شعر

گوهر انسانیت

 

طالب به ارگ آید وداعش به سنگر است

این صلح نیسـت؛ بلکه تجاوزِدیگر است

داعش اگر به پـول سـعودی شـده بزرگ

طالـب بـرای دالـر و کلـدار نـوکـر است

فرقی میان طالب و داعـش نیسـت نیست

چون پشت وروی سکۀ ناچل برابر است

خر ار به سوی کعبه رود صـدهزار بار

با مغز خشکِ پرزتعصب همان خراست

ایـن جنگ زرگری نبود جز فـریب خلق

مـلاغـنـی  ز دسـتـک مـلا بـرادر اسـت

فاشیست با دراشی و لنگی بـه یک نظر

گـرمفتی ومهندس وکوچی و داکتر است

انسانیت بـه رنگ و نـژاد و زبان نیست

زیرا بشر بـرابـر و از یک گوهـر است

ایـن جـرگه هـا بـرای شـما دام می نهـند

میهن چومرغ خستۀ بی بال وبی پراست

قـاتـل بـه بحث و جرگه نگـردد بی گـناه

ایـن حکـم روشـنی ز احـکام داور است

معـتـاد تـرکِ عـادتِ زشـتـش نمی کـنـد

خون می خورد و شیفتۀ بریدن سراست

طالـب بـه کس رحـم و مـدارا نمی کـنـد

این درنهاد وفطرت افراط مضمر است

آزادگان بــه دام اســــارت نمی فــتــنــد

افـراطـیـت وسـیلۀ دسـت سـتمگـر است

آزار و جـــور و درّه و شـــلاق آورنــد

دمـوکـراسـی تـا که امارت پـرور است

یک بار پـای خـر بـه ســوراخ پـل رود

وه! مغـز ما ز کلۀ خـر نیز بد تر است؟

۶/۸/۲۰۲۰

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا