نوروز هویت ما و اسلام دین ماست
متن کامل سخنرانی به مناسبت تجلیل از نوروز در شهر لندن -۱۹ مازچ ۲۰۱۷
بسمالله الرحمٰنالرحیم
حضار گرامی نوروزتان فرخنده باد
از سپهر بلخ تا فراز قونيه و از افق سمرقند تا دامن دماوند، نوروزتان فرخنده و مباركباد.
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
سعدى
- نوروز هويت ما و اسلام دين ماست
مانيفست ما احياء هويت ما بر مبناى چهار اصل؛
زبان فارسى، قرائت(حنفى – ماتريديه)، عرفان اسلامى تمدنى بر بسترتفكر حنفى وجغرافياى خُراسان مىباشد.
ما در اين چهار اصل تمام شهروندان كشور را مىبينيم و همه را در اين هويت سهيم مىدانيم .
نوروز همزاد خلقت، معجزه تكرار پذير الهى، نتيجه نظم آفرينش كائنات و نماد و مظهر قدرت خداوند متعال مىباشد.
پس به ذات خود حرام كه نيست هيچ، حلال و طيب و متعاليست، اما اين رفتار ما و اعمال ما است كه نوروز را بر ما تعريف مى كند! ما هستيم كه بسيارى از نعمات خداوند را بر خود حرام مى سازيم !؟
- نوروز فرصت عقده تكانى عليه دين و فرهنگ و هويت و تاريخ و تمدن و سرزمين نيست!
نوروز را كه مظهر خير و بركت و نعمت و محبت و حيات و عشق خداوند لايزال است به شمشير افراط و تفريط قلع و قمع و مثله نكنيد! درك اولويتهاى جامعه و ايجاد تعادل و تناسب و فراهم سازى بستر مناسب تجليل از نوروز از وظائف روشنفكران دينى و روحانيان افقه و اعلم مانند استاد سياف مىباشد كه به رغم انتظار جامعه در اين باره بيش از انتظار سكوت كرده اند!؟
ما بنا به روش امام اعظم ابوحنيفه خداوندگار مكتب فقهى و فكرى كل بلاد(خُراسان / ايران تمدنى) نوروز را تجليل مى كنيم و نه تنها آن را مغاير دين مقدس اسلام نمىدانيم ، بلكه مستحسن و مستحباش بر مىشماريم و مقدمش را مبارك و گرامى مى داريم .
ما امروز را يوم الله مى دانيم و شكر خداوند بجا مى آوريم كه احياء زمين و طراوت زمان از بزرگترين نعمات خداوند متعال است و نشانه عظمت و جلال و جبروت او !
جشن نوروز ركنى از اركان هويت و تمدن ماست، نوروز طبيعى ترين نماد حيات و معجزه منحصر بفرد خداى واحد (خالق تمام جهان و خداى تمام اديان) مىباشد . فقط كسانى مىتوانند جشن نوروز را إنكار كنند كه نه خدا را به حقيقت شناخته اند، نه فلسفه و معنويت دين اسلام را درست درك كرده اند و نه عظمت و علو انسانيت انسان را به تحقيق دريافتم اند. هيچجشنى در تاريخ بشر و هيچ عيدى از اديان سماوى و غير سماوى به پايه ى علمى كه نوروز استوار است، نبوده است.
نوروز يك مناسبت دينى نيست و متعلق به آئينى خاصى نبوده است، اين پندار كه نوروز يك مناسبت زردتشتى است، برخاسته از افسانههاى عاميانه و غير مستند تاريخى مى باشد. انسان مؤمن و وارسته قدر نعمات خداوند متعال را مىداند و امروز به حكم او همراه با شگوفهها لبخند مىزند، شادى مىكند و جشن مىگيرد! چماق تحريم و تكفير نوروز نه ريشه در متن دين دارد و نه بر مبناى روايت مستند و موثق استوار است .
- ريشهء اصلى دشمنى با نوروز
مبناى اصلى مخالفت سازمان يافته عليه نوروز بر تفكر سياسى و هژمونى عربى و ستيز باهويت (خراسانى – ايران تمدنى) استوار مىباشد كه با رستاخيز آزاديخواهى خُراسانيان از سلطهى حاكميت خلفاى اموى و عباسى سرچشمه مىگيرد. همزمان با حيات دوبارهء زمين و تعادل زمان خفاشان حريم جهالت كه دشمنى ديرينه با نور و روشنى و خورشيد دارند چماق بدست و بدمست نشاط را تحريم مى كنند و زيبايى و تعادل و تناسب را به رگبار جهل و تكفير مى بندد. دشمنان فرهنگ و تمدن ما از آنجا كه مستقيماً نمى توانند به مخالفت با نمادهاى تمدنى برآيند سعى مىكنند مخالفت با هويت و تمدن را در پوشش احاديث غير معتبر، روايات سست تاريخى و تعبير و تفسير و تحليل هاى غير دقيق آرائه نمايند.
به قول شادروان دكتر على شريعتی “نوروز قرن هاست كه بر همه ى جشن های عالم فخر می فروشد، نوروز يك قرارداد مصنوعی اجتماعی یا يک جشن تحمیلی سیاسی نیست، جشن جهان است و روز شادمانی زمین و انسان . مسلماً اولین روز بهار، سبزهها روییدن آغاز کردهاند و رودها رفتن و شکوفهها سر زدن و جوانهها شکفتن. یعنی روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار، آفتاب در نخستین روز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است. اسلام که همهی رنگ های قومیت را زدود و سنتها را دگرگون کرد، نوروز را جلال و شكوه بیشتر داد، شیرازه بست و آن را با پشتوانهای استوار از خطر زوال در امان نگه داشت”
نوروز كه اكنون برابر است با آغاز سال نو، فعلاً يك مناسبت تمدنى و استوار بر هويت اسلامى و خراسانى است. تحريم كنندگان نوروز تروريستان فرهنگ، تمدن و هويت فكرى و فقهى مكتب خراسانى اند. اگر كسى كوچكترين ايمان بخدا و روز رستاخيز داشته باشد مى فهمد كه بهترين لحظه ى شكر گزارى آغاز حيات دوباره زمين و بهار است! بهترين نشانه اى معجزه عملى كه هر سال تكرار مى شود احياى مجدد زمين است.
- بهار در متن مقدس دين : (” قرآن کریم بهار را بهترین بهانه برای یادآوری دو نکته مهم و محوری قرار داده است: خدا باوری(توحید) و معادباوری(قیامت) در قرآن کریم حدود 100 آیه در باره بهار آمده است.
پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده میگرداند. در حقیقت، هم اوست که قطعاً زنده کنندة مردگان است و اوست که بر هر چیزی تواناست. » (روم،آیه 50) خدا شكافنده دانه و هسته است زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون مى آورد چنین ا ست خداى شما پس چگونه [از حق] منحرف مى شوید » (انعام آیه ۹۵)
و خدا همان كسى است كه بادها را روانه مى كند پس [بادها] ابرى را برمى انگیزند و [ما] آن را به سوى سرزمینى مرده راندیم و آن زمین را بدان [وسیله] پس از مرگش زندگى بخشیدیم رستاخیز [نیز] چنین است » (سوره فاطر آیه 9)
و [نیز در] پیاپى آمدن شب و روز و آنچه خدا از روزى از آسمان فرود آورده و به [وسیله] آن زمین را پس از مرگش زنده گردانیده است و [همچنین در] گردش بادها [به هر سو] براى مردمى كه مى اندیشند نشانه هایى است » (سوره الجاثیه آیه 5) زنده را از مرده بیرون مى آورد و مرده را از زنده بیرون مى آورد و زمین را بعد از مرگش زنده مى سازد و بدین گونه [از گورها] بیرون آورده مى شوید » (سوره روم آیه 19)
پس انسان باید به خوراك خود بنگرد, كه ما آب را به صورت بارشى فرو ریختیم, آنگاه زمین را با شكافتنى [لازم] شكافتیم, پس در آن دانه رویانیدیم, و انگور و سبزى, و زیتون و درخت خرما, و باغ هاى انبوه, و میوه و چراگاه » (سوره عبس آیات 24 تا 31) بهار از منظر قرآن مظهر رحمت ، قدرت و حقانیت حق است و گواه حقیقت معاد، با این حال برکات فراوان دیگری هم از بهار بیان می کند: پاکی و طهارت(فرقان 48)- برکت(ق 9)- گسترش رحمت(اعراف 57)- رزق الهی(جاثیه 5)- سرور و شادی(روم 48)- زندگی(زخرف 11) و سوره هایی که بیشترین اشاره را به این برکات و نشانه های موجود در فصل بهار کرده اند عبارتند از: روم ، نحل و حج.”) 1
چگونه است كه سپاه تكفير و لشكر جمود و جهل اين همه ذكر اوصاف بهار و بيان نعمات و بركات و آندرز و ياد آورى خداوند متعال را در متن مقدس نمى بيند، اما يك روايت منفرد را دو دستى محكم چسپيده اند.
مگر غير از اين است كه اهداف غير از دغدغه دين و إيمان در سر دارند !
تحريم نوروز
تمام كسانيكه شمشير تحريم به كمر بسته اند و آماده شهادت نوروز شده اند؛ استناد شان به اين روايت مى باشد :
(“حدیثی است که از انس بن مالک نقل شده که اینگونه آمده است: « حَدَّثَنَا عَفَّانُ، حَدَّثَنَا حَمَّادٌ، أَخْبَرَنَا حُمَيْدٌ، قَالَ: سَمِعْتُ أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ، قَالَ: قَدِمَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ الْمَدِينَةَ وَ لَهُمْ يَوْمَانِ يَلْعَبُونَ فِيهِمَا، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: مَا هَذَانِ الْيَوْمَانِ؟ قَالُوا: كُنَّا نَلْعَبُ فِيهِمَا فِي الْجَاهِلِيَّةِ، قَالَ: ” إِنَّ اللهَ قَدْ أَبْدَلَكُمْ بِهِمَا خَيْرًا مِنْهُمَا: يَوْمَ الْفِطْرِ، وَيَوْمَ النَّحْرِ “» (سنن ابوداود، حدیث۱۱۳۴؛ سنن نسائی، حدیث۱۵۵۶؛ مسند احمد، حدیث ۱۳۶۲۲؛ مستدرک حاکم، حدیث۱۰۹۱ والبانی سند این حدیث را صحیح دانسته است.)
عفان از «حماد» و او از «حُمَید» نقل کرد که گفت: ازانس بن مالک شنیدم که گفت: رسول خدا (ص) درحالی به مدینه آمد که مردم این شهر دو روزی برای بازی کردن داشتند، رسول خدا(ص) فرمود: این دو روز چیست؟ گفتند: در جاهلیت دراین روزها جشن و تفریح می کردیم، پیامبرخدا (ص) فرمود: خدا بهتر از این دو روز را به شما تبدیل کرده است: عید اضحی و عید فطر.”) 2
- نكاتى كه روايت انس بن مالك (رض) را از اعتبار ساقط مى كند عبارت اند از :
الف : در متن حديث واژه “تحريم” نيامده است و نام “جشن نوروز” و “جشن مهرگان” ذكر نشده است.
ب: جالب است كه هيچ يك از صحابى پيامبر اسلام (ص) بجز از انس بن مالك اين حديث را نه شنيده اند و نه نقل كرده اند.
ج: آن دو مناسبت اصلاً معلوم نيست چه بوده است،
و چه كسانى تجليل مى كرده اند،
رواج عام داشته است يا فقط چند تاجر مناسبتى را تجليل مى نموده اند.
و از همه مهمتر آنكه چگونه مناسبتى بوده است كه حتى پيامبر اسلام با آن همه سابقه ى تجارت ، زندگى و سفر از آن بى خبر بوده اند ؟
د: برخى از محققين تاريخ بر سن انس بن مالك در موقع روايت انگشت نهاده اند كه احتمالاً حدود نود سال بايد داشته باشد .
اما به متن مقدس و عملكرد حضرت محمد (ص) و نزول متن وحى كه با توجه به شرايط زمان و مكان در طول حيات پيامبر اسلام و تحول شرايط اجتماعى مسلمانان و اولويت هاى جامعه اسلامى تغيير مى نمايند و احكامى جانشين احكام ديگر شده است توجه نمى نمايند!
چطور است كه در اسلام بنا به مصلحت ها و اولويت هاى جامعه حجاز در عصر ظهور اسلام احكام امضايى مى توانيم داشته باشيم اما از چنين اصولى در رابط با نوروز نتوانيم استفاده نماييم ؟
اين با كدام منطق سازگار است كه در دوران نزول وحى ناسخ و منسوخ داشته باشيم ، شان نزول داشته باشيم ، تغيير احكام داشته باشيم اما در روايت فوق هيچكدام از اين ها را مبنا قرار ندهيم؟
از همه مهم تر اين است كه اگر راجع به نوروز مسله اى مهمى مى بود حتماً توسط سلمان فارسى نقل و روايت مى شد.
- نقش احمد ابن تيميه در تثبيت هژمونى عربى و ايجاد دشمنى با فرهنگ و هويت خراسانى !
ابن تيميه بنيان گذار مكتب سلفى بزرگترين دشمن هويت و فرهنگ خراسانى و احياء گر هژمونى عربى يكى از روايت سازان اصلى ضد زبان و فرهنگ فارسى به شمار مى رود.
او متأسفانه در كتاب “اقتضا صراط المستقیم لمخالفه اصحال الجحیم” با نقل حديث و روايت از حضرت محمد (ص) ، از حضرت عمر ( رض) و سعد ابن ابى وقّاص ؛بدترين دشنام ها و زشت ترين ألقاب را به گويندگان زبان فارسى نسبت مى دهد . اگر او در عصر ما زندگى مى كرد به عنوان يك نژاد پرست بسيار افراطى محكوم و منزوى مى شد. دشمنى او تا آنجا پيش مى رود كه زبان فارسى را همرديف مجوسيت و آتش پرستى برمى شمارد. ريشه خصومت و دشمنى با نوروز از هژمونى عربى سرچشمه مى گيرد و استوار بر روش سياسى مى باشد كه همزمان با جنبش هاى استقلال طلبانه خراسان بررگ آغاز مى يابد.
بخشى از تفكر خصومت با نماد هاى هويتى خراسان به عصر جاهليت و قبل از اسلام بر مى گردد. روحانيان و علماى ما بايد هشيار باشند و مسؤليت اجتماعى و حقوقى خود را بدانند و بدون صلاحيت آتش بيار معركه نشوند.
- حضرت على(رض) / امام ابوحنيفه و نوروز :
تجليل نوروز توسط پدر بزرگ امام اعظم ابوحنيفه و دادن هديه توسط او به حضرت على (رض) و استقبال على از هديه يكى از روايت هاى متواتر است، كه محكمترين سند جهت رد روايت انس بن مالك مى باشد.
اصل روايت چنين است : (“احمدبن عبدالله بن شاذانِ مروزی” از پدرش و او از پدربزرگ اش نقل می کند که از اسماعیل بن حمادبن ابی حنیفة شنیدم که گفت: « النعمان بن ثابت بن المرزبان من أبناء فارس الاحرار، والله ما وقع علينا رق قط. ولد جدي في سنة ثمانين، وذهب ثابت إلى علي وهو صغير، فدعا له بالبركة فيه. وفي ذريته، ونحن نرجو من الله أن يكون استجاب ذلك لعلي رضي الله عنه فينا. قال: والنعمان بن المرزبان والد ثابت هو الذي أهدى لعلي الفالوذج في يوم النيروز فقال علي: نورزونا كل يوم، وقيل كان ذلك في المهرجان، فقال: مهرجونا كل يوم.» نعمان بن ثابت بن نعمان بن نعمان بن مرزبان ازفرزندانِ فارس و از آزادگان است، به خدا سوگند که هرگز گردن ما به بردگی نه خمیده است، پدربزرگم درسال هشتاد هجری متولد شد و ثابت در کودکی نزد علی بن ابی طالب رفته بود وآنحضرت درحق خودش و نسلش به برکت دعا کرده بود، وما آرزومندیم که خدای متعال دعای «علی» را درحق ما پذیرفته باشد؛ نعمان بن مرزبان، پدر ثابت همان کسی بود که به علی بن ابی طالب «فالوده» را در روز «نوروز» داد و علی بن ابی طالب گفت: هر روزِ ما نوروز باد. در روایت دیگری آمده است که در روز «مهرگان» بود و علی بن ابی طالب فرمود: هر روز ما مهرگان باد.( ذهبی، بی تا، سیراعلام النبلاء ج۶ ص۳۹۵؛ ابن خلکان، ۱۹۶۸م، وفیات الاعیان ج۷ ص۲۱۴؛ مزی،۱۹۸۰م تهذیب الکمال ج۲۹ ص۴۲۳؛ بغدادی، بی تا، تاریخ بغداد ج۷ ص۳۷۶؛ صیمری،۱۹۸۵م، اخبارابی حنیفة ص۱۶)) 3
اگر حديث انس بن مالك واقعيت مى داشت نه پدر بزرگ امام ابوحنيفه جرئت مى نمود به حضرت على ” پالوده”ببرد و نه على آنرا مى پذيرفت و نه دعا مى كرد كه هر “روز نوروز باد ” !
- تجليل آرى اما خرافات نه !
اما مى بايست خرافات را از صورت نوروز زدود و تجليل مى بايد مطابق شأن تمدن و شايسته ى فرهنگ اسلامى و هويت ما باشد. يكى از مسخره ترين كار ها بلند نمودن “جهنده” در صحن آرامگاه منصوب به حضرت على (رض) بلخ ، شهر مولانا و زادگاه زردشت مى باشد كه هيچ نوع شان و مرتبت علمى ، تاريخى و معنوى ندارد.
و اين رسم بى معنى بايد برچيده شود و تجليل از نوروز با برنامه هاى مانند كنفرانس هاى علمى، موسيقى سنتى و اصيل غزل خراسانى ، تجديد دوستى ها ، هديه به فأميل و دوستان و خانواده ، پاكى زمين و غرس نهال و محافل شعر و ادب و غيره برگذار گردد.
برافراشتن “جهنده ” جز فراهم سازى بستر مناسب جهت اعمال شرك آلود و خرافى هيچ سود و فايده يى ندارد.
تجليل از نوروز به عنوان بزرگترين مناسبت تمدنى ، هويتى و فرهنگى ما، يك هدف استراتيژيك و اساسى مى باشدو زدودن خرافات از دامن اين جشن مبارك تمدنى و فرخنده يك هدف راهبردى است.
اكنون زمان آن رسيده است كه تجليل از نوروز را بخصوص در زادگاه نوروز (سرزمين بلخ ) با چشم انداز روشن و هدفمند برگزار نمايند و برنامه هاى سمبوليك سنتى دچار تحول اساسى گردد.
به نوروز مى بايست به عنوان يك سنت پسنديده و امضايى نگريست كه حلول سال و تقويم جلالى، اعتبار فرهنگى و ملى آن را با تاريخ اسلام گره زده است .
اما يك رفتار منحط و خرافى بالا نمودن ( جهنده ) يا به قول عام و با تلفظ غلط ان ( جنده ) مى باشد كه تقليد از روش شبه قاره بوده و يك رسم معمول جديد است و هيچ معنى و مفهوم علمى ، تاريخى و تمدنى ندارد و بايد به اين عمل خرافى پايان داد. ما بايد به اصل سنت هاى اصيل تجليل تمدنى و فرهنگى خود بر گرديم و آن بر افراشتن تمام پرچم هاى باستانى ما از ابتدا تاريخ مكتوب تا امروز مى باشد.
يعنى بهتر است سرتاسر آرامگاه با پايه هاى پرچم هاى تمدنى ما آذين بندى شود و از روز اول نوروز به مدت چهل روز تمام پرچم ها در اطراف آرامگاه مقدس در اهتزاز باشند.
لحظه ى تحويل سال را مى توان با به اهتزاز درآوردن پرچمها ، تلاوت آياتى از قران مجيد و سرود هاى ميهنى آغاز نمود .جهنده گذشته از آنكه يك رسم منحط و انحرافى مى باشد زمينه خرافات حاشيه يى را فراهم آورده است و سبب شده تا منافقان و دشمنان فرهنگ و تمدن ما از ان سؤ استفاده ابزارى نمايند.
از طرف ديگر اين چوپ مزخرف سبب انحراف افكار عمومى از اصل ماهيت نوروز و تاريخ درخشان باستانى و تمدنى ما گرديده است.
نوروز را بايد به فرصت جهت احياء فرهنگ و تمدن باستانى خود تبديل كنيم و بهتر است به شناخت خود و هويت اصيل خود بپردازيم . نوروز را بايد به عنوان فرصت طلايى در جهت پيرايش تفكر، فربه سازى سپهر انديشه و بازخوانى جهان بينى خود برشمرد.
نوروز فرصتى براى انديشيدن در مرگ و زندگى!
اگر مرگ نبود حيات معنى نداشت، در مرگ است كه حيات معنى و مفهوم پيدا مى كند.
ضرورت تفكر انسان در مرگ و انواع آن :
حيات و مرگ انسان
در افغانستان رسم رفتن به قبرستان برخلاف نظر برخى از موجودات ريشه در تفكر و انديشه عميق فلسفى دارد .
هيچ جا به اندازهء قبرستان انسان را به ياد مرگ نمى اندازد، در مزار رفتگان است كه انسان بهتر متوجه مى شود كه سرانجام براى حيات ديگر از اين كانال سرد و تاريك و وحشتناك بايد عبور نمايد و اين احساس و درك در آدم شدنش كمك مى كند!
حيات و مرگ تمدنها
زيارت قبور براى فهم حيات و مرگ انسانها است، اما اگر كمى دقت كنيم درمى يابيم كه جهان نمايشگاه حيات و مرگ تمدنها و فرهنگ ها هم بوده است .
براى درك درست و احساس عميق اين مفهوم و معنى در ايام نوروز رفتن به اماكين تاريخى و باستانى براى تفكر و انديشيدن ما مهم و اساسى هستند.
وقتى به أماكن مانند پاسارگاد در شيراز، نه گنبد در بلخ و …برويد و بدقت تأمل و تعمق كنيد، آنگاه است كه بدرستى مى توانى دريابى كه اين جهان آئينه مدنيت هاى فراوانى است كه روزى و روزگارى از شكوه و جلال و جبروت خاصى برخوردار بوده اند و امروز نشانى از آنها نيست !؟
حيات و مرگ اديان
اين موضوع شايد كمى ثقيل باشد، اما وقتى شما به كنگره هاى بازمانده در مدائين ، مقبره كوروش و بابل و معبد نوبهار ….و دقت كنيد، بدرستى درمى يابيد كه انسانها در طول حيات خود حيات و مرگ اديان بسيارى را تجربه كرده اند .
تا جاييكه من دريافتم و دقت كردم دليل اساسى سقوط تمدنها و اديان ، جهل و تعصب روحانيون دينى ، ظلم و استبداد حاكمان و فساد عام بوده است .
درك و شناخت ما از خداوند و انسان بدون تفكر و انديشه درك ناقص و معيوب است .
پس بياييد براى درك بيشتر از خود و خدا به اين نشانه هاى مرگ و زندگى فكر كنيم ….
- نوروز ستيزى حاكمان افغانستان
الف: گل سرخ، جشن دهقان، روز طبيعت و نهال شانى … اين ها همه خوبند و مفيد…
اما يك نيت ضد تمدنى در ترم رسمى و دولتى كشور از قديم بوده است تا از كاربرد واژه
“نوروز” جلو گيرى شود.
جشن تمدنى ما با واژهء نوروز شناخته مى شود،
فقط نوروز و نوروز و جشن نوروز!
دشمن از نوروز مى ترسد، زيرا واژه ء نوروز انتقال دهنده مفهوم كامل جشن نوروز است .
ب: سياست خارجى افغانستان در باره نوروز در مجامع ديپلوماتيك انفعالى و غير استراتيژيك مى باشد.
افغانستان به عنوان هويت سياسى ايكه بلخ را به عنوان زادگاه نوروز در جغرافياى سياسى خود دارد مى بايست معرف نوروز و مدعى آن باشد.
محتوى پيام نوروزى رئيس جمهور امريكا در سال گذشته و آرايش مهمانى بانوى اول امريكا هفته اى قبل نشان داد كه دستگاه ديپلماسى افغانستان در معرفى هويت و تمدن ما در اين سالها بشدت ضعيف عمل نموده است !
تاريخچه نوروز بروايت خداوندگار طوس و خالق شاهنامه حكيم ابوالقاسم فردوسى .
آيا نوروز مى تواند به عنوان نماد وحدت فرهنگى و تمدنى ده كشور كل فلات ايران و بلاد خراسان به يك جشن بزرگ منطقه اى و فرامنطقه اى تبديل شود؟
نوروز مرز هاى تعصب و ديوار هاى جهل و استبداد سياسى و انحصار گرايى را فرو مى ريزد و اندك اندك به جشن بزرگ ملى تبديل مى شود و اين خود مبارك است .
سخت گیــری وتعصب خامی است
تاجنینی کار خــون آشــــامی است
مولانا
آنانكه امروز در منابر و شبكه هاى اجتماعى متعصبانه شادى و جشن نوروز را تحريم مى كنند و حكم به تكفير مى دهند، از طالب و بوكوحرام و داعش و القاعده و خوارج .. هيچ فرقى ندارند!؟
در ترمينالوژى بيان، تكفير و تحريم يعنى حرف آخر و بعد از آن يعنى شمشير …
اگر متعصبين فرصت بيابند همان كارى را انجام مى دهند كه جنود شيطان انجام مى دهند.
اين جهلا كار را بجاى رسانيده اند كه بى شرمانه مى نويسند حتى نماز نفل و شكر هم بجا نياريد!؟
واقعاً جهالت هم حدى دارد!
تو چه كاره هستى كه بين خدا و بنده خدا مرز تعيين مى كنى و شرط مى گذارى ؟
تو چه كاره هستى كه براى عبادت عاشقانه مردم زمان تعين مى كنى ؟
خداى من خداى عاشق است!
من با خداوند معامله و تجارت حور و غلمان نكرده ام !
من خدا را از ترس عذاب و جهنم نشناخته ام !
خداى من ساخته خشم و قهر و عذاب نيست !
خداى من خداى جهل و تعصب و كفر و نفاق نيست!
خداى من خداى مهر و محبت و عشق و معرفت و معنويت و شناخت و خرد و علم است …
اگر كسى كوچكترين ايمان بخدا و روز رستاخيز داشته باشد مى فهمد كه بهترين لحظه شكر گزارى حيات دوباره زمين و بهار است !
بهترين نشانه اى علمى و معجزه اى عملى كه هر سال تكرار مى شود احياى مجدد زمين است.
- روايت فردوسى از تاريخچه نوروز:
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بما ماند از آن خسروان یادگار
- جغرافيا نوروز:
جغرافیای نوروز با نام نوروز یا مشابه آن، سراسر خاورمیانه، بالکان، قزاقستان، تاتارستان، در آسیای میانه چین شرقی (ترکستان چین)، زنگبار، در آسیای کوچک سراسر قفقاز تا آستراخان و هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نپال و تبت را شامل میشود.
تاجیكستان، افغانستان، تركیه، قرقیزستان، قزاقستان، پاكستان، هند، آذربایجان، ایران و تركمنستان نوروز را جشن مى گيرند.
ثبت رسمى نوروز در سازمان ملل متحد:
به پیشنهاد جمهوری آذربایجان ،مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ۴ اسفند ۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) ۲۱ ماه مارس را بهعنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهٔ ایرانی بهرسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شدهاست.
پیش از آن در تاریخ ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، به عنوان میراث غیر ملموس جهانی، به ثبت جهانی رسیدهبود. در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد.
- حلول نوروز
جشن نوروز از لحظه اعتدال بهاری آغاز میشود. در دانش ستارهشناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیمکره شمالی زمین به لحظهای گفته میشود که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و به سوی شمال آسمان میرود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده میشود، و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است. نوروز در تقویم میلادی با ۲۱ یا ۲۲ مارس مطابقت دارد.
- نوروز بروايت فيلسوف، منجم و رياضى دان برجسته خوارزمى ابوريحان البيرونى،
ابوریحان بیرونی در (التفهیم) در پاسخ به این سوال که: نـــوروز چیست؟ می نویسد: « نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو، نام کردند زیـرا که پیـشـانی سال نو است و آنـچه از پس اوست از این پنج روز، همه جشنهاست و ششم فروردین ماه نوروز را بزرگ دارند، زیرا که خسروان بدان پنج روز حق های خشم و گروهـان بگزاردندی و حاجت ها روا کـردنـدی، آنـگاه بدین روز ششم خلـوت کردندی، خاصگان را و اعتقاد پارسـایان اندر نـوروز نخستین آنست که اول روزی است از زمانه و بدو فلک آغازید گشتن.»
نوروز نامه منسوب به خیام آمده اســت که: « سبب نهادن نوروز آن بوده است که چـون دانستند که آفتاب را دو دور بـوده یکی آن سیصد و شست و پنج روز و ربــعی از به اول دقیـقه حمـل باز آید، بـه همان وقت هر روز که رفته بود بدین دقیـقه نتواند آمدن چـه هـر سال از مدت همی کم شود، چون جمشــید این دو را دریـافت انوروز نام نهاد و جشــن آیـین آورد. پـس از آن پادشاهـان دیـگر مردمان بدو اقتدار کردند.»
ابوریحان در آثار الباقیة، می نویسد: « برخی از علمای ایران می گویـند: سبـب این کـه ایـن روز را نـوروز می نامند این است کـه در ایـام تهمورث صـائبه آشکار شدنـد و چون جمشید بـه پادشاهی رسید دین خود را تجدید کرد و این کار خیلی بزرگ به نظر آمد و آن روز را نوروز ناميدند.
- نوروز در كلام خيام / نوروزنامه
( نوروز در فرهنگ مکتوب ما نیز جایگاه ویژه ای دارد و شاید یکی از بارزترین کارها در این باره نوروزنامه حکیم عمرخیام باشد. البته نوروزنامه منسوب به خیام است؛ در عین حال باید به خاطر داشت که این کتاب در هر صورت به دست کسی نوشته شده که دانش فراوان داشته است، «مجتبی مینوی» پژوهشگر نام آشنای ادبیات، که به سخت گیری مشهور است این رساله را از خیام میداند و در معرفی آن مینویسد: «نوروزنامه رساله ای است، در بیان سبب وضع جشن نوروز و کشف حقیقت آن و این که کدام پادشاه آن را نهاده و چرا آن را بزرگ داشته اند.»
- دقیق ترین تقویم جهان
تا پیش از تنظیم تقویم جلالی، «کبیسه»ها یا حساب نمیشدند و یا این که به شکلی در تقویم جای میگرفتند که باز خود مشکلاتی را پدید میآورد.
بنابراین آن چه که تقویم جلالی را برجسته کرده است شیوه محاسبه کبیسههاست. چنان که میدانیم هر سال ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۹ ثانیه است و منظور از کبیسه همین ۵ ساعت و اندی است که منجمان از قدیم در این فکر بوده اند که با آن چه کنند. در دوره ساسانی، پس از هر ۱۲۰ سال، یک سال را به صورت چرخشی ۱۳ ماهه حساب میکردند. به این معنا که پس از ۱۲۰ سال اول، فروردین دو ماه و بعد از ۱۲۰ سال دوم، اردیبهشت دو ماه و به همین ترتیب تا اسفندماه در نظر گرفته میشد تا کبیسه محاسبه شود. پس از اسلام این کار به فراموشی سپرده شد و در نتیجه، بین سال عرفی و سال حقیقی اختلاف به وجود آمد؛ به طوری که دیگر نوروز یعنی اول فروردین با اول بهار مطابقت نداشت. این بود که جلال الدین ملکشاه از گروهی از اخترشناسان که خیام جوان در راس آنها بود خواست که این مشکل را برطرف کنند. آنها وقتی که رصد کردند دیدند که ۲۱ روز از سال طبیعی جلو افتاده اند یعنی متوجه شدند که روز عید آنها در ۲۱ فروردین واقع شده است و به همین دلیل آنها در سال ۴۵۸ هجری؛ سال خود را ۲۰ روز عقب کشیدند.
گردش اندیشه بیدار ما
ای ز تو رویان زمستان و بهار
ای تو گرداننده لیل و نهار
ای ز تو تغییر حال و سال ها
حال ما را کن تو خوشتر حال ها
هر ای ز تو نور دل و دیدار ما
روزتان نوروز باد
نوروزتان پيروزباد