شعر

پنجرۀ دل

 

بازبوی خوشی ازطرف چمان می آید

بلبل مسـت سخـن نغـمه کـنان می آید

مصرعی تا بنویسـم غـزل می گـردد

واژگان پـشـت سـر هـم روان می آید

با سرودی که سـراید دل مسـت نگار

صد بهارطرب ازفصل خزان می آید

دل قوی دار که اعجاز کند نوش لبی

پیر صد سـاله اگر بـود جوان می آید

عشق در ساز طرب جلوۀ دیگر دارد

مستی و شور ونوا خنده زنان می آید

ازبر سیحون وجیحون وهریرودم باز

خوش نسیمی ز رۀ دور وزان می آید

چـشم لیلا غـزل بـاور مجـنون خـواند

رقص مژگان به ابروی کـمان می آید

آنچه احساس خوش عشق دهدباورکن

آن که در خاطر دل بود همان می آید

شوق احساس که ازخاطر یاری خیزد

گویی دل سرزده درمحفل جان می آید

نـامـۀ یـار که بـر بـال کـبـوتـر بستـنـد

چشم بر در که کی نامه رسان می آید

دیده برراه چه دوزیدکه باقدرت عشق

یـار از پـنــجــــرۀ دل نـهــــان می آید

عندلیب دل مسـتانـه قـفـس بشکستست

سـوی گلـزار کــهـن پـر زنـان می آید

صدچمن سنبل وگل باغ سخن می آرد

دل بـه دیـدار دلی عطـر فشان می آید

درگلو بسکه گره بسته سخن ها بسیار

تا کشـم آه بسی شـور و فـغـان می آید

دل آلـودۀ بـدهـا نـشـــود مـحـــرم راز

دل پـاکـیـزه بـه خـلوتگـۀ مـان می آید

تاکی افسـانـۀ حـوران بهـشـتی خوانید

هـر کجـا کار کنید بـاغ جـنـان می آید

لانۀ هـمـت سـیمـرغ نگـردد تسـخـیـر

نـعـــرۀ رســـتـم دوران از آن می آید

۱۵/۷/۲۰۲۲

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا