شعر

وحشت طالب

 

دیگـر ز وحشت طالب کسی نمی ترسد

ز یال و ریش عجـایب کسی نمی ترسد

ز خنجری که به خون بشر شده رنگین

به دسـت ظالم هـارب؛ کسی نمی ترسد

زمیـن و خـانـۀ مـردم را کـنـی اشـغـال

قسم به حق که زغاصب کسی نمیترسد

به ننگ وناموس وحرمت میکنی توهین

ز گرگ هارِّ و غرایب کسی نمی ترسد

حـریــم پـاک پـریـان را کـشی درخون

ز دیــو ضـد کـواعـب کسی نمی ترسد

ز قتل وغارت و تخریب می بری لذت

ز قــاتـلان مخــرّب کـسـی نمـی تـرسد

مـزن بـه پیکـر زن‏هـای نـازنین شـلّاق

دیگرز وحشت ضارب کسی نمی ترسد

بـه زور فـوج پاکـسـتـان تا بکی نـازیـد

ز لاف و پُف اجـانـب کـسی نمی ترسد

به عهد و قول واشنگتن اعتمادی نیست

دیگـر ز فـتـنۀ کاذب کـسـی نمی تـرسد

عـجــب معــاملـه کـردنــد مـردم مـا را

دیگـر ز خـائنِ کاسـب کسی نمی ترسد

غنی و طالــب و داعـش عـامـل دشـمن

ازیـن سـه بـردۀ جـالب کسی نمی ترسد

جهان نظاره گر قتل عـام مـردم مـاست

دیگـر ز حـامی طالـب کسی نمی ترسد

امارتی که بـه کـشتار و خـون می آرید

دیگـر ز هـیـبـت نایـب کسی نمی ترسد

بـه ریـش و لنگی نباشد چـون مسلمانی

به نـام سـنت و واجـب کسی نمی ترسد

پـنـــاه مـردم مـا بـر خــدای دانـا اسـت

ز جهـل وپخش اکاذب کسی نمی ترسد

به جنگ و زور نظامی اگرشوی حاکم

بلی! ز مغلوب وغالب کسی نمی ترسد

زمین سـوخـته چـه آرد؟ کـوچ اجـباری

بدان که حاضروغایب کسی نمی ترسد

هـزار مرتبه گر سـر زنی ز نـو روییم

ز تـیـر و تیغ محـارب کسی نمی ترسد

همه همه به خدا سر به کف نهیم؛ لیکن

دیگر ز حال و عواقب کسی نمی ترسد

به درد کـودک و پیروجوان کشته شوند

ز قـتـل خـود و اقـارب کسی نمی ترسد

کُوید و طالب و فقر و سـتم شـدند با هم

زدرد و رنج و مواجب کسی نمی ترسد

برای حفـظ وطن هرچه هست قربان باد

زهست ونیست وجوانب کسی نمی ترسد

بدان جـاهـل وحـشی که خلق بیدار است

دیگر ز حاکم و صاحب کسی نمی ترسد

۱۷/۷/۲۰۲۱

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا