شعر

جرگۀ طالبان

 

جرگۀ طالـب بـرای سـر بـریـدن دایر است

چونکه درکشتار مظلومان طالب ماهراست

هـرکه فتوای دروغین می دهـد بـر انتحـار

حامـیان تیغ خـون آلـود طالـب حاضراست

مـرکـز افـراطـیون گـردیـده خـاک بـاسـتان

طالب جاهـل بـرای تانک دشـمن تایر است

کـشـور ما صـوبـۀ گم نـام  پاکـسـتـان شـده

حـرف استقـلال دروغ طالـبـان جابـر است

طرح امریکا و پاکـستان شـده جاری کنون

مـرکـز اخـبـار استعمار آن را نـاشـر است

زیـر نـام دیـن بـر مـردم سـتـم هـا می کنند

دورۀ جـور و جنایت های خیل فاجـر است

دسـت ناپاکی که با خـون بـشر آلـوده اسـت

مار پیچان بر گلوی خلق زار و طاهراست

طالـب از دوران تـاریک جهـالـت آمـدسـت

عقل و فهم طالبانی هرچه گویی قاصراست

سلطۀ خونین وننگینی‏که طالب ساخته است

در جهان ما چو غار تنگ و تار نادر است

زن در زنـدان اسـتـبـداد طالـب زنده نیست

باغ سـبز زندگانی دشـت خشک بایـر است

دانش و تحصیـل و آمـوزش نـدارد جـایگاه

دیو شب از گفته وکردار طالب ظاهر است

روزگار جرگه بازی ها دگـر بگذشته است

چشم تاریخ معاصر بـر اکاذیب ناظر است

۱/۷/۲۰۲۲

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا