خبر و دیدگاه

برآیند جنگ دو دسته گرگ

گویند باری در دامنه‌ی کوهستانی دو دسته گرگ با هم می‌جنگیدند و آن سوتر رمه‌ی گوسفندان بی‌خیال جنگ گرگان را تماشا می‌کردند و این جنگ را به فال نیک گرفته بودند که شاید از چنگ و دندان گرگان رهایی یابند.
سرو صدای گرگان درنده همه‌ی کوهستان را پر کرده بود تا این که دسته یی از گرگان شکست خوردند و به گفته‌ی مردم دم در چتن زدند و با اندام‌های خون آلود از دامنه‌ی آن کوهستان به سرزمین‌های دیگری گریختند.
گرگان پیروز، سرها به سوی آسمان کردند و فریاد شادمانی بر کشیدند. گویی شیپور پیروزی خود را می نواختند.
چون دیگر همه‌ی کوهستان با رمه گان و آهوان آن در اختیار آنان قرار داشت و حریف را یارای گذر از آن کوهستان نبود.
چاشت شده بود که گرگان پیروز و اما گرسنه رو به سوی رمه‌ی گوسفندان کردند، می‌دریدند و می‌خوردند. دیگر برای گوسفندان فرقی نداشت که آنان را کدام دسته از گرگان می‌درند.
برای گوسفندان چه فرقی می‌کند که گرگان به جان هم می‌افتند، چون هر دسته‌یی که پیروز شود باز هم دندان گرگان است و گلوی گوسفندان!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا