برگشت نظام شاهی مشروطه‎

   درهمین تازگی ها, آوازه های این سو و آن سو, دست به دست گشته میرود که توجه قدرتهای دخیل در بحران افغانستان که با پیش انداختن اشخاص مورد نظر شان در تخته شطرنج  این ملک خدا داد, سرگشته شده اند , باین فرایند رسیده اند که تاریخ استفاده از حامد کرزی مداری , اشرف غنی شیاد و طالبان ابلیس صفت هم به پایان خود نزدیک شده میرود و باید ورق نوی روی در قلب آسیا نمایان شود, چونکه هیچکدام از اینها به درد مردم افغانستان و مناسبات جهانی, نخورده و نمی خورند  واین سرزمین احتیاج به یک رهبری نو برای برگشت آرامش و ثبات باید داشته باشد.

    گفته میشود که قدرتهای دور ونزدیک, حساب نوی روی محمد مصطفی ظاهر نواسه اعلیحضرت محمد ظاهر شاه, در حال باز کردن اند تا نظام شاهی مشروطه با موجودیت چوکی نخست وزیری احیا شود. اگر چنین ورق نو برای افغانستان باز گردد, بنده, شخصا از آن حسن استقبال می کنم و آنرا به فال نیک میگیرم.

پرسیده خواهد شد که نظام شاهی مشروطه چه سودی برای مردم ما داشت که بازهم احیا شود؟

  پاسخ:عزیزان من, بنده, چون جوان دانشجوی دانشگاه کابل و خبرنگار روزنامه کاروان در همان دهه قانون اساسی یا دهه دموکراسی بودم, با اینکه در همان دوران شور و مستی و هنجارشکنی ها, بویژه که در سال 1351 خورشیدی با دوست و خبرنگار گرمابه و گلستانم, عزیزم نثارعلی فریاد, یک چکر مستانه به ایران داشتم, دیدم که شاهنشاه ایران و شهبانو فرح, ایران را همپای کشورهای پیشرفته جهان ساخته بودند واما ما در خط بسیار پایین پیشرفت قرار داشتیم و بنده در آن هنگام, هواخواه جنبش و تلاش بهتری برای مردمم بودم, مگر با گذشت بیش از نیم قرن از برهم زدن نظام شاهی مشروطه, هرچه بوده, رهبران این کشور بیچاره (بدون استاد زبانی) روبه استبداد واختناق وگرفتاری و شکنجه و اعدام صدها هزار هموطن ما به ویژه در هنگام تجاوز روسیه شوروی و پاکستان و قتل های زنجیره یی و هدفمند بهترین فرهیختگان ما زدند و به سوی درهم و برهمی شیرازه زندگی مردم ما رفتند و بس. حامد کرزی مداری و اشرف غنی شیاد همدست با برادران طالب شان, روزگار مردم را سیاه و تاریک ساخته اند واز شکنجه و تیرباران مردم هیچ سیرایی ندارند وبرخر جهل ونادانی وتمدن ستیزی شان, چار پا در تاختن اند  واگر همان گونه شاهی مشروطه با موجودیت چوکی نخست وزیری انتخابی, استقلال قوای چهار گانه (قوای مقننه, اجراییه, قضاییه و مطبوعات آزاد) با انتخابات آزاد احیا شود, کاری خواهد بود بس نیک و پسندیده و به احتمال زیاد, آن سرزمین داغدیده و پریشان, گامی به سوی امنیت و ثبات خواهد برداشت.    

  اعلیحضرت محمد ظاهر شاه یک پادشاه بسیار نرم دل و دموکرات بود. در دوران حکومت نوراحمد اعتمادی که تظاهرات دانشجویان دانشگاه کابل بدنبال تجاوز پولیس بر حریم دانشگاه کابل (بنده همه روزه آن تظاهرات رابرای روزنامه کاروان پوشش میدادم)همه روزه نظم  وامن عامه را درشهر کابل برهم زده خورده بود و باعث تعطیل دانشگاه کابل به مدت شش ماه شد, درآن وقت بنده که خبرنگار بودم ودر جستجوی گپ و خبر بودم, در مطبوعات آزاد آنروز این خبر درز کرد که نوراحمد اعتمادی صدراعظم, طی یک مکتوب رسمی, از پادشاه خواسته بود تا به حکومتش اجازه بدهد که تظاهرات را با استفاده از قوای ضربه, سرکوب نماید وبار بار از پادشاه خواسته بود تا باین سرکوب موافقه نماید, میدانید عزیزان من که جواب پادشاه چه بود؟ پادشاه در جواب گفته بود که بگذارید که جوانان دل شان را یخ نمایند, حالا که جوان استند اگر مظاهره نکنند و گپ دل شانرا نزنند چه وقت بگویند! این درخواست نوراحمد اعتمادی و جواب پادشاه در آن وقت گوش به گوش پخش شده بود.

شما چه فکری میکنید خوبان من؟

این شعر زیبای فروغی بسطامی را هم برای کیف کردن تقدیم میکنم:

اگر خدا ز رقیبان تو را جدا بکند

عجب خیال خوشی کرده‌ام، خدا بکند

سزای مردم بیگانه را دهم روزی

که روزگار تو را با من آشنا بکند

خبر نمی‌شوی از سوز ما مگر وقتی

که آه سوختگان در دل تو جا بکند

بر آن سرم که جفای تو را به جان بخرم

در این معامله گر عمر من وفا بکند

قبول حضرت صاحب دلان نخواهد شد

اگر به درد تو دل خواهش دوا بکند

پسند خواجه ما هیچ بنده‌ای نشود

که قصد بندگی از بهر مدعا بکند

طریق عاشقی و رسم دلبری این است

که ما وفا بنماییم و او جفا بکند

کمال بندگی و عین خواجگی این است

که ما خطا بنماییم و او عطا بکند

ندانم این دل صدپاره را چه چاره کنم

خدا نکرده اگر تیر او خطا بکند

به یاد زلف و بناگوش او دلم تا چند

شب دراز بنالد، سحر دعا بکند

فروغی از پی آن نازنین غزال برو

که در قلمرو عشقت غزل سرا بکند

به سلامت

دکترشکرالله کهگدای

رئیس بنیاد ژورنالیستان آریانا

Journalistsfoundationofariana.com