شعر

هموطن کشته شوی

 

تاکه خوابی هموطن، کشته شوی، کشته شوی

طعمه دژخیمان قرن، برده شوی، برده شوی

گه مجاهدین شکافد سینه ای زن و دخترت

گه بدستی طالبان قطعه شوی، قطعه شوی

گر که یک روزی نکشته دولت و داعش ترا

به تمرینات ” ناتو” بی جان و بی پرده شوی

تاکه دزد و فاسد و روحی بود رهبرت

بیش از این یاران من پارچه شوی، پارچه شوی

تا که دین و ملیت است منشا پیداگری

تار و تفرقه شوی، فرقه شوی، فرقه شوی

تاکه روزی رساند، انگلیس و آمریکا بود

تا ابد گرسنه ئی، بدبخت و بیچاره شوی

تا که کوری و کری و بی خبر از دو جهان

جای تو آتش بود، لمبه شوی، لمبه شوی

تا که بادارت عرب باشد، عدو و اجنبی

تو به زنجیر خرافات بیش از این بسته شوی

خیز از این خوابی نصیب و قسمتت، بیدار شو

که از این بی عقلی ها، زره شوی، توته شوی

سرنوشت خویش، به دست خود بگیر

تا ز دستی بربرو وحشی رها، رسته شوی

انقلاب است، انقلاب راه نجاتت هموطن 

در نبرد و رزم تو صاحب این خانه شوی

چون نیاک “آرین ” مرد باش، بی باک و دلیر

تا که از نو سرور و سالار و آزاده شوی.

آرین ۱۶/۰۵/۲۰۲۰ دبلین 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا