خبر و دیدگاه

احمد شاه مسعود، راهکار ملی و موضع خودمان

AhmadWali_Massoud
احمد ولی مسعود، رئیس بنیاد شهید مسعود (رح)

کابل در آستانهء سقوط به دست طالبان قرار داشت تا اینکه سر انجام نیروهای جهادی در مقابل هجوم پلان شدۀ طالبان که با حمایت پاکستان صورت گرفت، از شهر کابل به شمال کابل عقب نشینی کردند. شهید احمد شاه مسعود با روحیۀ کم نظیر و بینش عمیق استراتیژیکی که داشت به سرعت توانست نیروهای عقب نشسته و وفادار خود را در قالب “مقاومت ملی” سازماندهی کرده و سد مستحکمی را در مقابل پیشروی سریع طالبان ایجاد کند.

هر چند، طالبان با سربازان بیشتر و تجهیزات کامل، همچنان بالای مواضع مقاوت گران حمله می بردند، اما این‌بار وضعیت جنگی دیگرگون شده بود و به جای اینکه شهرها میان نیروهای طالبان و مجاهدین دست به دست شود، سنگرها دست به دست می گردید.

به هر پیمانهء که طالبان بر مناطق بیشتر تسلط پیدا می‌کردند، به همان پیمانه ماهیت اصلی آنان و حامیان بیرونی شان روشن تر و تنفر مردم نسبت به آنان بیشتر می‌گردید. این روند به گونۀ طبعیی دل و دماغ مردم را به نیروهای مقاومت نزدیک تر می‌ساخت،‌ درست وضعیتی که آمر صاحب به خوبی آن را درک کرده بود.

پس از عقب نیشینی، آمر صاحب اکنون بحیث رهبر مقاومت ملی به سرعت نیروهای رزمی را با آرایش جدید در چند کیلو متری شهر کابل از دو سرکۀ بگرام تا محلات گذر و حسین کوت در خطوط دفاعی آماده و جابجا نمود.

من هراز گاهی کنجکاو می شدم که چرا داخل شهر کابل نمی‌شوید؟ در جواب می گفت که از نقطه نظر نظامی می‌توانیم داخل شهر کابل شویم، اما از نظر ظرفیت دولت داری، آمادگی اداره یک نظام منسجم سیاسی را نداریم. با توجه به تجربۀ تلخ حکومت داری دورۀ رهبران جهادی، وی معتقد بود که اینبار با یک برنامهء فراگیر ملی و تیم کارآمد داخل کابل باید شد تا به ادارۀ مملکت به صورت درست رسیده گی گردد.

دقیقآ طی همین سالهای دشوار مقاومت بود که ضرورت تشکیل یک جبهۀ فراگیر ملی را با آمرصاحب صحبت می کردم، تا همگام با مقاومت نظامی، صدای مقاومت رساتر گردیده و در پرتو همین تلاش، زمینه های تشکیل دولت ملی نیز آماده گردد. سر انجام آمر صاحب برایم هدایت داد تا با دعوت از روشنفکران و شخصیت های ملی، زمینهء یک گفتمان ملی را فراهم نموده و در پرتو همین گفتمان، یک نقشه ی راه را برای آیندۀ کشور آماده نماییم.

نخستین اقدام برای شروع این گفتمان در خارج از کشور در نیمۀ اول سال ۲۰۰۱ میلادی صورت گرفت که نزدیک به ۴۰۰ تن از شخصیت های برجسته سیاسی و فکری افغانستان، برای مدت سه روز در لندن گردهم آمدند که بعداً به نام “کنفرانس لندن”، معروف گردید. آمر صاحب از دستآورد های این کنفرانس به گرمی استقبال کرده و در سفری که بعدا به اروپا داشت، با بسیاری از آنها صحبت و دیدار داشت. آمرصاحب از کنفرانس لندن، به نام “پلی میان روشنفکران و مجاهدین” یاد نموده ، نظریات، پیشنهادات و طرح های مطرح شده در کنفرانس را با دقت و حوصله مندی شنیده، به تحلیل و ارزیابی می‌گرفت.

AhmadshahMasoud_parisدر عالم نا باوری تقریباً چهار ماه پس ار کنفرانس لندن، آمر صاحب به شهادت رسید و برنامۀ بزرگ ملی که ایشان به شدت به توسعه آن فکر می کرد، در نیمه راه باقی ماند. هر چند پس از شهادت ایشان، مجلس دوم لندن را با جمع بزرگتری که نسبت به آمر صاحب شهید و مقاومت ملی احساس تعلق می‌کردند، با انگیزۀ بیشتر و تعهد محکمتر برگزار نمودیم، اما به دلیل نبود رهبر مقاومت در صحنه و ندانم‌کاری و بی برنامه گی ها و مشکلات فراوان مسئولین پس از شهادت آمرصاحب ، نقشه ای به چنان و سعت و عمق، برای بازماندگان مسئول قابل فهم و هضم نبود.

تا اینکه در آخرین نشست هیئتی از کنفرانس لندن و مسئولین امور در کابل، پل تازه ایجاد شده میان مجاهدین و روشنفکران ملی گرا درهم شکست و بلا فاصله یک تیم محدود خارج نشین از آدرس تکنوکرات های غرب در دامان آقای کرزی و خلیلزاد، وارد صحنهء سیاست و نظام کشور گردیده و رُشد کردند.

پس از شهادت آمرصاحب، از نماینده گی مقاومت از خارج به کابل برگشتم و در اولین اقدام بمنظور پر کردن خلای بزرگ نبود ایشان، تلاش کردم که با تفاهم جمعی از دوستان ابتدا با سازماندهی نیروهای خودی، جریان نهضت ملی افغانستان را ایجاد نمایم. نهضت ملی به گونهء وسیع مورد استقبال مردم قرار گرفت و بازتاب گسترده یافت، اما دیری نگذشت که بخاطر سهل انگاری‌های خودی، نفاق افگنی حکومت آقای کرزی و فقدان تجارب کافی، نهضت نتوانست به حیات خود ادامه دهد.

رویهمرفته با الهام از افکار آمرصاحب شهید، طرح آجندای ملی را بحیث یک نقشهء راه برای آینده افغانستان در مشورت با جمعی از نخبگان اندیشه ورز کشور آماده ساختم و با تدوین این طرح خواستم نخست پایه های تیوریک راه حل کشور را آماده نموده و سپس شرایط و امکانات عملی آن را فراهم نمایم. همچنان طرح مذکور را منحیث یگانه مرجع اجرایی، به حکومت آنوقت پیشنهاد نمودم. اما مسئولین حکومتی با غنیمت گرفتن فرصت های جامعۀ جهانی، متاسفانه سرگرم آجندا های شخصی و قومی خود بودند و برنامه ها و طرح های ملی را مخالف منافع شان می دانستند.

امروز پس از ۱۶ سال از ارایهء افق دیدگاهای ملی آمر صاحب شهید و اتفاقات پس از آن، ازیک سو درکمال آرامش وجدانی می‌توانم بگویم که گذر زمان، افق دیدگاه های رهبر مقاومت و طرح های پیشنهادی مان را پیرامون حل بحران افغانستان درست و دقیق ثابت نموده و اگر مسوولین امور، با دیدگاه های ما همراهی می کردند، بدون تردید بحران چندین لایه امروز دامن گیر مردم افغانستان نمی بود.

از سویی دیگر متاثرم از اینکه هیچ گاهی دوستان ما حساسیت زمان را درک نکرده و همت به خرچ ندادند تا گام موثر برای تحقق دیدگاه های ملی آمر صاحب شهید و طرح های مان بردارند تا این همه زمان را در غفلت، فرصت سوزی و روزمره گی از دست نمی دادیم.

Ahmad Wali massoudرهبران سیاسی کشور در مجموع بیشتر از همه، از فداکاری های مردم و فرصت های جامعۀ جهانی فایده مند شدند تا اینکه چیزی برای کشور داده باشند. حتی امروز آنچه باعث استمرار نا امنی ها و بی ثباتی شده است، تنها افراطی گرایی و تروریزم نیست، بلکه آشفتگی های سیاسی، روح قدرت طلبی، ناپایداری سیاسی، معامله ها بالای منافع ملی میباشند که زمینه های گسترش نا امنی را فراهم کرده است. اگر وضعیت به همین منوال ادامه یابد، نه تنها که محصول قربانی های مردم و دستآورد های جامعۀ جهانی از دست خواهند رفت، بلکه کشور نیز در مسیر بحران بی باز گشت سوق داده خواهد شد.

امروز بار دیگر به‌ صراحت اعلان می کنم که در شرایط موجود کشور، اقدام به عملی کردن آجندای ملی به حیث یک طرح شناخته شده و جا افتاده در قالب یک جریان ملی، یگانه راه بیرون رفت از وضعیت بحرانی موجود کشور می باشد که بدیل ندارد. آجندای ملی راهکاری است که می تواند هم باعث وحدت، همبستگی، اعتماد و امیدواری مردم ما گردد و هم با تولید طرح و تفکر تازه، می تواند کوتاه نظری و کج اندیشی های دولت و دولتمردان را اصلاح و کشور را بسوی صلح و ثبات هدایت نماید.

نوشته های مشابه

‫۴ دیدگاه ها

  1. آقای ولی مسعود یک شخصیت متفکر و راه رو اصیل آمر صاحب شهید است. بنده چند بار کتاب اجندای ملی را خواند و از نظریات و طرح ملی او مستفید شدم. داکتر عبدالله باید طرح اجندای ملی را عملی کند. حکومت وحدت ملی بدون اجندای ملی هیچ وقت ملی نخواهد بود. وسلام.

  2. دیدگاه آمرصاجب بسیار معقول است. تاجیکان اگر می خواهند که حکومتداری کنند باید ظرفیت خود را بلند ببرند. تاجیکان در طول تاریح بخش بیروکراسی دولت را پیش می برند اما در قسمت ریاست و رهبریت تا هنوز به اندازه کافی ظرفیت پیدا نکردند. تاجیکان باید در داخل و خارج رسم لابی گری را بیاموزند. تاجیکان اگر می خواهند حکومت کنند باید فراقومی فکر کنند.

  3. بنظر من آجندای ملی از درون افغانستان و با درنظر داشت شرایط و مشخصات وطن که از تجربه عملی داخل افغانستان بیرون آمده است، یک سند بسیار با احمیت مرامی به دولتمداران ما میباشد، یعنی اگر دولتمداران ما صادقانه بخواهند مشکلات داخلی حل گردد و کشور در جاده ثبات و عمران و ترقی بیفتد، این سند خیلی کار آمد و بدرد بخور و عملی و بهتر از هر سند دیگری که با شرکت خارجیها و یا توسط خارجیها طرح شده باشد میباشد.

  4. من بعد از مطالعه آجندای ملی به این باور شدم که تطبیق اجندای ملی یگانه نسخه شفا بخش بتمام امراض و نا ملایمتی هائی که دامنگیر افغانستان میباشد، بوده میتواند. در اجندای ملی طور واقعبینانه اوضاع افغانستان مورد مطالعه و بر رسی قرار گرفته است و راهای تطبیق و عملی ساختن آن با درنظر داشت حال و احوال افغانستان طرح گردیده است. پیامد تطبیق آجندای ملی جز سرفرازی افغانستان و بر آورده شدن آرزوهای ملی چیز دیگر بوده نمیتواند. اگر منافع ملی نزد زمامداران افغانستان مهم بوده باشد، حتما”در تطبیق ان اقدامات موثری را روی دست میگرفتند. و یا حد اقل در طرح برنامه های کاری مملکتی به آن مراجعه مینمودند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا