اخبار - فرهنگی

تاسيس شبكه تلويزيوني كشورهاي فارسي زبان چرا به تاخير مي‌افتد؟

farsi_tajiki_dari

روشن است كه در شرائط كنوني كه تكنولوژي و صنعت در جهان حرف اول را مي‌زند يك شبكه تلويزيوني در شناساندن مردم منطقه و همگرائي و هم انديشي بين مردمان ‌آنها مي‌تواند نقش كليدي و موثري ايفا كند و بويژه براي 3 كشور فارسي زبان كه داراي زبان، دين و تمدن مشترك ديرينه هستند، اين نقش پررنگتر است.

تجربه ثابت كرده‌است كه رسانه‌هاي موفق در هر جامعه و در هر زمان در سياست كشورها نقش محوري داشته‌اند و بي دليل نيست كه ابر قدرت‌هاي جهان بخش مهمي از قدرت و سيطره خود را از اين راه كسب كرده و همواره تلاش مي‌كنند از طريق در اختيار گرفتن، اداره و كنترل چنين رسانه‌هاي خبري، بويژه رسانه‌هاي ‌صوتي و تصويري اهداف و برنامه‌ها خود را اجرا كنند.

البته، راه‌اندازي شبكه تلويزيوني مذكور با توجه به سياست‌ها و ايدئولوژي مختلف 3 كشور شايد يكي از دلايل كندي اجرايي شدن آن باشد كه از جمله آنها اختلاف بر سر نوع پوشش كارمندان زن اين شبكه، اجراي سرود و موسيقي توسط زنان، نوع موسيقي و … برخي از عوامل و موانع اين امر است كه در گذشته بحث و گفتگوهاي زيادي در اين زمينه‌ها صورت گرفته است.

ولي به نظر مي‌رسد هر چه زمان بيشتري مي‌گذرد، راه‌اندازي اين طرح با مشكلات تازه‌اي مواجه مي‌شود.

به گفته كارشناسان هر 3 كشور فارسي زبان كه در امر ترويج و تحكيم مناسبت‌هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي وارد مرحله جديد و تازه‌اي مي‌شوند، بر لزوم وجود چنين شبكه‌اي كه ديدگاه‌هاي همسان و مشترك و بارز كشورها را منعكس كند، اتفاق نظر دارند.

زيرا همه شاهديم كه گاه اخبار ضد و نقيض و دور از واقعيت كه نه تنها در جهت هم‌گرائي و همكاري منطقه‌اي نيست، بلكه بيشتر به اختلافات دامن مي‌زند، از طريق شبكه‌هاي بيگانه پخش و منتشر مي‌شود و عامه مردم نيز گاه بدون هيچ‌گونه تحليلي اين اخبار را پذيرفته و تحت تاثير همين افكار قرار مي‌گيرند و اين جاست كه برخي از رسانه‌هاي مغرض صوتي و تصويري از اين فرصت براي پياده كردن نيات و اهداف مغرضانه خويش استفاده مي‌كنند.

البته،كم اتفاق مي‌افتد كه گردانندگان اين شبكه‌ها مستقيم عمل كنند، بلكه به طور غير مستقيم و اكثراً با استفاده از شيوه‌هاي رواني تبليغي و جنگ رسانه‌اي اهداف خود را پي‌گيري مي‌كنند.

اين در حالي است كه ضرورت شناخت واقعي همديگر امروز به يك نياز مبرم و حياتي تبديل شده است به عنوان مثال امروز يك تاجيك نمي‌داند در ايران جشن نوروز چگونه برگزار مي‌شود؟ و يا مزار شريف در افغانستان، چگونه مكاني است و چرا به اين نام خوانده مي‌شود؟

در افغانستان و ايران نيز تقريبا همين نقص مشاهده مي‌شود و يك ايراني و افغاني، آلمان و فرانسه را بهتر و بيشتر مي‌شناسد و برج ايفيل براي وي آشناتر از برج ميلاد است.

شبكه‌هاي خارجي هم كه از ايران و افغانستان جز از درگيري و تظاهرات و خشونت برنامه ديگري پخش نمي‌كنند و در ذهن تماشاگر هم زبان نيز همين برداشت را به وجود مي‌آورند.

بايد اقرار كنيم كه از اين نقطه ضعف ما بيگانگان به خوبي استفاده كرده‌اند و نتيجه اين شده كه امروز ما فيلم‌هاي هاليوود و هنرمندان و خوانندگان خارجي را كه از لحاظ هنري چندان قابل قبول نيستند، بيشتر و عميق‌تر از برادران هم زبان خود مي‌شناسيم و تا جائي كه اكثريت مردم 3 كشور كارگردان‌ها، هنرمندان و خوانندگان سرشناس كشور‌هاي يكديگر را نمي شناسند.

لذا تاسيس شبكه تلويزيوني 3 كشور فارسي زبان كه بايد خيلي زودتر از اين‌ها تاسيس مي‌شد، در شرايط فعلي به يك ضرورت اجتناب ناپذير تبديل شده‌است.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا