خبر و دیدگاه

اسلام و اساس تحقیقات علمی‎

در یکی از گروپ ها نوشتم که اسلام باعث ایجاد تحقیقات علمی شد.  جناب محمد همایون عزیزی از شمال کلیفورنیا سوال کرد که همین موضوع را تشریح کنید.
قرآن دو موضوع را بسیاًر قشنگ نذکر داده أست :
اول همه چیز احاطه علمی دارد .
دوم  قرآن تذکر میدهد که درین کتاب هیچ چیز فروگذاشت نشده أست . همچنان ،
زیبایی قرآن درین أست که نظر به ایجابات و مقتضیات عصر معنی و تفسیر می شود و ابن عباس رض گفت که القرآن یفسر الزمان یعنی قرآن نظر به زمان و مکان که زندگی می کنیم تفسیر می شود . و به أساس همین گفتار ابن عباس رض ، که بعد از پیامبر ص بزرگترین مفسر قرآن بود ، علمای کرام گفتند ” اختلف الاحکام بالاختلاف زمان یعنی احکام نظر به شرایط زمان و مکان تغییر می کند .
دانستن این مقدمه برای اینکه به اصل موضوع برسیم مهم أست. قرآن باید با دید و بینش مدرن دیده شود زیرا اسلام یک دین مدرن أست و اسلام یک دین تجدد گراست .
حضرت ابراهیم ع وقتی از مغاره بیرون شد شک کرد. امام غزالی علیه رحمه قران را به شک یافت. ابراهیم ع قسمیکه شما قرآن را خوانده اید اول فکر کرد که ستارگان خدای اویند . بعد تصور کرد که مهتاب خدای اوست. بعد  تر وقتی آفتاب را دید یقین کرد که خدای او آفتاب أست و وقتی آفتاب غروب کرد دانست، فهمید و درک کرد که موجودی هست یعنی وجود دارد که همه نظام را خلق کرده و اداره می کند و به سجده رفت. یک تفاوت أست میان دانستن، فهمیدن و درک کردن. هستند مردمان که می دانند و اما درک و فهم موضوع را ندارند .
امروز در دانشگاه ها طرز و اصول تحقیق را زیر عنوان  Methodology of Research تدریس می کنند و بنده  طرز تحقیق علمی را سالها تدریس کردم ؛ یعنی اول مشاهدات ، دوم نگرش به اساس اصول علمی و سوم به حقیقت رسیدن  .
ابراهیم ع مشاهده کرد و به اساس علم لدنی به حقیقت رسید یعنی عین الیقین ( مشاهدات ) علم الیقین ( اصول علمی ) و حق الیقین ( نتیجه تحقیق به حق رسیدن . بلی ! به این اساس همین عین الیقین ، علم الیقین و حق الیقین بود که مسلمانان بین قرون نهم و سیزدهم باعث اختراعات و کشفیات بزرگ علمی شدند. برای مطالعه اسلام و ساینس و تکنالوژی لطفا به کتاب ۱۰۰۱ Inventions : The Enduring Legacy of Muslim Civilization رجوع کنید .
از سوال جناب محمد همایون عزیزی تشکر می کنم
دکتر فرید یونس
استاد بازنشسته ی بشر شناسی فرهنگی و فلسفه اسلامی از دانشگاه ایالتی کلیفورنیا . ایالات متحده امریکا

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. من که متوجه میشوم می بینم که دین عقیده است که از بیرون بر انسان وارد میشود و به انسان چوکاتی مثل دایره بسته ای وضع می کند و به کسی حق نمیدهد که ازین دایره بیرون فکر کند. در اینصورت پویائی و ابتکار و زمینه ابتکار نو آوری و تجدد در آن نمیتواند وجود داشته باشد.
    در حالیکه علم بر احتمالات سوار است و در پهلوی آن ابطال پذیری جز شناسۀ علم میباشد. در حالیکه در دین نه احتملات هست و نه ابطال پذیری. پس دین عبارت از تعبد کور کورانه بوده و با علم سر آشتی ندارد. درعلم چار مرحله مهم است:
    ۱- تجربه
    ۲- مشاهده
    ۳- استدلال و
    ۴- ابطال پذیری.
    خلاصه که دین اسلام هرچز در چوکات علم جور نمی آید. دین اسلام را میتوان شبه علم نام گذاری کرد، نه علم.
    مثلا علم میگوید که زنده جانها در اثر فرگشت و طی زمانی پیدا شده اند. ولی دین میگوید که زنده جانها در یکروز بفرمان خدا پیدا شده اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا