خبر و دیدگاه
کاسه های داغ تر از آش
تعدادی از تاجیکان سیاستمدار! برای یافتن پناهگاه سیاسی، جلب ترحم تیکه داران قومی، پول درآوردن، اخاذی و حمایت از دولتهای بازیگر منطقه یی که کشور را به این روز سیاه نشانیده اند، چنان در تحریف تاریخ مهارت به خرچ میدهند، که شاهکارهای تاریخ نویسی « پته خزانه» و« سقاوی دوم» را پشت سر گذاشته اند. از یک سو سردمداران گرایشهای فاشیستی با جعل، تقلب، تحریف و خلق تاریخ سازیهای سیاسی و قومی میخواهند تاریخ درخشان تاجیکان را در زیر پرده ابهام قرار دهند و از جانب دیگر نوکران و باشه های دست آموز تاجیک برای کسب وجاهت سیاسی نزد ولینعمت های شان، در سیاه نمایی تاریخ تاجیکان دست همه را از پشت بسته اند.
بهانه این نوکری، چاکری و وارونه سازی تاریخ هم حاکمیت فاشیستی غنی و ابراز مخالفت مردم شریف استان فاریاب با دیسانت والی از سوی حاکمیت قبیله یی. در اینکه مردم شریف استان فاریاب حق دارند در برابر چنین رویکرد های فاشیستی و تیم تمامیتخواه غنی بایستند، حق مسلم این مردم است و در آن هیچ تردیدی وجود ندارد؛ اما نباید این مساله تاریخ تاجیکان را زیر سایه جعل و قلب ماهیت قرار دهد و زادگاه، پرورشگاه وحضور هزاران سال تاجیکان در شمال نادیده گرفته شده و همه گذشته پر بار شان در این مرز وبوم زیر نام مخالفت با غنی، به جوامع برادر دیگر بخشیده شود. ویا کشور با تبر تقسیم دیگر در یگ گوشه ترکیه، ترکستان جنوبی بسازد و در گوشه دیگر پاکستان صوبه ای پشتونستان و دیگر هیچ.
قلندران و ملنگان سیاسی جامعه تاجیک خود نیز میدانند، که جامعۀ تاجیک از سپده دم تاریخ تا این دم در هر بلست این کشور از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب برای آزادی، استقلال، دفاع از نوامیس ملی و دینی شان خون ریخته اند و نقطۀ در این سرزمین نیست که با خون تاجیک برای دفاع از آزادی رنگین نشده نباشد. پیش از اینکه با حضور استعمار در قرن نوزده میلادی، بخشهایی از خراسان به نام ترکستانهای چینی، روسی و افغانی مسمی شده باشد، از هزاران سال پیش نام آستانهای شمال: بلخ، سمنگان، گوزگانان، پاریاب، سمنگان، بغلان، کهندژ، تخارستان وبدخشان بود و این نامها قدامت چندین هزار ساله دارد. مگر عده ای با خیمه شب بازی و خاله گگانی صلاحیت دارند، این نام های پر افتخار تاریخی را ببخشند؟ این آقایان صلاحیت این بخشش را از کجا کسب کرده اند؟ کی آنها را نماینده جامعه تاجیک برگزیده است؟ چگونه ادعای رهبری جامعه تاجیک را دارند و این حق چگونه تثبیت شده است؟
اگر دو ستان عزیز راست میگویند، به جای این همه چرخ زدن و یخن پاره کردن برای ترکستان جنوبی، بروند مانند فاریاب در همان زادگاه شان پرچمی را بلند کنند، که میخواهند. سیاست مقوله نیست که با موج سواری، پوپولیزم و عوامفریبی تحقق یابد. عزیزان! شما هویت، تاریخ وخود جامعه تاجیک را در شمال در ترکستان جنوبی استحاله کردید، مبارک تان! ولی تاجیکان در جنوب، در شرق و در غرب چی کنند؟ به این هم فکر کرده اید که یکجا تاجیکان در هویت ترکستان جنوبی و جای دیگر در پشتونستان صوبه پاکستان استحاله میشوند. تاجیکان تنها در شمال زندگی نمی کنند، که مشکل شان با ترکستان جنوبی حل شود. تاجیکان در تمام کشور پراگنده اند و از این تجزیه و کنفدریشن سازی های دوستان! بیشتر از هر جامعه دیگر آسیب می بینند و فدرال سازی ها نیز به منافع سیاسی، فرهنگی و هست وبود جامعه تاجیک لطمۀ سنگین خواهد زد. نه تنها تاجیکان، بلکه سایر جوامع برادر نیز همین سرنوشت ملی و سیاسی را دارند.
مگر نا متمرکز سازی ساختار اداره و قدرت تنها میتواند با فدرال تحقق یابد؟ و یا: راه دیگری هم است که ساختار قدرت نا متمر کز شود. دوستان! از جمع بیش از دوصد کشور این کرۀ آبی ـ خاکی، کمتر از سی کشور دولت فدرال دارند و در اکثریت مطلق این دولتها( بیشتر از دوثلث) رژیم های دیکتاتوری مسلط است: امارات متحده عربی، ایتوپیا، اتحادیه کمورها، سومالی، سودان، نیپال، روسیه، پاکستان و…، این در حالی است که در دولتهای غیر فدرالی دموکراتیک قدرت صد برابر بیشتر از این کشورها نامتمرکز است.
خط کشی های سیاه وسپید یا با فدرالی و یا نوکر فاشیزم بودن، یاوه گویی بیش نیست. احترام به تنوع اندیشه ها، برنامه ها و تعدد نظریه های سیاسی، حقوقی در مورد حکومتداری، اداره ای امور جامعه وساختار قدرت از اصول زندگی مدرن واحترام به آزادی است. زمانی میگفتند، یا : با حزب پیش اهنگ طبقه کارگر و یا دشمن خلق و کسانیکه در برزخ این دو قرار می گرفتند، سزای شان گودال تاریخ بود. باز هم پس از این همه خون وتجربه، همان هجویات دیرین را می شنویم. یا با فدرال ویا نوکر فاشیزم؟! فدرالی که خود هم نمیدانند چگونه تحقق می یابد و کی آن را می پذیرد. حق نوع انتخاب دولت کار همه ای مردم است، نه حق مالکانۀ چند نوکیسه روشنفکر!
در عین زمان در تیزسهای سیاسی بلند بالا را میشنویم، که جمهوری دموکراتیک پارلمانی صدارتی و انتخابی شدن ارگانهای محلی قدرت دولتی هم یک فریب است و سازش وتوطیه جامعۀ تاجیک و پشتون، تا یکی رییس جمهور ودیگری نخست وزیر شود ودیگران هیچ؟! واقعا طرح مسخره ای از این در دنیا وجود ندارد. این مساله باز هم به همان پوپولیزمی ارتباط میگیرد، که منظورش جلب ترحم جوامع برادر ازبیک وهزاره و تحریک آنها در برابر دیگران و موج سواری و بهره برداری از این مساله. «آب را گل آلود کن وماهی بگیر ». دوستان روشنفکر! آیا شما تاکنون دیده اید که در جمهوری دموکراتیک پارلمانی صدارتی کسی به عنوان نماینده قوم انتصاب شده باشد؟ اگر چنین تئوری وجود داشته باشد، این بازهم از نبوغ، کرامات وطلسمات دوستان است. این جعل یا در اثر بی سوادی سیاسی صورت میگیرد، یا قصدی برای پول درآوردن بیشتر و استفاده ناجایز سیاسی.
همه میدانیم ومیدانند که انتخاب نخست وزیر در یک جمهوری دموکراتیک پارلمانی صدارتی حق حزب برنده انتخابات و یا ایتلافی از احزاب برنده است ونه نماینده قوم. یکی دیگر از حسن این مساله در این است، که احزاب سیاسی از پوسته ای قومی بیرون میشوند و چون در کارزار سراسری انتخاباتی قرار میگیرند، ناگزیر استند به سوی سراسری شدن وملی شدن حرکت کنند و بر طبق وضعیت کشور که در استانه جنگ قومی قرار دارد، این بهترین شیوه ای نا متمرکز سازی ساختار قدرت واداره است.
ما نیابد دنباله رو حوادث باشیم و از دنبال دیگران برویم در هر سیاستی و راهکاری برای ما در کنار منافع سایر جوامع واقوام برادر ودر کل منافع عمومی همه، باید منافع خود جامعه هم مد نظر باشد. ما عادت کرده ایم با هر شمالی همان طرف بلغزیم، بدون اینکه در آن منافع داشته باشیم. روشنفکران، نهاد های مدنی وسیاسی جامعه باید سیاستی را اتخاذ کنند که در آن منافع امروز و فردای جامعه ای تاجیک در کنار سایر جوامع برادر حفظ شود. دوره ای چرخیدن در خانقاه، سر وکله جنباندن در صومعه برای پیران ومرشدان، شعر سرودن برای تقدس دربار ها، تملق گفتن برای ارباب قدرت و اجرای امر ونهی دیگران را باید پشت سر بگذااریم. سیاست، در هوا پف کردن وتبارز مشتی از احساسات نیست، سیاست با خرد گرایی و فن کیاست ورهبری همراه است. ما کاملا حق داریم از تاریخ، هویت، ارزشهای اجتماعی و افتخارات فرهنگی خود پاسداری کنیم و با همین هویت و ارزشها وارد تعامل با سایر جوامع واقوام بردار شویم.
26th May 2021
man pasokh nebeshte-ye agha mohamet alem jamal ra der hangam 20 May 2021 der tar-ga jawedan.com neweshtaem. agha mohamet alem jamal der in nabeshte nokte nau ra yaad kerde ast : ” ayaa ferman-rewaye ke der an gerd-haem-aaye nero keshwer-dari tenhaa az rah federal shodani ast ? ” porsesh dorosti ast , amaa chon der in keshwer beraye peramon 300 sal nero keshwer-dari der dast yek tabar bode ast wae der 20 sal gozeshte didim ke afghan haa =poshto haa be hich chehre-ye az bakhsh dadaen nero keshwer-dari be deger tabar haa aamade ne shode and wae der ayende haem amade ne khahnd shod. behtarin rah ke hame nero keshwer-dari ra az chang poshto haa beron konim , frman-rewaye federali der keshwer khorasan ast
der nashast bonn nemayende haa-ye USA zalmi khalil zad wae hamid karzaaye popal-zaaye daestani haa-ye (wazarat haa-ye padafand (dafa) kkeshwer (dakhele) wae bironi (khareje) ra be fahim ghasim , yonus ghanoni wae abdula abdula dandand wae dahan shan ra beste kerdand ? in chaker haa-ye bi-kharaed haman paymaane kharaed ne dashtand taa bi andishand ke kar keshwer-dari kar chand sal nist wae merdom pas az an ke an haa ber kenar shodand baa che gone ferman-rewaye ser wae kar khahand dasht