خبر و دیدگاه

بخش سوم و اخیر بیانیه‌ی اعلام حضور حزب

حزب ما به افغانی بودن کاری نه دارد و هویت افغان نه دارد،
                     حزب ما حزب کامل افغانستانی‌ست
این مورد دلیل نه می‌شود که رژیم تحت حاکمیت رهبر، با توجه به ضعف اقتداری حمایتی اتحادِشوروی و بلاک شرق صورت گرفته است. شکایت از جانشینان نظام های شوروی پسا گرباچف و کشور های بلاک شرق در عدم حمایت از رهبر و قرار گرفتن به ضد او،‌ آن هم درست در زمانی که جهان هنوز در تحت رهبری اتحادِشوروی و احزاب برادر و بلاک شرق سخن مساوی با آمپریالیسم را می‌گفت.
با آن‌چه گفته آمدیم، دریافتیم که حزب <مادر> بیش‌تر از سوی خودی‌های خاین بی‌رمق شد ‌و جان سپرد تا جنایات خارجی مربوط به حزب کمونست اتحادِشوروی و‌ بلاک شرق.
از فضای خفته‌ی‌ بحث و جدل ناپیدای ام‌روز  در باره‌ی افغانستان به خوبی هویداست که جهان سکان اختیار ملت ما را به اختاپوت های تروری‌ست طالبانی یک قومی سپرده و‌ گویا چشم و گوشش کور و ‌کَر است. خاین به ملت یعنی غنی و یارانش و کرزی و یارانش در
عشرت‌کده ها به سر می‌برند و گلوی مردم در سراسر کشور آماج تیغ های بُران تروریسم طالبانی عمدتاً پشتون تبار پاکستانی و خیبری و پشتون سیاسی و طالبانی داخلی قرار دارد. این حقیقت غیر قابل انکار است. آن‌چه که مبارزات مردم غیر افغان در کشور را به یک انسجام درست رقم زده می‌تواند. اعلام حضور همین حزب <مادر> و رهبری با انتظام این مبارزه  است. راه اندازی مبارزات مدنی بر ضد اروپا و‌ آمریکا و انگلیس و شرق و غرب به شمول هم‌سایه های نابابی چون ایران و‌ پاکستان و ازبیک‌ستان و ترکمن‌ستان، کشور های چین،‌ هند و روسیه  باز بازی‌گری‌های چند رویه‌ی شان به نفع طالبان و احتجاج بر ضد جاپان و یوناما و‌ ملل متحد که همه در خط دفاع از گروه تروریستی نیابتی طالبانی قرار دارند تا اهداف و منافع خود شان برآورده شوند. در ابتدا با پخش مقالات و مستندات، جنایات همه‌ی جوانب درگیر در بن‌بست افغانستان را افشا می‌کند. که به نفع طالب لابی‌گری دارند و سیاست کوچ اجباری بومیان شمال و‌ اسکان دهی ناقلین پشتون تبار ملیشه‌یی پاکستانی و خیبری ‌و پشتون های جنوبی را در شمال و شمال‌الشرق کشور دامن زده اند و باور داریم که این کار شان را تا تمام دامنه های مناطق غربی کشور و مناطق غیر افغان نشین گسترش می‌دهند. مبارزه بر ضد ظلم و بی‌داد اخیر و جاری کشور و ایستاده‌گی مردم برای تامین‌عدالت چی گونه کارگر می افتد و افتدار ملت تمام‌ معادلات را می تواند تغییر دهد. این مأمول درست از طریق مبارزات سیاسی و‌ مدنی و‌ حمایت از مبازران داخلی کشور و ایجاد یک واحد رهبری جمعی واقعی مبارزه بر ضد طالب و‌ حامیانش می‌تواند صورت گیرد. حزب <مادر> از همین حالا مایل است تا برگزاری کنگره‌ی اول، به گونه‌ی گسترده با سایر جریان های سیاسی برای مبارزه‌ی مشترک فعال و‌ بدون دو دلی،‌ تعامل کند.تا باشد که طالب ارگ نشانده شده و‌ حامیان آن به لرزه در آمده و بانگ‌ بی وقت مقامات مختلف و وزیر خارجه‌ی آمریکا سراسیمه‌گی را میان شان  دامن بزند و این ترس به کابل هم برسد. نتیجه‌ی همه‌ شدن برای مبارزه علیه طالب و حامیانش، تبی است که براندام همه‌ی شان از خیزش های ملی و‌ مردمی و عدالت خواهی و‌ پایان سلطه‌ی فاشیستی در کشور برخاسته‌ شده و‌ خواهد شد. خاموش ساختن‌ شعله‌ی ایستایی مردم نه ممکن است و نه مقدور. بدون تمکین جهان برای دست برداری از حمایت گروه سلطه گرای ارگ به محوریت آمریکا و انگلیس و عملی شدن‌خواست های ملت و برگشت با صلاحیت ملت مقتدر که یک‌ بخش بزرگی از جامعه است و تحقق عدالت و مساوات به همه ملیت های ساکن‌ کشور میسر نیست. مگر به ایجاد وحدت و واقعی نیروی روشن‌گرای خارج از افغانستان و اجتناب از خود منمی ها. و آمدن زیر یک چتر واحد رهبری سیاسی.‌ من ازجانب حزب نوپای خود مطیع و فرمان‌بردار هر اقدامی هستم که منجر به ایجاد یک کمربند بزرگ سیاسی نظامی برای مبارزه به خاطر آزادی کشور در خارج ا ز کشور گردد و سپس برنامه های درون کشوری را پی‌ریزی کند. اما و در این‌ جا بحث من آن است که آیا چنین رویایی. به واقعیت خواهد پیوست؟ آیا همه جزیره های سیاسی ایجاد شده  از پیکر حزب مادر دوباره به وصل خواهند رسید؟ آیا این فداکاری وجود خواهد داشت ؟ از سوی ما که بلی. شکی نیست که حزب مادر، طلیعه دار فریاد و مبارزه‌ی عدالت خواهی و‌ تاریخی بوده ‌و خواهد بود. اما الزامی بود که ام‌روز در ختم بیانیه‌ی اعلامِ حضورِ حزب خود، برخلاف گذشته‌هایی که برخی ها نه خواستند از آن یاد کنندو دیگران را از یادکرد آن بازمی‌دارند، موارد یاد شده را می‌گنجانیدم که گنجانیدم. زمان برای سیاست‌مدار باید تعیین کننده‌ی همه ابعاد و زوایای منحصر به فرد و بهره‌گیری از کوچک ترین فرصت و فضا را داشته باشد. و شناخت من از عنفوان‌ جوانی ام با قافله‌ی مبارزه که رهبران آن زمان هم برتری های شخصیتی و فرهنگی و ادبی و رهبری و روزنامه‌ نگاری و سیاسی و سیاستی داشتند، آن است که ما با شعار های کلیشه‌یی کهنه ره به جایی نه می‌بریم.  انتظار من و جامعه از همه رهبران و اعضای گرامی بخش های مختلف حزب بیش‌تر و زیرکانه تر است. ام‌روز که همه‌ی شان رهبران و‌ الگوها و راهیان راه عدالت اند و‌ همه‌ی ما به وجود هم به هم ببالیم و می‌بالیم و متحد شویم. من یا کسی از حزب ما کاندیدا برای رهبری چنان انسجام بزرگی نیستیم اگر ایجاد شوند. در غیر آن ما انشاءالله فعال‌تر و کامل‌تر و منسجم‌تر به مبارزه حالا و پسا  کنگره‌ی اول ادامه خواهیم داد.
پیروز باشید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا