی و رسانه ای و مردم مواجه می شوند؛ اما مردم هراس دارند که مبادا هدف ازبه نمایش گذاشتن شماری دزدان در کوچه و بازار های شهر، پنهان کردن دزدان وغارتگران کلان به هدف به فریب کشاندن افکار عامه باشد. آنهم دزدانی که تاراجگری های شان محترمانه در مقام های ارشد تشریف دارند و با دیده درایی های آشکار بر مردم افغانستان فخر می فروشی می کنند. هرگاه مبارزه با فساد این بار باز هم رنگ گزینشی و خاک افگندن در جشم مردم وبه هدف فریب افکار عامه و جهانیان را داشته باشد. این ضربۀ جبران ناپذیری به شخصیت آنانی خواهد بود که اکنون در راس مبارزه با فساد قرر دارند. از این رو پیشاهنگان مبارزه با فساد اکنون با آزمون تازه ای رو به رو اند و تحت فشار شدید وحتا اتهام های مفسدان و غارتگران بزرگ  بویژه آنانی قرار بگیرند که از پول های دزدی صاحب میلون ها دالر شده اند. از سویی هم رویکرد مبارزه با فساد مهم و قابل تامل است؛ البته با توجه به این که فساد های کلان مافیایی از بالا به پایین درز می کنند و در جامعه سرایت می کنند و بنا براین مبارزه با فساد هم باید از بالا و راس آغاز شود تا روحیه واعتماد و باور مبارزه برای فساد از نگاۀ سیاسی و اخلاقی در جامعه جا باز کند. 

این درست زمانی ممکن است که برای مبارزه با فساد نخست قاطعیت باید داشت و بعد با طرح یک راهکار گام های بلند را برای نابودی فساد در کشور برداشت. در این حالت مردم هم از این مبارزه حمایت خواهد کرد و حکومتداری خوب درافغانستان جان خواهد گرفت. حالا مبارزه با فساد به همان اندازه که فساد ریشه دار شده است و برای ریشه کن کردن آن هم باید همگانی عمل شود که و برای ایجاد چنین فرصتی بخاطر مبارزه با فساد نیاز به فراخوان ملی است تا مبارزه با فساد در کشور واقعیت عینی پیدا کند.  درست این زمانی ممکن است که مبارزه با فساد از داخل دستگاهء حکومت از مقام های ارشد آغاز شود. این رویکرد در واقع مشت کوبنده به دهن آن  مفسدان کلان درون دستگاهی در سه قوه است که تا کنون با معافیت عام وتام از هیچ فساد وغارت و جنایت دریغ نکرده اند. جنایت این غارتگران محترم بسا خطرناک تر و زشت تر از جنایات آنانی است که عکس های شان در شهر و بازار نصب شده است. حتا گفته می توان که آن جنایت کاران به مراتب باشرف تر از این جنایتکاران اند. 

معاون نخست رئیس جمهور زمانی می تواند در مبارزه با فساد موفق شود و مورد حمایت مردم افغانستان قرار بگیرد که برای نخستین بار مفسدان درون دستگاهی را از رده های بالایی به محاکمه بکشاند و سلطان بچه های فاسد و عیاش و بدنام را در ردیف نخست مفسدان قرار بدهد تا آنان در نخستین اقدام مبارزه با فساد به زیر گیوتین عدالت کشانده شوند و مردم باور کنند که ارادهء سیاسی برای مبارزه با فساد از بالا آغاز شده و نخستین قربانیان آن هم مقام های بالایی فاسد هستند. در غیر این صورت نه مبارزه با فساد نتیجه می دهد و آنانی هم که برای مبارزه با فساد کمر می بندند، نه تنها موفق نخواهند شد و حتا بیم توطئه و بدنام ساختن آن هم می رود. مبارزه با فساد در کشوری مانند افغانستان از راس تا قاعدهء حکومت و از قاعده تا راس امری انسانی و فریضه ای الهی است و کسانی که در این راه صادقانه و بیطرفانه، بدون هرگونه تبعیض و تفاوت گام برمی دارند و برای حاکمیت قانون از مقام نخستین تا قاعدهء جامعه یکسان و عادلانه عمل می کنند، بدون تردید باید مورد حمایت تمامی نهاد ها و مردم قرار بگیرند. بویژه مبارزه با فساد نهنگان واژدهای کلان را به دام انداز؛ زیرا به دام افگندن ماهی و دزدان کوچک امری ممکن است. این زمانی ممکن است که مقام ها و شخصیت های مبارزه کننده با فساد از سوی حکومت و مردم حمایت شوند. شاید بعضی دوستان بگویند، در کشوری که رئیس دادستانی پیشینش به قیمت دو میلیون دالر خانه بخرد و هرگز مورد بازپرس قرار نگرفته و نخواهد گرفت. آیا در چنین کشوری که قاضی مرتشی و حاکم بی تفاوت حاجب دزد و مشاوران و مقام های ارشد اش یاران و پایزار برداران غارتگر و غاصبان زمین باشند. آیا مبارزه با فساد در آن واقعیت پیدا کرده می تواند. آنهم در کشوری که از نبود دولت های ملی، ضعف اقتدار ملی و حاکمیت قانون، موجودیت دولت های ناتوان، ضعف حاکمیت قانون و عدم ارادهء سیاسی زمامداران کشور برای محو فساد، تقویت فرهنگ معافیت، سازش و معامله با مفسدان بزرگ، حفظ صد ها دوسیهء فسادپیشگان بزرگ در اداره های غربی کشور و ده ها اما و اگر های دیگر پس از سرنگونی حکومت نجیب دست به دست هم داده تا فساد و فقر و بیکاری به مثابهء موریانه پشت و پهلوی مردم افغانستان را می ساید و عزت و افتخارات و شهکادی های مردم افغانستان را زیر پرسش برده است و افغانستان را در ردیف های نخستین کشور های فاسد قرار داده است. فساد نه تنها این که از اعتبار و اعتماد مردم و حکومت افغانستان کاسته است و حمایت کننده گان بین المللی افغانستان دادن کمک ها به افغانستان را مشروط به محو فساد کرده اند. تاسف بار این است که عامل اصلی فساد در افغانستان بیشترین مقام های ارشد این کشور بوده اند. علت اساسی ناکامی تلاش ها برای محو فساد هم موجودیت مفسدان کلان در درون دستگاه های حکومت ها بوده اند که هرگونه مبارزه با فساد را به ناکامی مواجه کرده اند. بازهم باید تاکید کرد که مبارزه با فساد زمانی نتیجه بخش است که به محاکمه کشاندن مفسدان از مقام های بالایی آغاز شود. علت این که تا کنون مبارزه با فساد در کشور نتیجه نداده، دلیلش گزینشی عمل کردن برای مبارزه با فساد است. از همین رو بود که پرونده های کلان مفسدان بزرگ مانند دزدان کابل بانک و دزد های میلیون دالری که بیشتر از هفتاد دوسیه در دادستانی دارند، ناتمام مانده و یا این که شامل فرهنگ معافیت شده اند. این شاید آخرین شانس برای رهایی افغانستان از فاجعه باشد و هرگاه از این فرصت استفاده نشود و مبارزه با فساد به گونۀ واقعی و همه جانبه آغاز و ادامه پیدا نکند. در این   صورت خطر بزرگی کشور را تهدید می کند. یاهو

شاید شماری ها بگویند که فرصت ها از دست رفته است و حال بعید است که بتوان با این گونه تلاش هایی زیر نام شش و نیم یا میثاق امنیتی کاری را برای حکومتداری خوب انجام داد و کشتی نشسته در گل افغانستان را بر روی آب کشاند و به ساحل نجات رهنمونش کرد. هرچند این هم حرف حسابی است و ممکن نیست تا شکست و ریخت های چهل ساله را یک باره ترمیم کرد و اما به قول معروف اقدام به کار نیک نیاز به استخاره ندارد. بنا بر این هرگاه صالح بتواند، بدین بهانه شماری از نهگان واژدها های فساد و جنایت و غارت و غصب را از نزدیک ترین محل قدرت تا دورترین نقاط کشو ردام افگند، بدون تردید افتخاری رانصیب خواهد شد که تاریخ بدان ببالد و کارنامه اش ثبت تاریخ شود و این سرمایه ای خواهد بود که نقش او را در فصل دیگری از تاریخ کشور بحیث یکی از مردان دوران ساز برجسته و زرین رقم خواهد زد. یاهو

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا