کرزی دُن کیشوت افغانستان
دُن کیشوت دن کیخوته دلامانچا نام یک رمان نوشتهٔ نویسندهٔ اسپانیایی میگل سروانتس ساآودرا (۱۶۱۶–۱۵۴۷) است.
این اثر از قدیمیترین رمانها در زبانهای نوین اروپایی است. بسیاری، آن را بهترین کتاب نوشته شده به زبان اسپانیایی میدانند.
رمان دن کیشوت توسط محمد قاضی از مترجمان برجسته ایران، به زبان فارسی ترجمه شده و انتشارات نیل و ثالث چندین بار آن را به چاپ رساندهاست.
دُن کیشوت پهلوانی خیالی نظیر پهلوانان بیدستوپا و دغلکار است که در فارسی عامیانه به آن پهلوان پنبه میگویند، این مرد که خود را مبارزی دلیر و شکستناپذیر میپنداشته، با خادم خود که همیشه حامل سلاح او بوده، به مسافرت میپرداختهاست و در این سفر اعمال مجنونانهای از وی سر میزند. داستان زندگی وی جنبهٔ عبرتآموزی برای دیگران دارد. (از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد)
در افغانستان مرض دون کیشوت که یک قهرمان توهم زده بود و همه حریفانش را در خواب و خیال شکست می داد، در ذهن و روان کرزی سرایت کرده است. مخالفت آشکارا وی با حضور نیرو های بین المللی که بر ضد طالبان بد سگال و تروریست های القاعده در افغانستان می جنگند، جز نمایش مضحک وهم یکی از همین قهرمان بازی های دُن کیشوت گرایی چیزی دیگر نیست.
با تصور همین توهمات دُن کیشوت گرایی کرزی با جو سازی و با استفاده از شرایط نا به سامانی ایجاد شده بر اساسی حاکمیت نامشروع خودش، که ضد منافع ملی افغانستان محسوب می شود، میخواهد در اذهان مردم خود را چنین جا بزند، که وی مخالف حضور نیرو های بین المللی ( بر اساس توافق سازمان ملل متحد و جامعه جهانی و قرار داد های امضای شده رسمی خودش و با پیمان ناتو که در افغانستان برای مبارزه علیه تروریزم بین الملی می جنگند، و مردم افغانستان نیز از حضور شان در کشور خویش جهت تآمین امنیت و ثبات حمایت میکنند) می باشد.
البته مشکل مردم افغانستان با حاکمیت نامشروع و تحمیلی حامد کرزی است. این موضوع را هم مردم افغانستان تا حالا با صبر و متانت تحت رهبری خردمندانه داکتر عبدالله تحمل کردند. ورنه تجربه قیام خود جوش مردم کابل نشان داده است، که کرزی تاب و مقاومت یک ساعت مخالفت مردم را هم ندارد.
برای کرزی چنین احساس داده شده است ، که مردم افغانستان از لحاظ روحی و روانی احتیاج به یک قهرمان دارند، تا آنان را از بحران های نه ساله اقتصادی، امنیتی و سیاسی (رژیم کرزی مولود آن است) بیرون کند. ولو که این تصور خیالی و موقتی هم باشد، وی بر باور همین توهمات دون کیشوت گرایی، از هر فرصتی میخواهد استفاده کرده تا در ذهن مردم افغانستان چنین القا کند، که گویا وی یک قهرمان است، و این قهرمان در تخیلات خود با موجودات توهمی می جنگد.
مردم افغانستان در طی نه سال گذشته با شکیبایی و تحمل به وی فرصت کافی داده اند، تا به وعده های خود عمل کند. اما مردم با کسب تجارب هنگفت و سنگین کرزی را خوب شناخته اند، که وی به جز یک آدم متقلب دوروغ گو حقه باز و دارای افکار قبیله پرستی چیز دیگری بیش نیست.
در پشت صحنه این بلوای تبلیغاتی، حقیقت دیگری نهفته است، و آن اینکه جامعه جهانی از ارتباطات کرزی با تروریست های طالبان وحزب اسلامی و دست داشتن اعضای فامیل اش در قاچاق مواد مخدر و فساد اداری سخت خسته شده اند، و در صدد اند، تا با مراجعه به رای حقیقی مردم و با وی تصفیه حساب کنند.
کرزی با شیوه دُن کیشوت گرایی میخواهد اعتباری را که از دیر باز در بین مردم افغانستان از دست داده، به این روش نابکار به اصطلاح اعتباری کسب کند، که توسل جستن وی به این شیوه خلاف منافع ملی و ضد وحدت ملی مردم افغانستان است.
بحران سیاسی که در اثر سیاست های نادرست کرزی بالای جامعه افغانستان تحمیل شده است به اندازه كافی روشن است، و ترفندها، اغراق گویی و تفکرات افسانه ای کرزی دیگر نمیتواند صحنه را عوض کند و مردم افغانستان را فریب دهد.