بنِ دوم و نگرانيهاي كرزي
ده سال پس از برگزاري كنفرانس بن كه به ايجاد دولت پس از طالبان منجر شد، جامعهی جهاني در حال آمادگي براي برگزاري كنفرانس مشابه براي افغانستان است. اين كنفرانس كه به نام بن دوم از آن سخن گفته ميشود، قرار است دستاوردهاي ده سالهي جامعهی جهاني و دولت افغانستان را ارزيابي كند و دورنماي آيندهي جنگ با تروريزم و مشكلات منطقه را روشن سازد.
كنفرانس بن دوم در شرايطي ميخواهد برگزار شود كه هنوز بخشهايی از توافقات بن اول اجرا نشده و افغانستان شرايط دشواري را تجربه ميكند. رييسجمهور كرزي خوشبين به كنفرانس بن دوم در حال رايزني و آمادگي براي شركت در اين كنفرانس است. آقاي كرزي در کنفرانس ملی جوانان در كابل، با اشاره به كنفرانس بن دوم گفت:
در این نشست، افغانها نباید به طور پراکنده و گروهی مثل کنفرانس بن اول حضور داشته باشند. آقاي كرزي هشدار داد، اگر چنین کاری صورت گیرد، حکومت افغانستان در این نشست شرکت نخواهد کرد. اما آقای کرزی گفت، به او اطمینان داده شده است که چنین نخواهد شد.
رییسجمهوري در عین حال از مخالفان مسلح هم خواست که در صورت تمایل، در رأس هیات افغانی و به گفتهی وی، در جامهی افغانی در این نشستِ بینالمللی شرکت کنند. البته اين ديدگاه به آقاي كرزي برنميگردد. اين نظر زماني مطرح شد كه شماري از آگاهان بينالمللي و افغان نسبت به كنفرانس بن اول اعتراض كردند و از كاستيهاي آن سخن گفتند.
به نظر برخي از صاحبنظران، عدم شركت طالبان و حزب اسلامي به رهبري گلبدين احكمتيار در كنفرانس بن اول، سبب گسترش تنشها و جبههگيريهاي مخاصمتآميز عليه دولت افغانستان و جامعهی جهاني شد. در حالي كه اين آگاهان باور دارند كه در كنفرانس بن اول براي جلوگيري از اين خشونتها، بايد طالبان و حزب اسلامي به عنوان دو جناح مخالف حضور ميداشتند.
اما در عين حال، وقتي آقاي كرزي از كنفرانس بن دوم سخن ميگويد، تناقض در ديدگاههاي او به آساني قابل رويت است. او ميگويد كه اين بار برخلاف گذشته، افغانها نبايد به گونهي پراكنده در اين كنفرانس شركت داشته باشند. اين حرف به چه معنا است؟ آيا بايد افرادي وارد كنفرانس شوند كه تنها از تيم آقاي كرزي باشند؟
آقاي كرزي فراموش ميكند كه كنفرانس بن دوم دقيقاً براي پاسخ به چالشها و ديدگاههاي متفاوت برگزار ميشود؛ اگر در درون جامعه ديدگاههاي مختلف و گاه متضاد موجود نباشد،
پس نياز براي برگزاري كنفرانس بن دوم منتفي است. كثرت آرا و ديدگاهها خلاف پنداشت آقاي كرزي براي يك جامعه، امري ميمون و ستودني است كه ميتواند براي رشد و توسعهی آن مفيد باشد. تضارب آرا، به معناي براندازي نظام نيست؛ بلكه به معناي شركت انديشورزانه و انتقادي براي اصلاح امور و فعاليتهاست.
از سوي ديگر، وقتي آقاي كرزي از طالبان براي شركت در اين كنفرانس دعوت ميكند، آیا اين گروه با ايشان نظرات واحدي دارد؟ شايد آقاي كرزي ديدگاههاي طالبان را با ديدگاههاي خود، مشابه يافته و به همين دليل بر عدم پراكندگي فكري به عنوان يكي از پيششرطهاي حكومت افغانستان براي حضور در اين كنفرانس، تأكيد كرده است.
ولي موضوع اصلي اينجاست كه كنفرانس بن دوم دقيقاً از بطن مشكلات افغانستان برميخيزد و تلاش جامعهی جهاني را براي رسيدن به اجماع بينالافغاني به هدف رهبري افغانستان در سالهاي پس از خروج نيروهاي بينالمللي، تبارز ميدهد. واقعيتِ امر اين است كه در ده سال گذشته، دولت افغانستان به دليل سوء مديريت نتوانست در رابطه به مشكلات كشور و رفع بحرانها به اجماع بينالافغانيای دست پيدا كند كه بر بنياد آن، ساماندهي جامعه را موفقانه انجام دهد.
پس از كنفرانس بن انتظار ميرفت كه دولت نوپاي افغانستان به كمك جامعهی جهاني بر مهمترين چالشها پيروز شود و اقتدار ملي را در سطح كشور به نمايش بگذارد. ولي چنين نشد و ادامهي درگيريها، گسترش فساد، قومگرايي و حاد شدن تنشهاي منطقهاي، عملاً به شكست پروژهي جامعهی جهاني در ايجاد حاكميتي مبتني بر آراي جمعي و قانون، منجر شد.
از سوی ديگر، دولت افغانستان كه در پي برگزاري كنفرانس بن اول به وجود آمد، متعهد شده بود كه براي توسعه و رشد افغانستان تلاش كند.
اين تلاشها در بخشهايی به گونهي ناقص و نمادين صورت گرفت، از جمله تصويب قانون اساسي، برگزاري انتخابات رياستجمهوري و پارلماني، تشكيل نهادهاي حقوق بشري و جامعهی مدني. ولي وقتي به همين ساختارها عميق نگاه شود، به آساني ميتوان كاستيها و مشكلات آنها را برشمرد.
ولي افزون بر اينها، دولت آقاي كرزي در برآورده كردن برخي از مهمترين تعهدات خود در بنِ اول، به شكل افتضاحآميزي شكست خورد. دولت نتوانست حكومتي پاسخگو را به وجود آورد. حكومتداري خوب، ميتوانست افغانستان را در مديريت بحران كمك كند و راه را براي توسعه و كاهش تنشهاي موجود هموار سازد.
برنامهي عدالت انتقالي عملاً مغفول گذاشته شد و در عرصهي ايجاد نهادهاي عدلي و قضايي و ساختارهاي امنيتيِ مقتدر، كار چنداني صورت نگرفت. كنفرانس بن دوم به ارزيابي اين مسايل خواهد پرداخت و يكي از نگرانيهاي آقاي كرزي براي شركت در اين كنفرانس، احتمالاً نقد جدي حكومت او از سوي جامعهی جهاني است.
كنفرانس بن دوم، متفاوت از كنفرانس بنِ اول خواهد بود و آنهم به دلايل زير: يك: در ده سال گذشته، وضعيت افغانستان به شدت تغيير يافته و نارضايتي عمومي از حكومت فراگير شده است؛ دو: دولت افغانستان به عنوان دولتي ناكارآمد و بحرانزا شناخته شده كه در مديريت جامعه ناكام بوده است؛
سه: نگاه جامعهی جهاني به وضعيت كشور و منطقه، دگرگون شده و بحث خروج به عنوان اصليترين راه بيرون رفت از مشكل مطرح است؛
چهار: گفتگو با مخالفان از مجاري مختلف آغاز شده و بنا به علايقِ خاصِ كشورها و جريانها دنبال ميشود؛ پنج: پاكستان به دنبال كشته شدن بنلادن سردستهي شبكهي تروريستي القاعده در نزديكي پايتخت اين كشور، دچار افتوخيزهاي سياسي با متحدان خود در سطح بينالمللي شده است؛
شش: آقاي كرزي پس از بحران انتخابات پارلماني در حال انجام يكسرهی برنامهها براي تداوم قدرت در سالهاي آينده است كه بتواند موقعيت او را در رأس نظام موجود همچنان حفظ كند؛
اين مولفهها سبب ميشوند كه جامعهی جهاني به بازنگري سياستهاي خود در منطقه و افغانستان بپردازد و دورنماي آيندهي كشور را تا سال 2024 ميلادي كه در تقويم سياسي كشورهاي كمكدهنده به عنوان پايان دورهي نظامسازي در افغانستان مشخص شده، روشن كند.
موضوع با اهميت ديگر در اين خصوص، آغاز مأموريتِ دوم غرب در مبارزه با تروريزم است. از اين مأموريت به عنوان «پلان بي»ِ جامعهی جهاني ياد ميشود كه در مجموع نگاه جديد غرب را نسبت به اين پديده آشكار ميكند.
پلان «بی» زمانی مطرح شد که یک گروه پنجاه نفره از استراتژیستهای امریکایی موظف شدند تا راهبرد جنگ افغانستان را پس از افزایش قوای نظامی امریکا در سال ۲۰۰۹ بررسی کنند. نتایج بررسیهای این گروه نشان داد که استراتژی کنونی امریکا در افغانستان با شکست مواجه است و طالبان با فشار نظامی شکست نمیخورند . این گروه تأکید کرد كه فشار نظامی طالبان را قویتر هم میسازد، ساختار کنونی نظام افغانستان ناقص است و باید از اساس در مورد آن تجدید نظر صورت گيرد.
در این بازنگری، برنامهی حضور امریکا در افغانستان به شکلی در نظر گرفته شده است که طالبان از بدنهی القاعده جدا شده، وارد ساختار سیاسی شوند؛ پایگاههای نظامیِ دایمیِ امریکا در خاک افغانستان ایجاد شوند و هدف آن جنگ با القاعده در منطقه باشد و ساختار سیاسی کنونی افغانستان که در پی توافقات بن اول شکل گرفت، با برگزاری کنفرانس دوم بن، به گونهیی تغییر یابد که نمایندگان طالبان، حزب اسلامی گلبدین حکمتیار و شبکهی حقانی در آن حضور داشته باشند.
تلاشهای چند بُعدی غرب بهویژه امریکاییها و آغاز مأموريت پلان «بی» برای روند سیاسی افغانستان، دور ديگري از سياستها را هم در اولويت قرار داده است. رییسجمهور کرزی که در واقع از بانیان مذاکره با مخالفان مسلح حکومت به هر بهایی است، از این طرح حمایت نخواهد کرد؛
زیرا رویکرد وی نسبت به مذاکره با طالبان، تفاوت زیادی با رویکرد پلان «بی» امریکایی ها دارد. در رویکرد آقای کرزی، صلح با طالبان به عنوان باجِ سياسي به این گروه مطرح است که بیش از ارزش واقعی آن برای آوردن ثبات به افغانستان، در واقع کمرنگ کردن نقش خارجیها و بهویژه امریکاییهاست.
او میخواهد با آوردن طالبان به دور خوانِ قدرت، از یک سو شعار مهار بحران امنیتی را سردهد و از سوی دیگر برای خارجیها که اساساٌ با آنها سر ستیز پیشه کرده، نشان دهد که شخصِ او ممثل نظام سیاسی و ثبات در افغانستان است و نه خارجیها.
اما در رویکرد جدید امریکاییها با طرح پلان «بی»، صلح با طالبان به عنوان یک گروه طرف مخاصمه عنوان ميشود، که بیشتر تفاهم بر سر تقسیم قدرت است و نه باجدهی به آنان. هرچند گفته شده چهرههایی در شورای امنیت ملی و شورای عالی صلح افغانستان، بر اجرايي شدن طرح پلان بی نظارت میکنند، ولی حکومت به صورت مستقیم در اجرای اين طرح دخالت داده نشده است.
یکی از دلایلي که گفته میشود رییسجمهور کرزی از اجرایی شدن پلان بی نگران است، همین مسأله است که به شخص وي و دولت زیر فرمانش،
در این طرح جایگاه مشخصی به عنوان یک طرف در نظر گرفته نشده است؛ بلکه تیم آقای کرزی و دولت افغانستان، جزو طرح پلان بی است که در مورد آنان نیز تصمیم گرفته خواهد شد که چگونه با آنها مانند طالبان در روند بعد از کنفرانس بن دوم، برخورد صورت گیرد.
جالب اینکه پاکستانیها نیز مانند آقای کرزی از اجرایی شدن پلان بی در هراس هستند. فرمانده پيشين نیروهای ناتو و امریکایی دیوید پتريوس نیز این مسأله را در نخستین جلسهی انتقال امنیت به گونهی تلویحی تأیید كرد.
او گفت که یکی از عوامل تحرکات خونبار طالبان در یک هفتهی گذشته، این است که برخی از فرماندهان طالبان که با آی اس آی روابط مستقیم دارند، عامل این حملات هستند. به اين صورت آقاي كرزي وقتي وارد كنفرانس بن دوم ميشود، ديگر آن چهرهي محبوب و قابل اعتماد براي جامعهی جهاني نيست.
او در فاصلهي كنفرانس اول تا دومِ بن، در تختهي شطرنج سياست كشور به گونهي خطرناكي بازي را به پيش برده است. مشكلات امروز كشور در مديريت سياسيِ آقاي كرزي ريشه دارد و اين مسأله بدون ترديد در دستور كار كنفرانس بن دوم قرار خواهد داشت.
كنفرانس بن دوم قرار است در پنجم دسمبر سال روان ميلادي در كشور آلمان برگزار شود.
.
____
برگرفته از روزنامه ی ماندگار