خبر و دیدگاه
تاثیرات جهاد افغانستان
در کورس های تاریخ آموخته بودم که وقتی اتفاقات تاریخی رخ میدهد باید مثبت و منفی اتفاقات تاریخی را مطالعه نمود . مردم کشور ما همیشه جهاد افغانستان بر علیه اتحاد شوروی آن زمان را انتقاد می کنند و حتی کمونیستان بیشرمانه مجاهدین را مسول بدبختی افغانستان می دانند در حالیکه اگر خیانت کمونیستان خلق و پرچم نمی بود جهاد هرگز نوده نمی زد و آغاز نمی یافت . یعنی از نگاه جامعه شناسی سیاسی این کمونیستان بودند که باعث ایجاد جهاد شدند نه خود مجاهدین .
جنگ و در فرهنگ اسلامی جهاد ، همانطوریکه نقاط منفی می داشته باشد مثبت هم دارد. مثلا بعد از جنگ عمومی اول جهانی، لباس همه مردم اروپا یک رنگ شد و مردم اشراف و غیر آن دریشی پوشیدن را شروع کردند و یا بعد از جنگ عمومی دوم ، جنگ باعث شد تا نه تنها تکنالوژی در همه عرصه ها پیشرفت قابل ملاحظه کند تکنالوژی که در دست قوای نظامی بود قسما به دست مردم عادی هم افتاد . مثلا تیلفون های بی سیم اول به دست قوای عسکری بود .
جهاد افغانستان که همه شکایت می کنند مخصوصا کمونیسان و آنان که مخالف دین هستند تاثیرات هم داشت و افغانستان را تغییر داد. جالب اینکه خلقی ها امروز با اسلام قومی و قبیله یی خود را وصل کرده آند و یک عده پرچمیان به نام کارشناس حقوق بین الذول و مفسر سیاسی با دکترای افتخاری و هنوز هم مردم فریبی می کنند و میخواهند به چشم مردم خاک بپاشند . و همیشه اسلام را تخریب می کنند و اکثر شان که روزی بر علیه امپریالیسم گلو پاره میکردند امروز در دامن امپریالیسم پناه برده اند و آنقدر بی شرم هستند که هنوز هم از ببرک و نجیب در رسانه های مجازی تعریف و توصیف می کنند . این نوشته هم غوغا بر پا می کند .
اول – طبقات اجتماعی درهم شکست . بودند مردم که به نام خانوادگی می نازیدند . مثلا یکی می گفت « ما محمد زایی هستیم » یا پسر و دختر فلانی خان هستم . با جهاد این انگاشت های اجتماعی اثرات واقعی خود را از دست داد . همان اولاد های نازدانه در امریکا هیچکاره شدند و کار های پایین را کردند و اولاد فقیر به سطح دکترا رسید .
دوم – چون همه مردم در جهاد سهم گرفتند همه در مقابل کفر متحد شدند و اینکه به شاخچه ها تقسیم شدند بحث سوسیولوزیک قومی دیگر است اما مردم سرتاسر کشور بر علیه کفر و آلحاد یکی شدند .
سوم – مردم هجرت کردند و از هجرت بسیار آموختند . اون مردم که در سابق بودند دیگر نیستند و توقعات شان بسیار بالاست . در هجرت طلسم خانواده های مذهبی از بین رفت. دین و مذهب به دست همه مردم افتاد .
چهارم – شغل ها محترم شمرده شد . دلاک ، آرایشگر مو شد ، دلال ، نماینده فروشات ملکیت و به همین ترتیب دیگر کسب و کار در اجتماع روحیه و نام آن تغییر کرد .
پنجم – در اثر هجرت ایده های جدید به کشور رفت و این در انکشاف اقتصادی بسیار کمک کرد . من که در کابل بودم ، طور مثال پیتزه ایتالوی نبود .
ششم – کسانی که تحصیل کردند چشم و گوش شان باز شد و به کتابخانه های معتبر جهان دسترسی پیدا کردند و دیگر آن مسایل که در کشور بود قبول نکردند و صد سال توسط قدرتمندان و مذهبیون در گوش های شان پف شده بود دیگر خریدار ندارد . همه مطالب زیر سوال رفت . تاریخ زیر سوال رفت ؛ دین زیر سوال رفت ؛ حدیث پیامبر زیر سوال رفت . اینکه امروز یک عده کثیر مردم می گویند « ما افغان نیستیم » از ایران نیامده است . این جبر تاریخ است . افغانیت زیر سوال رفت ؛ غیرت افغانی تحلیل و تجزیه شد و نتیجه اینکه در اثر مطالعات انتروپولوژیک دانسته شد که غیرت و ناموس انگاشت های قوم و قبیله است و نه مدنی .
جهاد ، افغانستان را زیر و رو کرد که امروز دیگر کسی جلو تاثیرات آن را گرفته نمی تواند. اینکه جهاد از مسیرش کشیده شد و کابل توسط مجاهدین به خاک و خون برابر شد یک گزارش دیگر باید نوشته شود و همچنان مانند پشتونایزیش افغانستان در عهد نادر خان ، روسی سازی افغانستان در عهد صدارت سردار داود خان ، امریکانیزیشن کشور توسط داره بیروت و نظام طالبانیرم که جزیی ترین ربط به اسلام ندارد و ظهور دوباره پشتونیزم در افغانستان همه مطالعات است که از نگاه جامعه شناسی سیاسی باید مطالعه شود . مرحله بعدی چیست فعلا نمی دانیم.
افغانستان ، اگر تجزیه نشود دیگر آن افغانستان که من در آن بزرگ شدم نخواهد بود زیرا کشور که نام آن و نقشه آن توسط استعمارگران به وجود آمده باشد تجزیه آن مانند آب نوشیدن است .
دکتر فرید یونس
استاد بازنشسته یی بشر شناسی فرهنگی خاور میانه و مطالعات و فلسفه اسلامی
کلیفورنیا ؛


سلام به داکتر صاحب فرید یونس!
شما یکتعداد دست ٱورد هارا بنام مجاهدین ذکر کردید، در حالیکه ٱن دست ٱورد ها کار حزب دموکراتیک خلق افغانستان می باشد، نه کار مجاهدین. مثلا شما نوشتید که جهاد مجاهدین طبقات اجتماعی را در هم شکست. مثلا که یک تعداد بنام خوانوادگی محمد زاٸی و حضرت می نازیدند از بین رفت. در حالیکه این کار حزب دموکراتیک بود که طبقه کارگر و پیشه وران را بالا کشید و کلمات خان و بادار و حضرت و غیره را کمرنگ ساخت.
همین قسم به گار سلمانی گری و ٱرایشگری زنان و در مجموع به زن و روز زن احمیت زیاد قایل شد. به پیری و مریدی و بندگی و دست بوسی پایان داد.
اصطلاحات و کلمات جدید و مدرن مثل دموکراسی، ترقی و پیشرفت و عدالت و برابری و استثمار و استمار و سرمایه داری و فیودالیسم و امپریالسم و غیره را تعمیم بخشید. مجاهد به کلمات مترقی چه کار دارد. ٱنها گپ از ملا و مسجد و روزه و نماز و حج و دیگر اصطلاحات استعمار تازی های عرب را سر و کار داشتند. فکر کن مجاهدین ٱنقدر خراب بودند که علیه دولت مجاهدی خود به دستور بیگانه ها بغاوت کردند. شما یاد تان رفته که گلب الدن مجاهد روزانه صد ها راکت را به دستور پاکستان بالای دولت جهادی خود فیر میکرد و صد ها کابلی بیگناه را به سهادت میرساند. همین قسم لی مزاری بدستور ایران علیه دولت جهادی به بغاوت پرداخت، غرب کابل را به دوزخ تبدیل کرد. بر سر مسلمانان میخ کوبید و رقص مرده و صدها جنایت دیگر را جاری ساخت. مثلا بجای است ک در اینجا یاد کنم که شما کار سلطانعلی کشتمند عضو حزب را با علی مزاری مجاهد مقایسه کنید. سلطان علی کشتمند علاو بر دها کار خوب به نفع افغانستان قوم هزاره را از زمین بالا کرد. دها تکیه خانه ساخت. و اهل تشیع مایم مذهبی خودرا ٱزادانه عملی نمودند. همین قسم قوم ازبک در اجتماع و در دولت یهم بارز داشتد. مزاری جز بغاوت و تخریب دیگر کاری نکرد.
ٱنوقت دولت تحت نفوذ شوروی بود. همین حالا ببین دولت زیر نفوذ پاکستان و امریکا است. افانستان هیچوقت از نفوذ خارجی بیرون نبوده. ببین احمد شاه مسعود و استاد ربانی که به نفع افغانستان میخواستد مستقلانه کار کنند. هردوی شان به شهادت رسانده شد.
ٱنقدر دزدی و خرابکاری ایکه مجاهدین هفتگانه پاکستان و نه گانه ایرا کردند. خرابی حزب به یک روز خرابی ٱنها هم برابر نمیشود.
خلاصه بچ از حفیظ الله امین که شخص ٱدم کش و خون خوار بود باقی حزب دموکراتیک یک نعمت خدا برای مردم افغانستان بود. ولی مردم در لباس مجاهدین به پول غرب کفران نعمت نمودند که حالا نوکر پاکستان و به مصیبت طالبان برابر شدند. میگویند شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند. حالا نعمت طالبان و پاکستان نوش جان تان باد!