ده ها قصهی نا گفتهی «صالح» و داستان «اتمر»
چنان به نظر مي رسد كه با شكست حزب كارگر و پيروزي حزب محافظه كار در انتخابات انگليس، آقاي اتمر نيز حاميان اصلي اش را از دست داده است و اين در آسان ساختن تصميم به بركناري يا قبول استعفاي او از جانب آقاي كرزي تأثير داشته است.
اين بار اتفاق جالبي افتاد و روايت خبر اين است كه آقاي كرزي به دليل اين كه توضيحات آقايان امرالله صالح رييس عمومي امنيت ملي و حنيف اتمر وزير داخلهي كشور در مورد چگونگي حمله به محل برگزاري جرگه مشورتي صلح، قناعت بخش نبوده، استعفاي آن ها را پذيرفت؛ اما تاهنوز دلايل اصلي اين اقدام مشخص نشده است.
در همين حال، قضيه يك روي ديگر هم دارد و آن اينكه آقاي صالح در يك نشست خبري استعفايش را اعلام كرد، دليل استعفايش را ناكامي در مهار كردن حملهي دشمن به جرگه مشورتي صلح خواند؛ اما نكتهی ظريفی را نيز منحيث دليل ديگر اين اقدام بيان كرد. او گفت كه «ده ها دليل و نزاكتهاي داخلي» ديگر نيز سبب شده تا او از سمتش استعفا دهد.
و گفت كه در آينده چيزهايي در اين باره خواهد گفت. او حتا گفت كه نمي خواهد افشا كند كه دليل اصلي ناكامي نظام در كجاست؟ شايد اشاره به آقاي كرزي بوده است كه در برخي موارد به عنوان حامي تروريستان شناخته شده و به آْن ها مدارا داشته است؛ چيزي كه بارها مورد انتقاد امر الله صالح بوده است.
اگرچه استعفاي آقاي صالح با توجه به آنچه كه در محضر رسانه ها گفته است، پسنديده و گام ماندگاري شمرده مي شود؛ اما «ده ها» حرف نا گفته ی او مي رساند كه بايد روزي آقاي صالح از سمتش بركنار مي شد. اين، روايتگر همان زدوبندها است كه بيشتر مرتبط با برخي از امتيازهايي می باشد كه بايد حكومت آن را به برخي جناح هاي داخلي و خارجي ارايه می كرد.
شايد روزهاي ديگر آقاي امرالله صالح، پرده از روي رازهاي ناگفته بردارد؛ اما آنچه در اشاره هاي او بسيار آشکار بود، رويارويي اش با پاكستان و القاعده است؛ به گونه يي كه شايد نبود او در نظام، امتيازي براي سازمان استخباراتي پاكستان شمرده شود؛ چيزي كه چندان بعيد به نظر نمي رسد.
امرالله صالح آقاي صالح از ولايت پنجشير، از نزديكان قهرمان ملي افغانستان بود؛ در دوران مقاومت بر ضد طالبان نيز در مربوطات ادارهي امنيت ملي كار ميكرد و به كارهاي ترجماني نيز ميپرداخت. اين چهره جوان توانست با غرب رابطه برقرار كند و بعد از ادارهي موقت به عنوان رييس عمومي امنيت ملي، و به عنوان پرطرفدار ترين چهره، ايفاي وظيفه كرد. او سابقهی روزنامه نگاري نيز داشته و و در سال هاي نخست حكومت مجاهدين(دهه هفتاد) مسوول خبرگزاري آريانا بوده است.
آقاي صالح از حاميان و لابي گران اصلي آقاي كرزي در غرب پس از رسيدنش به مقام رياست عمومي امنيت ملي، نيز شناخته شده است؛ او رابطهی تنگاتنگي با حاميان آقاي كرزي در امريكا داشت و همين طور با مخالفين و رقيبان قدرتمندي در ادارهي آقاي كرزي مواجه بود.
حتا اين كه سه سال پيش آوازهي بركناري آقای صالح در برخي رسانه ها و محافل، گرم شده بود. حالا چنان به نظر مي رسد كه آقاي صالح قرباني يك توطيه شده است و شكي نيست كه آْقاي اتمر در تفت اين قرباني و شدت بازي سوخت يا باخت.
حنيف اتمر حنيف اتمر از ولايت لغمان است؛ او سابقه ی فعاليت در حزب دموكراتيك خلق افغانستان را داشته است و در آن زمان در اداره امنيت (خدمات اطلاعات دولتي يا «خاد») كار مي كرد او پايش را در جنگ عليه مجاهدين از دست داد. اما در زندگي نامه او كه به مجلس نمايندگان فرستاده شده است، به كارنامه او قبل از سال 1377پرداخته نشده و مخفي باقي مانده است.
گفته شده كه آقای اتمر با انگليس روابطه داشته و رسيدن به قدرتش را از همين زاويه مي دانند. آقاي اتمر از چهره هاي پركاری بود که در وزارتخانهي انكشاف دهات مؤثر واقع شد؛ اما در وزارت معارف مورد انتقاد قرار گرفت و متهم به ايجاد تفرقه ميان تاجيك ها و پشتون ها شد.
او در وزارت داخله بيشتر مورد انتقاد قرار گرفت و حتا در ايجاد نا امني ها و بحران در كشور دخيل شناخته شده است. وی همچنین متهم به همكاري با طالبان در شمال شناخته شد، و از اين بابت هم خيلي پاسخ ده نبود.
در زمان مأموريت او، برخي حلقات در وزارت داخله در همكاري با طالبان در انجام حملات انتحاري و تخريبي حتا در كابل متهم شدند و فيلمي هم منحيث اسناد موثق در اين زمينه ارايه شده است. بارها ميان آقاي كرزي رييس جمهور و آقاي اتمر وزير داخله، تنش وجود داشته است؛ اما آقاي كرزي نتوانست با توجه به آنچه حمايت انگليس از اتمر خوانده شده است، او را بركنار كند و يا از معرفي اش به عنوان وزير داخله به مجلس نمايندگان ابا ورزد.
در اين صورت، به نظر ميرسد كه با شكست حزب كارگر و پيروزي حزب محافظه كار در انتخابات انگليس، آقاي اتمر نيز حاميان اصلي اش را از دست داده است و اين در آسان ساختن تصميم به بركناري يا قبول استعفاي او از جانب آقاي كرزي تأثير داشته است.
بي توجه اين دو مقام امنيتي كشور با توجه به تجربه چند ساله يي كه در ارگان هاي شان داشته اند، هيچگاه به اشاره و مشورهي صاحبنظران و رسانهها اعتنا نكرده اند. رسانهها به خصوص روزنامهي ماندگار بارها مطرح كرد كه بايد اين دو ارگان از حضور افراد نفوذي دشمن تصفيه شود؛ اما اين انتظار و آرزو هيچگاه برآورده نشد؛ طبيعي است كه اگر اين دو اداره به اين اقدام دست مي زدند، بدون شك وضعيت تغيير ميكرد و امروزه گپ به بي آبرويي و استعفا نمي كشيد.
تبعات بدون شك، استعفاي دو مقام امنيتي نميتواند بي تأثير و بدون تبعات باشد. نخست اين كه به استعفا كشاندن آن دومقام و نشان دادن ناتواني ارگان هاي امنيتي در مهار رويدادهاي تروريستي، به نفع دشمنان تمام مي شود. نقطه دوم اين كه نبود هر كدام از اين مقامها در اداره هاي شان، به پيمانه يي تأثيرات رواني را بالاي افراد مي گذارد. به خصوص رياست عمومي امنيت ملي كه چندي پيش معاونش نيز ترور شد و اين بار رييسش استعفا داد؛ اين اداره اكنون توسط كسي به نام «ابراهيم سپين زاده » اداره مي شود؛ كسي كه نام آشنا براي امنيتي ها نيست و او نمي تواند جاي امرالله صالح را پركند.
حالا در وزارت داخله آقاي منير منگل از افسران با سابقه گماشته شده است؛ اين آقا، نامی آشنا براي همهی افراد پوليس است و مي تواند از هر لحاظ جاي آقاي اتمر را پركند. حالا اين مهم است كه آقاي كرزي كي ها را به جاي اين دو مقام به مجلس نمايندگان معرفي مي كند، يا این كه سرپرست ها همچنان وزير خواهند بود.
برگرفته از روزنامه ی ماندگار