شعر

دیار خورشید

 

هنوز خاک خراسان دیار خورشید است

پر از ستارۀ رخشان و ماه و ناهید است

کهن خـزانـۀ تاریـخ و دانـش و فـرهنگ

به طرز تازه یی در عصر نو تأیید است

شـراب جام جـم از تاک دل بـود جوشان

مهـیـن دیـار کهــن یـادگار جمـشـید است

رباب و بربط و چنگ و چغانه ساز کنید

که باده درخم عشق و نشاط جوشید است

کهـن فـســانـۀ افـغـان ســتـان امـروزیــن

حدیث رستم وزرتشت وماخ وفرشیداست

ز دیـد مسـلـم و سـیـنا و مـولـوی گـویــم

هنر حماسۀ عرفان و عقل و توحید است

بگـو ز طـرز نظـامی و حـافـظ و خـیـام

چونین دلکش و عالی کسی سرایید است

مقـیــم گـنـج نــه دریـوزگی کـنـد هـرگـز

درین گزاره نه جای شک ونه تردیداست

اگـر حمـاســــۀ تـاریـــخ را بــرد از یـاد

ز جمع اهـل تمـدن همیـشـه تجـرید است

بشهرعشق وتمدن که نیست وحشت وبیم

غـزال از دهــن شـیـر نر نـتـرسـید است

غـروب یـأس نگـیـرد دامــن خـورشــیـد

چراکه ملک خراسان همیشه جاوید است

به خطه یی که تمـدن فـروغ دل‏ها گشت

نه بیم وحشت طالب نه خشم تهدید است

29/6/2016

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا