محمود طرزی بنیانگزار فارسی ستیزی در افغانستان
چالش سیاسی زبان فارسی در افغانستان از زمانی آغاز شد که محمود طرزی(۱۹۳۳ـ ۱۸۶۵میلادی) از سرداران محمدزایی تبعیدی امیرعبدالرحمن خان در زمان سلطنت امیرحبیبالله از ترکیه برگشت و به چهرۀ پرنفوذ مقتدر دربار سلطنتی امیر مذکور و سپس سلطنت امانالله خان تبدیل شد.
او نخست از سال ۱۹۱۱ تا سال ۱۹۱۸ مدیر مسئول جریده سراج الاخبار، یگانه نشریۀ سلطنت افغانستان بود و بعد در پادشاهی امان الله به وزارت خارجه رسید. طرزی در حالی که تمام پنجصد شمارۀ سراج الاخبار را در این سالها به زبان فارسی منتشر کرد، نخستین چالش سیاسی و اولین دیدگاه تبعیض آمیز و نادرست را در مورد این زبان با این اظهار نظر و مقالۀ خود در سراج الاخبار ایجاد و ارائه کرد:
«وقتی اعلیحضرت احمدشاه بابای غازی، بتأسیس و استقلال سلطنت افغانیه کامیاب شد، امورات دفتر داری و کارهای کتابت و میرزایی، و جمله نوشت و خوان دولتی، که اساس امور دولت بر آن موقوفست، بزبان فارسی، و بدست همان مردمان فارسی زبان ایرانی الاصلی بود که از یادگارهای حکومت سابقه ایران باقی مانده بودند………
………..معلوم جهان است که جهانیان، ملت ما را افغانستان و ما را افغان میگویند. بناء علیه در شرح و تفسیر سرلوحۀ عاجزانۀ ما یک شبه گکی که باقی میماند، صحیح و درست بودن “ادبیات ملی افغانی” و عاریتی بودن “ادبیات ملی فارسی” است.»
نظریات و اظهارات طرزی در مورد زبان فارسی در افغانستان که آنرا زبان عاریتی و رسمیت آنرا یادگارهای حکومت سابقۀ ایران تلقی میکند، نادرست، غیر علمی و دور از واقعییتهای تاریخی این زبان است. حضور و رسمیت زبان فارسی در افغانستان ریشه در تاریخ طولانی و کهن این سرزمین و این جغرافیایی دارد که کشور افغانستان را تشکیل میدهد. طرزی با این برداشت و تلقی اشتباه، زبان باستانی این سرزمین را زبان عاریتی و یادگار حکومت سابق ایران یعنی حکومت نادر افشار میخواند. در حالی که صدها سال قبل از نادر افشار، سلاطین مختلف این سرزمین و این جغرافیا به خصوص در عهد خُراسانی اسلامی از سلاطین و امرای سامانی تا شاهان غزنوی، تیموری، سلجوقی، شیبانی، لودی، سوری، بابری و سپس درانی ها از تخارستان و بلخ و از غزنه و هرات بسوی مغرب و مشرق، از کناره های دجله تا قفقاز و ترکمنستان و از چین بسوی شبه قاره ی هند تا دهلی گسترش دادند.
طرزی با این دید نادرست و در واقع بیگانه خواندن زبان فارسی در افغانستان، طرح اجباری تعمیم آموزش زبان پشتو را که آن را زبان افغانی میخواند ارائه می کند:
«ما را ملت افغان، و خاک پاک وطن عزیز ما را افغانستان می گویند. چنانچه عادات، اطوار، اخلاق مخصوص داریم، زبان مخصوصی را نیز مالک میباشیم که آن زبان را “زبان افغانی(پشتو)” میگویند. این زبان را مانند حرزجان باید محافظه کنیم، در ترقی و اصلاح آن جداً کوشش کنیم. تنها مردمان افغانی زبان نی، بلکه همۀ افراد اقوام مختلفه ملت افغانستان را واجب است که زبان افغانی وطنی ملتی خود را یاد بگیرد. در مکتبهای ما، اهمترین آموزشها، باید تحصیل زبان افغانی (پشتو) باشد. از آموختن زبان انگلیزی، ترکی حتی فارسی، تحصیل زبان افغانی را اهم و اقدم باید شمرد.»
با توجه و تبعییت از نظریات محمود طرزی بود که امان الله خان در لویه جرگۀ جلال آباد (۱۹ اپریل ۱۹۲۳ – ۲۰ حمل ۱۳۰۲) هنگام تصویب نخستین قانون اساسی به نام “نظامنامۀ اساسی دولت افغانستان” از تعمیم زبان پشتو سخن گفت و بعد انجمنی را به نام “مرکه پشتو ” برای انکشاف زبان پشتو تأسیس کرد.
تصمیم امان الله خان در جهت انکشاف زبان پشتو به عنوان زبان یکی از اقوام عمدۀ افغانستان یک تصمیم درست بود، اما اقدام او در تشکیل انجمن انکشاف زبان پشتو بدون آنکه انجمن مذکور را برای انکشاف هر دو زبان پشتو و فارسی(دری) منحیث زبانهای رسمی کشور مورد توجه و عمل قرار دهد یک اقدام نادرست و تبعیض آلود شمرده می شد.