شعر

دُردانۀ آتش

 

پــروردۀ تکامــل گـــرمــــــای آتـشـم

در انجـمــاد خـفـتـــه یی پـیــدای آتشم

آتش نماد راستی و نظم و دانش است

پـاکـیـزه همـچـو قـلــب مصـفای آتشم

خورشیدجلوگاه سـرشت حقیفت است

نـور سـپـیـــد از دل شـــیـدای آتـشـم

یخ بسته بـود خانـۀ انسان یک زمان

دُردانــه یی ز جـوشـش دریـای آتشم

درک تمام قدرت ذرّات مشکل است

از دیــر زمـان در پی معـنـای آتـشم

از رقص موج و ذرۀ نور آورد پیام

در عـمـق ذره محــو معـمــای آتشم

در بیکـران تـوان انـرژی کـنم نگاه

امـوج ذره در دل دنـیــــــــای آتـشم

با صنعت و هـنر، تمدن شــده عیان

سـوز و گـداز و قـدرت والای آتشم

خورشید تا حیات وانرژی دهدبه ما

مرهون رحم و مهر دل آسـای آتشم

دوزخ نه بل بهشت زمین آروز کنم

دل آشــــنـای شـــهـد گـوارای آتـشم

آتش بیاوریدکه شب سردوتیره است

محـو جـمال و صـورت زیبای آتشم

نور از گداز آتش خورشید می رسـد

خـوش جـلـوه یی ز دیـدۀ بـینای آتشم

از خاک وآب وآتش و بادم خبر دهند

دل گرم عمق و وسعت و پهنای آتشم

آتش به دست دیوستمگـر کشنده است

لیکـن سـروش مهـــر اهــورای آتـشم

راه وفـا و عشق و محـبت گـزیـده ام

زیراکه مست سرخوش صهبای آتشم

تاریک دلان طالب جهـل مرکّب انـد

اهـل خـرد شــــدم چـــو دانـای آتـشم

آتشفشان دل نـشود لحـظه یی خموش

شور و نوا و جنبش و غـوغای آتشم

با دلبری که همنظر وهمدم دل است

پیمان بسـتـه ام که بـه فـتـــوای آتشم

۱۸/۵/۲۰۲۲

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا