سریال سقوط ولسوالی ها و درامه واپس گرفتن ها
مقام های محلی در ولایت کندز امروز اعلام کردند که ولسوالی خان آباد این ولایت پس از دو روز نبرد سنگین به دست طالبان سقوط کرد.
یک عضو شورای ولایتی کندز به رسانه ها گفته است که این ولسوالی حوالی ساعت سه شب گذشته در نتیجه درگیری های شدید به دست طالبان افتاده است
وی می گوید که تاکنون میزان تلفات ناشی از این درگیری روشن نیست.
در همین حال، بغلان مرکزی و ولسوالی حصارک ولایت ننگرهار نیز در محاصره مخالفین دولت قرار دارند . بعضی ها علت سقوط ولسوالی ها را کمبود نیرو های مسلح عنوان میکنند. بعضی ها از احتمال سقوط دوباره ولایت کندز بدست طالبان هشدار میدهند، اگر یکبار دیگر این ولایت سقوط کند، به زودی طالبان در پشت دروازه های کابل و ارگ خود را خواهند رساند. به عقیده من
سقوط ولسوالی ها یکی پی دیگری به دست طالبان، امر تازه ای نیست، پیش از این نیز شاهد رویدادهای مشابهی در این ولایت و سایر ولایت های دیگر بوده ایم؛ اما آنچه در این میان برای بسیاری از ناظران مسایل امنیتی نگران کننده است این مساله است که این امر به یک روند معمول و رایج بدل شده و برای مقام های مسؤول نیز عادی جلوه میکند.
این در حالی است که به عقیده کارشناسان، تروریزم و ناامنی و جنگ و در پی آن سقوط ولسوالی ها به دست طالبان اگر در هر جای دیگر کشور یک رویداد عادی باشد دست کم در کندز این گونه نیست. وضعیت کندز میتواند 9 ولایت دیگر شمال کشور را به سرنوشت ناگواری دچار سازد به باور من تروریزم در افغانستان پیش از آنکه نوعی بازتاب وضعی اوضاع فرهنگی و اجتماعی و ترکیب قومیتی و… باشد یک پروژه پیچیده تحمیلی از خارج است. و دور از امکان نیست که دست های در داخل نظام نیز سیاه رویانه در این پروژه شریک باشد برایم خیلی درد آور است که سخنگوی وزارت دفاع جنرال دولت وزیری با افتخار میگوید خان آباد سقوط کرده است ما بزودی آنرا دوباره تصرف مینماییم جناب عالی اگر اینقدر قوت نیرو و مردانگی دارید قبل از آنکه یک ولسوالی یا محلی بدست دشمنان سقوط نماید کاری که بعد از سقوط میکنید چرا قبل از آن نمیکنید ولسوالی سقوط میکند دشمن سلاح مهمات و همه هست و بود را با خود میبرد عساکر ما را به شهادت می رسانند دفاتر را به آتش میکشد بعداً شما میروید با تلفات سنگین خاکستر های بجا مانده را تصرف میکنید من میترسم سناروی نباشد که بعضی ها با این شیوه میخواهند طالب را اکمال کنند اگر این حرف حقیقت ندارد چرا اقدامات پیشگیرانه صورت نمیگیرد خدا کند زیر کاسه نیم کاسه ای نباشد. نه تنها من بلکه مردم افغانستان حق دارند با همچو سیاست ها به دیده شک نگاه کنند چون باور دارند رویدادهایی مانند سقوط ولسوالی های این و یا آن ولایت، هرگز نمی توانند اتفاقات معمول امنیتی تلقی شوند. جناب آقای دولت وزیری برخورد واکنشی و انفعالی با این پدیده نیز هرگز قابل توجیه نیست.
اینکه دو روز بعد نیروهای امنیتی بتوانند ولسوالی خان آباد را بار دیگر از طالبان پس بگیرند –اقدامی که پیش از این در دیگر موارد نیز شاهد آن بوده ایم- برای تامین امنیت و مبارزه با تروریزم نه تنها در کندز بلکه در هیچ ولایت کافی نیست.
ریشه ها و عوامل و دست هایی که در عقب توسعه تروریزم در کشور ما و در نظام ما وجود دارند باید مورد بررسی قرار گرفته و شناسایی شوند، در غیر آن، همانگونه که تروریزم در کندز یک پدیده عارضی و یک پروژه وارداتی و تحمیلی از بیرون است و به همین نسبت، غیر عادی می نماید، واکنشی که در قبال این پدیده و پروژه از سوی مردم و تفنگ داران محلی نشان داده خواهد شد نیز طبیعتا غیر عادی خواهد بود و این برای امنیت آسیب پذیر کشور، هرگز خبر خوشایندی نیست. جناب آقای وزیری
وقتی ولسوالی دهنه غوری بدون هیچ مقاومتی از سوی نیروهای امنیتی دوباره به طالبان واگذار می شوند، این رویداد دیگر، بسیار پرسش برانگیز و مبهم است. که مسئولین باید جواب بدهند من حقایق تلخ زیادی را می دانم که بشمول شما دیگران نمی دانند من دست های مرموز را از درون و بیرون نظام بخاطر برهم زدن وضعیت میبینم عاقبت کار بخیر باد.
اما بایت گفت که چاه کن در چاه است.
به هر اندازهء که مکر نمایند, راز ها و اسرار هارا حق افشاه میدارد
و در نهایت این گروه قبیله با باداران شان شکست میخورند….
و من الله توفیق….!
چرا قدرت در ارگ مترمرکز میباشد؟؟؟؟
ـــ زیرا که جلو سیاست گذاری غرب در افغانستان بدست پا کستانی هاست.
ـــ زیرا که در طول تاریخ جلو پاکستانی ها در دست آی اس آی است و جلو آی اس آی در دست انگلیسها و امریکاییها.
ـــ زیراکه مجریان اهداف پاکستانی ها و غربی ها همان پشتون های قبیله گرا و نشنلیست ها است و از ایشان حمایت میکنند, چونکه قابل کنترول هستند. بجز به ملیت و قوم به چیز دیگر ایمان ندارند ـــ فکر میکنند که اگر پشتون بودی پس مسلمان اصیل هستی.
ـــ زیرا که غربی ها شناخت شخصی بسیار خوبی از غنی و سکولار بودنش دارند.
ــــ زیراکه تمام سکولار های پشتون, باوجودیکه به اسلام ایمان ندارند, لازم و ضروری میبینند که دین اسلام را وسیلهء خوبی تلقی میکنند و به همین خاطر از انتحار وانفجار غیر مستقیم و گاهی هم مستقیم پشتیبانی میکنند.
ـــ زیراکه غربی های نیز دریافته اند که اسلامِ سنتی و پیروان اسلام سنتی وسیلهء خوبی برای اهداف بزرگتر ایشان میباشد.
باید گفت که غرب تا حدودی خود را در برابر روس ها و قدرت های منطقه یی شکست خورده تلقی میکند, مخصوصاً از روزی که همکاران ستراتیژیک انها در ترکیه شکست خورده است. غربی ها در هراس هستند که مبادا پا کستان به سرنوشتِ ترکیه دچار نشود, چونکه مردم عوام پاکستان در کل روحیهء ضد غربی دارند. اگر نظامیان پاکستان و آی اس آی در پاکستان قدرت و حاکمیت را از دست بدهند, آنگاه است که گلم غر در منطقه جمع خواهد گردید….
آسان ترین راه اکمال نمودن و تقویه نمودنِ طالبان همان تسلیمی ولسوالی ها, واگزاری اسلحه و خاموش نشستن ارگنشینان هست, ولی به نظر میرسد که این موضوع دارد افشاه شده است در روز ها یا ماهای نزدیک سران ملیت های دیگر روش های متناسب و مناسب را در پیش خواهند گرفت.
ورنه ناکام خواهید بود……!
سریال سقوط ولسوالی ها…:
تداوم این سریال سقوط و واپس گیری خود نشاندهندهء این است که پروژه سازانِ دخیل در قضایا و شریکان سیاستگذاری مربوط به کشورهای قدرتمند, برای شان مشکل است که مستقیماَ و علناَ از مخالفین دولت دفاع کنند و به همین دلیل برای شان بسیار آسان است تا این مخالفین را ذریعهء تسلیمی ولسوالی ها و ولایات , واگزاری مهمات و اسلحه, و نشان دادنِ ضعف نیروهای دولتی و بزرگنمایی مخالفین ازین نیروها حمایت کنند.
برای ارگنشینانِ قبیله گرا اهداف و ستراتیژی نزدیک در قدم اول دو موضوع میباشد:
1. تضعیف نمودن و بلاخره ازبین بردنِ عطا محمد نور
2. تضعیف نمودن و بلاخره از بین بردن دوستم
به تصور ارگ نشینان قیله گرا در صورتیکه به این دو هدف برسند آنگاه است که ایشان خود را پیروز به حساب میآورند.
بنا بر همین دلیل آنها برای دوستان خارجی خود, آمریکایی ها و انگلیس ها موجودیت این دو فاکتور را که عبارت از
نمایندهء مجاهدین(عطا) و نمایندهء روسها(دوستم) نشان مدهند و این دوستان را از این دو فاکتور می هراسانند.
آمریکایی ها و اروپایی ها از ین دو فاکتور خیلی ها نگران هستند.
آنها از طالبان, داعش و غیره هیچ هراسی ندارند, زیرا که قابل مهار وکنترول هستند.
و بخصوص از اتحادِ دوستم و عطا سخت میترسند, زیرا که عطا همان بقایای مسعود و مجاهدین میباشن که در شکست و کسیختنِ قدرتِ سلسله یی پشتون ها نقش اساسی را بازی کرد و نجیب را از بین برد.
پشتون ها هنوز به این باور نیستند که ایشان قدرت را در دست دارند.
سیزده سال است کرزی در تقویت گروه قبیله و ازبین بردن سران دیگر ملیت هارا با ایجاد تیمِ مخفی موازی با کمک استخبارات پاکستان کار وفعالیت نمود و تا حد زیادی موفق شد و بلاخره به اشارهء پا کستان زمینهء تحکیم قدرت بیشتر قبیله و باز نمودن صفحهء جدید این سریال, اشرف غنی را به قدرت رساند.
اشرف غنی ماموریتش هنوز بدرستی انجام نیافته است و کمتر موفق است. ولی اشرف غنی بار ها به دوستان غربی خود گفته است که همین دو فاکتور فوق اگر از بین برود, دران صورت است که غرب بر روسیه و اسلامیست های بین المللی پیروز میشود.
این تسلسل سقوط و واپسگیری ولسوالی ها، اینطور معلوم میشود که آگاهانه از طرف رئیس جمهور و رئیس شورای امنیت آقای غنی، بخاطر اکمال طالبان صورت میگیرد. بدون شک این تصادفی نمیباشد که سربازان دولت در ولسوالی خان آباد برای یک هفته چیغ میزنند و داد و فریاد میکشند که به آنها اعاشه برسد و قوای کمکی به آنها فرستاده شود. هیچکس هیچ غمخواری را از آنها نمیکند تاکه آنها مجبور شوند عقب نشینی نمایند و طالبان بیاید سلاح و مهمات آنهارا در اختیار بگیرد. و بعد دولت میرود و در ظرف یکروز آن ولسوالی را با تلفات واپس میگیرد. این خود یک شعبده بازی میباشد. منظور اصلی تقویه و اکمال طالبان میباشد.
شکی وجود ندارد که این یک پروژه تحمیلی از خارج میباشد. ولی سیاست تفوق طلبی قومی و تمامیت خواهی فاشستان افغانی در درون دولت به عملی شدن این پروژه وسیله میشود.
“این در حالی است که به عقیده کارشناسان، تروریزم و ناامنی و جنگ و در پی آن سقوط ولسوالی ها به دست طالبان اگر در هر جای دیگر کشور یک رویداد عادی باشد دست کم در کندز این گونه نیست. وضعیت کندز میتواند 9 ولایت دیگر شمال کشور را به سرنوشت ناگواری دچار سازد به باور من تروریزم در افغانستان پیش از آنکه نوعی بازتاب وضعی اوضاع فرهنگی و اجتماعی و ترکیب قومیتی و… باشد یک پروژه پیچیده تحمیلی از خارج است.”
متأسفانه که دیگر در اینجا حدس و گمان جا ندارد. اشرف غنی منحیث رئیس شورای امنیت افغانستان صادق به استقلال و عزت افغانستان نمیباشد. در صورتیکه رئیس جمهور و رئیس شورای امنیت خود زمینه سازی بخاطر نیرومند ساختن طالبان نماید، پس از کی گله میتوان داشت. ذلت و نفرین به سایر اعضای شورای امنیت باد که یا فهم و درک مسائل و مشکلات را ندارند، و یا اینکه بخاطر چوکی و مقامی که دارند خودرا چپ میگیرند. اینها ذلیل تر از اعضای بوروی سیاسی حزب دموکراتیک خلق زمان حفیظالله امین میباشند. اعضای بوروی سیاسی با وجودیکه میدانستند حفیظالله امین ترکی را با بالشت خفه نموده است، همگی استعفای ترکی را پذیرفته و دست خودرا به تائید حفیظالله امین منحیث رئیس حزب و رئیس دولت بالا نمودند. منتها آنوقت مشکل این بود اگر کسی دست خودرا بالا نمیکرد از طرف حفیظالله امین بقتل میرسید. ولی اعضای شورای امنیت فعلی را خو کسی بقتل نخواهند رساند و یا زمان دکتاری حفیظالله امین دیگر وجود ندارد. پس این آدمهای ذلیل چرا اینقدر بی احساس و سبکسر و خاین به افغانستان میباشند.