ارزشگذاری به زن به روش مدرنیستها
نویسنده: دکتر احمد الریسونی
ترجمه: احمدذکی خاورنیا
موفقیتهای زنان در جهان معاصر خیره کننده است، طوری که زنان به حقوق و دستاوردهای زیادی رسیده اند وحضور گسترده ای درعرصه های اجتماعی، سیاسی ومالی دارند که چنین دستاوردهایی قابل تحسین وتقدیر است.
اما بسیاری ازمردم می پندارند که زنان در حال حاضر به رؤیاهایی خویش رسیده اند و از ارزش مساوی با مردان و از حقوق وامتیازات مساوی با آنها برخوردار استند و در کشورهای آزاد و لیبرال از تمام انواع توهین وتحقیر و انزوا و ابتذال رهایی یافته اند.
با این حال، کسی که به مسائل به گونۀ عمیق نگاه می کند و بدون شیفتگی آن را مورد بررسی قرار می دهد، درمی یابد که گروهی از زنان در انواع مختلفی از درد ورنج وشرایط شرم آور در دنیای مدرن و مدرنیسم به سر می برند.
- تن فروشی وروسپیگری
شاید بدترین پدیدۀ توهین مدرنیست ها به زنان این باشد که فحشا را به رسمیت شناخته و آن را قانونی نموده اند در تعدادی از کشورهای غربی ویا خیلی غربی شده مانند ترکیۀ اتاتورک و تونس بورقیبه، تن فروشی وروسپیگری خدمت وحرفۀ قانونی شناخته می شود، به گونه ای که قانون از آن محافظت کرده وتن فروشان دارای حقوق ومکلفیاتی اند و نیز باید از درآمد حرفۀ شان برای دولت مالیات بپردازند.
معمولاً به خاطر اطمینان خاطر وعادی سازی روسپیگری می گویند که “: روسپیگری قدیمی ترین حرفۀ بشری است یا یکی از قدیمی ترین تجارت هایی است که بشر شناخته است”. با این همه توجیهات، این پیشه به عنوان حرفۀ واقعی، جز در سایۀ مدرنیزم غربی به رسمیت شناخته نشده ومورد احترام و ارجگذاری قرارنگرفته است. اما واقعیت این است که این حرفه خیلی بدتر از برده داری ای است که بشریت در گنداب آن مدت های مدیدی تا گلو غرق بود.
وضعیت برده داری به گونه ای بود که زن و مرد در آن به شکل برابر با هم رنج آن را می کشیدند، در حالیکه تن فروشی تنها به زنان واگذار شده است وتوهین به شخصیت زن در آن متجلی است.
در وضعیت بردگی استفادۀ جنسی از زن تنها به مالک آن محدود بود. بنابراین، شرایط کنیزی خیلی شبیه ازدواج بود وگاهی هم منجر به ازدواج کامل می گردید. در مورد روسپیگری، روسپی را هرکس وناکس استفاده می کند و به سان برخی وسائل و ماشین ها هر کسی می آید و درآن دالری و یا دیناری ودرهمی می گذارد و ماشین برای او نوشابه گرم ویا سرد می دهد سپس او می رود وکس دیگری می آید و ماجرا سال ها به همین منوال به پیش می رود.
در مورد برده داری، کنیز، کار و خدمت زیادی در بیرون ودرون خانه انجام می دهد، اما در مورد روسپیگری، زن آلۀ تناسلی و پستان خود را در معرض استفاده دیگران قرار می دهد واز آن طریق تغذیه می کند نه کمتر و نه بیشتر. این کجا وآن مثل عربی قدیم کجا که می گفت:” زن آزاد از گرسنگی میمیرد اما از طریق پستان خود غذا نمی خورد”؟
فعالانی که درعرصۀ حقوق زنان کار می کنند هیچ گونه دغدغه ای در این زمینه نداشته وبرای شان روسپیگری وتن فروشی هیچ اهمیتی ندارد بلکه با آن با هم زندگی می کنند وبرخی هم از آن دفاع می نمایند. علت آن این است که چنین عملی مورد تأیید مدرنیزم غربی قرار گرفته وفرهنگ دینی نیست بلکه عمل خالص بی دینی است.
در برابر این وضعیت، تعدادی از انجمن های حقوقی فعال درعرصۀ حقوق زنان در کشورهای ما نگران ومشغول مبارزه در برابر ممنوعیت وجرم انگاری روابط جنسی بیرون از ازدواج هستند که چنین کاری دامنۀ فحشا را گسترش می دهد و آن را برای همه قابل دسترسی قرار می دهد بدون این که از کسی ترس داشته باشند و یا این که از اتهام به این که “آشیانه ای برای تن فروشی ساخته اند” نگران باشند.
ما همچنین مبارزان طرفداران مدرنیزمی را سراغ داریم که به جای این كه مشكل تن فروشی را مورد توجه قرار داده و آن را از اولویت های نبردهای حقوق بشری خود بدانند، تمام توجه وانرژی شان را در مبارزه علیه آنچه آن را “ازدواج زیر سن قانونی” می نامند، مصرف می کنند.
قابل ذکر است که قانون خانواده در(ماده 19) سن ازدواج زن ومرد را تکمیل هژده سالگی و ورود به سن نوزده سالگی تعیین کرده است. سپس باب استثنائی را که محاط به محدودیت های متعددی است گشوده است ودر(ماده 20) موارد زیر را عنوان کرده است:” قاضی خانواده مسوول ازدواج، می تواند به دخترو پسر زیر سن ازدواج که به آن در ماده 19 تصریح شده است، اجازه دهد تا ازدواج کند به شرط این که برای تصمیم خویش دلائل موجه وکافی داشته باشد آن هم پس از شنیدن به سخنان پدر و مادرفرد زیر سن ازدواج و یا نمایندۀ قانونی او، و دراین زمینه از دکتران کمک گرفته و یا به اجرای تحقیق اجتماعی بپردازند”. در (ماده 21) آمده است که “ازدواج فرد صغیر، بستگی به رضایت نمایندۀ قانونی وی دارد”. این بدین معنی است که جنگ دوامدار علیه به اصطلاح “ازدواج زیر سن قانونی” به هدف ممانعت از ازدواج کسانیکه در سن هفده سالگی وهژده سالگی اند جریان دارد، گرچه چنین ازدواجی با رضایت والدین یا نمایندۀ قانونی وبا تصویب قاضی خانواده وبر اساس معاینات پزشکی وتحقیقات اجتماعی، صورت گیرد.
واقعیت این است که: آن ها در برابر ازدواج جوانان دختر و پسر موانع ایجاد می کنند وبا ایجاد این موانع به مجموعه ای از موانع اجتماعی می افزایند واین باعث شده که میانگین سن ازدواج در مراکش به بیست وهشت سالگی برسد.
این نبردی که در برابر ازدواج شرعی برای زنان ومردان به راه انداخته اند اگر در کنار نبرد دیگری که به هدف اجازه دادن به روابط جنسی در بیرون از چارچوب ازدواج قرار دهیم، تصویر، کاملتر می گردد وآن تصویر: تنگ سازی راه های قانونی وباز کردن راه های غیر قانونی است. بعد به سراغ ما می آیند وفریاد وناله بر سر” مادران تنها” سر می دهند… خوب پرسش این است که آن ها را کی ها “مادر تنها” ساخته واز مادر طبیعی بودن باز داشته اند؟ شما بودید که چنین کاری کردید طوریکه در برابر معاشرت حلال جبهه گرفته ومبارزه کردید وبه معاشرت حرام تشویق نمودید؟ واین هم نتیجه اش.
2. حرفه تحقیرآمیز ماساژوری
حرفۀ ماساژ پیشه ویا تحقیر دیگری است که مدرنیزم غربی آن را رواج داده وامتیاز آن را به زن بیچاره داده است.این حرفه ممکن است از فحشا بدتر باشد؛ زیرا در حقیقت فراتر از فحشا است، و تحقیر زن به حساب می آید، طوریکه مرد پولداری می آید ومانند قاطر خود را برهنه می کند ودراز می کشد وبر سریر می لولد تا زن جوانی بدن او را ماساژ داده وغریزه او را تحریک کند بعد در اخیر به بی اخلاقی بزرگتر بینجامد که زن آلۀ تناسلی خود را در خدمت این مرد قرار دهد ودر مقابل از پول او چیزی نصیبش گردد … آیا چنین کاری فحشای پوشیده است ویا صریح؟ همگان پاسخ این پرسش را می دانند ومی توانند پاسخ این را در دوربین های طرف های مسوول هم پیدا کنند.
اما آنچه را بسیاری از مردم نمی دانند این است که مبارزان ومدافعان مدرنیست حقوق زنان – به زعم خویش – از حقوق وکرامت زن دفاع می کنند ودر برابر این تحقیر استخوان سوز، دنیای مدرن، نه تنها حرفی نمی گویند بلکه در برابر آن خیلی راحت اند وهرازگاهی از آن با کمال بی شرمی و وقاحت دفاع هم می کنند، شما بعد از نشر این مقاله عکس العمل آن ها را خواهید دید…
3. باج خواهی جنسی در انجمن ها و نهادها
سخن در مورد شیوع آزار واذیت جنسی زنان، دختران، دانشجویان، دانش آموزان مکاتب وتحقیر وتوهین آنها، نقل هر مجلس شده است، اینگونه آزارها محدود به زمزمه ها وداستان هایی که در مجالس خاص مطرح می شود، ویا گزارش های مطبوعاتی گاهی از آن پرده برمی دارند، ویا در برخی موارد “اعترافات جسورانه ای” از طرف این ویا آن هنرمند زن صورت می گیرد، نمانده است…
پرواضح است که اشتغال در مقابل جنس، تعیین درمنصب مورد علاقه در برابر جنس، کامیابی در ازمون در مقابل جنس، افزایش امتیاز در برابر جنس، کارشناسی ارشد ودکترا درمقابل جنس، ورود به سینما درمقابل جنس، ظهور در صفحۀ نمایش در برابر جنس، دسترسی به مرحلۀ هنری در مقابل جنس، ستارۀ فیلم وهنر شدن در مقابل جنس، بل آنچه که به دست دادگاه ها رسیده تداوی در مقابل جنس هم صورت می گیرد.
دراین اواخر باجخواهی وتجاوز جنسی در درون ساختمان آکادمی علوم سوئد که جایزۀ بزرگ نوبل را اهدا می کند، سرخط خبرهای دنیا شده است. فراموش نباید کرد که آنچه پنهان است بزرگتر است.
سازمان ها وشخصیت های حقوق بشری ومدافعان حقوق زن در کجای این فاجعه وحشت بار قرار دارند؟ یا اینکه آنها از تحمل وهمدردی با آنها لذت می برند؛ زیرا چنین کاری از منظر مدرنیستها رفتار مدرن وآزادی خواهانه است؟ یا اینکه مشغلۀ فکری آنها تنها تفاوت زن ومرد در میراث و فاجعۀ ” ازدواج زیرسن” است؟
4. مدل های مد و ملکه های زیبایی
مضحکه و تحقیر دیگری که به قیمت عزت وارزش زنان در دنیای مدرن تمام می شود ومردم از آن لذت می برند، مسابقات زیبائی ونمایشگاه های مد است که زنان در این عرصه بی رقیب اند و در اینجاهاست که ارزش زن زیر پا می شود وتبدیل به وسیله ای برای سرگرمی دیگران می گردد زنان با اندام های موزون ولاغر وحرکت های لطیف ودل انگیز ونشان دادن جاهای تحریک آمیز برای حاضرین بر روی صحنه رژه می روند وانچه نصیب شان می گردد کف زدن حاضران ودادن پول است.
5. همسران رهبران ورؤسای جمهور
یکی ازعادت های دنیای مدرن که مردم به طور عام و زنان به طور خاص آن را از افتخاراتی می دانند که درعصر حاضر زنان به آن رسیده اند، همراهی و پروتکلی است که زنان رهبران سیاسی از آن برخوردار اند، هرجا که رؤسای جمهور ویا رهبران سیاسی می روند همسران شان ان ها را به سان سایه همراهی می کنند، وهمواره خود را در پهلوی همسر ویا در عقب او می رسانند وبا مهمانان و میزبانان تبادل بوسه ومعانقه می کنند، وچنین می پندارند که نیک بخت ترین زنان دنیا اند وبه عنوان بانوی اول کشور خوانده می شوند.
همه این ها جز توهمات دروغین چیز دیگری نیست وطبق چنین نگاهی، زنان ارزشی ندارند جز اینکه در پهلوی شوهران شان دیده شوند و یا نام او را با خود حمل کنند واز منصب وجایگاه شوهر خود استفاده کنند ودر رکاب او حرکت نمایند. اینکه زن، معلم، پرستار ویا دهقان باشد خیلی برای او با ارزش تر از این است که زن رییس جمهور باشد وسایه به سایه او را تعقیب کند.
چندی پیش رسانه های جهانی گزارش دادند که یک روزنامه نگار فرانسوی می خواست شاهزاده سعودی را در حرج بیندازد از وی پرسید که: چرا همسرت در کنارت و همراهت نیست؟
به جای این که زن فرانسوی درمورد شرایط زنان درعربستان سعودی از وی بپرسد، به جای اینکه در مورد پول های خیالی ای که آن را در اطراف جهان به مصرف می رساند بپرسد وبه جای اینکه از هزاران زندانی فکری از علما، روزنامه نگاران وبازرگانان در زندان های سعودی بپرسد وبه جای اینکه از جنگ خانمانسوز وناکامی که در یمن راه اندازی کرده است بپرسد واز دمکراسی وحقوق بشرواصلاح سیاسی درکشورش بپرسد، به جای این همه پرسش های جدی وبزرگ واساسی این روزنامه نگار از وی پرسش بی ارزشی می کند که چرا همسرت در این سفر در کنارت نیست؟
اینکه یک شخص تحصیلکرده مثل داکتر احمد الریسونی از جامعه اسلامی در ارتباط به حقوق زنان در جامعه متمدن پیشرفته سطح رفاه غربی اعتراض و انتقادی دارد، آدم را حیران میسازد. بدلیل اینکه اگر در کدام جامعه یا کشور اسلامی حقوق زنان بهتر تامین شده باشد و طور نمونه نشان داده شود، انصافا گفته میتوان که انتقاد وارد و بجا است. اما اگر مثالی و نمونه ای از رعایت حقوق زن در کدام کشور اسلامی نتوان نشان داد، انوقت است که فکر و نظر داکتر احمد الریسونی بی بنیاد بحساب می آید.
در دنیای امروز کشور های لبرال دموکراسی یک کشور های موفق و نمونه در جهان ما خودرا به اثبات رسانده اند. مرکز توجه نظام لبرال دموکراسی خدمت به هریک از شهروندان میباشد. تامین زندگی شایسته به هر فرد جامعه میباشد. اینکه در اینطور اجتماع کسی میخواهد که از طریق تن فروشی عاید بدست آورد. چون خواست خود فرد می باشد، قانون برایش اجازه داده است. مثل گلکار خوب از کلکاری و نجار از نجاری و کارگر از طریق فروش کار خود و معلم از طریق فروش وقت و استعداد خود، عاید برای خود بدست می آورد و یک کار گر عرصه صنایع سکس( جنسی) هم از فروش سکس برای خود عاید بدست می آورد و این یک کار تسجیل شده در قانون میباشد. خوبی ان اینست که این کار را به رضا و رضایت خود انجام میدهند.(به استشنای کسانیکه توسط باندهای جنایت کار از کشور های دیگر خریده شده و به این کار خلاف رضایت خودش از طرف باندهای جنایت کار گماشته میشود). اگر کسی از طرف باندهای جنایت کار به کار جنسی مجبور ساخته شده است. بتواند به پولیس کشور اطلاع دهد، دولت اورا زیر حمایه قانونی قرار داده و زندگی را برایش تامین و آماده میسازد. خلاصه اینکه از هر دین و آئین و نظام دیگر اگر انتقادی در این مورد داشته باشند، شاید وارد حساب شود . ولی اینکه یک مسلمان با وجود این جنجالهای و کوتاهی های صریح اسلام و کشور های اسلامی باز هم بالای یک جامعه پیشرفته و نمونه در جهان انتقاد و جرئت گپ زدن را بخود میدهد آدم حیران میماند.
باقی موادهای دوم و سوم و چارم و پنجم اصلا هیچ وارد نبوده و ناشی از تعصب کور و فکر کلوخی انتقاد کننده میباشد. واضح است که انسان و جامعه انسانی خیلی پیچیده میباشد و جامعه صد فیصد آیدآل امکان ندارد. عملا دیده شده که در سیاره زمین کدام نظام و و شیوه زندگی بهتری در مقایسه با نظام مدرن لبرال دموکراسی وجود ندارد.