چهره ها

عبدالعلي مزاري

alimazari

عبدالعلی مزاری در سال ۱۳۲۶ هجری شمسی در روستای نانوايی چهار کنت از توابع ولايت بلخ چشم به جهان گشود. پدرش حاجی خداداد، زراعت پيشه و مالدار بود. 

خانواده حاجی خداداد اصلا از سرخجوی ورس به شمال افغانستان مهاجرت کرده بودند. در دورانی که عبدالعلی مزاری به دنيا آمد، خانواده‌ی او چون بسياری خانواده‌های ديگر در زمستان به قشلاق و در تابستان به ييلاق می رفتند.

عبدالعلی نيز چون ديگر اطفال در دامداری و زراعت به خانواده کمک می کرد. در کنار اين دروس ابتدايی را زمستان ها در مدرسه‌ی نانوايی فرا گرفت. سپس به صورت تمام وقت تعليمات دينی را در مدرسه چهارکنت و مزار شريف ادامه داد. 

تحصیلات ابتدایی

شهيد مزاري در بيست سالگي با برخي چهره های مبارز زمانش آشنا شد. در همين سنين با شهيد سيد اسماعيل بلخی از نزديک آشنا گرديدو بلخی، عبدالعلی جوان را تشويق به تداوم تحصيل و خدمت عسکری می کند. در سال ۱۳۴۸ هجری شمسی شهيد به عسکری می رود و دوران عسکری را در کابل، خوست و گرديز سپری می کند. در ضمن خدمت، درسش را نيز نزد يک مولوی سنی مذهب افغان ادامه می دهد. 

خدمت سربازی برای مزاری بسيار آموزنده بود. از يکسو به او کمک شد که با محروميت مردم ديگر مناطق افغانستان آشنايی بيشتر پيدا کند و از سوی ديگر با ساختار پر از فساد و تبعيض دولت حاکم آشنا گردد. 

ادامه تحصیلات در خارج

عبدالعلی مزاري با ختم خدمت سربازی مدت کوتاهی در افغانستان می ماند. پس از آن برای ادامه‌ی تحصيلات به ايران می رود. در سال 1350 هجری شمسی قم را به عنوان محل تحصيلش انتخاب می کند. اين سالها در ايران اوج مبارزات ضد شاهنشاهی است.

مبارزات ضد سلطنتی مردم ايران و فضای سياسی و فکری آن روز حوزه علميه قم، مزاری را بيشتر از گذشته به فعاليت های سياسی و جريان های انقلابی علاقمند می سازد. نظام فرسوده ی شاهی افغانستان بدتر از شاهنشاهی ايران غرق فساد بود. او افغانستان و محروميت ها را ديده بود.

با حلقات مبارزان شيعه افغانستان ارتباط و دوستی نزديک داشت. 
بنابرين مزاری در مدت کوتاهی با رهبران انقلاب ايران آشنا شد. سفری به نجف رفت و با آيت الله خمينی از نزديک ديدار کرد.
سال های اقامت مزاری در ايران، عراق، سوريه، پاکستان و ترکيه پر از شور و تلاش بود. او در کنار فعاليت های سياسی و همکاری و همفکری با شخصيت های رده اول انقلاب، در سال 1355 موفق شد تا درس سطوح حوزه را به پايان برساند. 

فعالیت های سیاسی
به دنبال کودتای هفت ثور و قيام سه حوت 1357 مردم چهارکنت، مزاري به زادگاهش بر گشت و در کنار مجاهدين به جنگ مسلحانه با دولت و متجاوزان شوروی پرداخت. در همين سال ها با همکاری و هماهنگی جمعي از همفكرانش سازمان نصر افغانستان را بنيان گذاشتند. 

مزاري در سال 1360 هجری شمسی بار ديگر به خارج سفر كرد و فعاليت هاي سياسي خود را در ايران پي گرفت. او در سال 1365 به افغانستان بازگشت 

در اين سالها وجود جنگ هاي شديد داخلي اين احساس را در ميان سران احزاب به وجود آورده بود كه وحدت يگانه راه برون رفت از مشكلات است. 

بدينسان مي توان مزاري را در كنار ساير رهبران جهادي يكي از افراد موثر در ادغام احزاب هشتگانه شيعي و تشكيل حزب وحدت اسلامي در سال 1368 دانست. 

شورای مرکزی حزب وحدت در سال 1370 هجری شمسی، عبدالعلی مزاری را در غياب وي در حاليكه از سفر ايران و به صورت مخفيانه از طريق هرات به باميان برمي‌گشت، به عنوان دبيرکل شورای مرکزی حزب وحدت اسلامی انتخاب کرد. 

در اوايل زمستان 1370 هجری شمسی شهيد مزاري از طريق ولايت فراه خود را به باميان رساند. 

پس از سقوط حكومت كمونيستي در كابل و استقرار مجاهدين در پايتخت، او از طريق مزار شريف وارد کابل می شد و در غرب کابل مستقر گرديد. 

سالهاي استقرار مزاری در غرب كابل، متاسفانه همزمان شد با جنگ هاي خونيني كه بين متحدان قبل از پيروزي و فاتحان امروز شعله ور گرديد. 

حزب وحدت اسلامي به دبير كلي عبدالعلي مزاري، حزب اسلامي به رهبري حكمتيار و جنبش ملي به رهبري عبدالرشيد دوستم از يكسو و جمعيت اسلامي به رهبري رباني و فرماندهي احمد شاه مسعود و برخي ديگر از احزاب جهادي از ديگر سو كه اتفاقا اداره شهر كابل نيز در دست آنان بود، جنگ هاي طولاني مدتي را براي كنترل قدرت آغاز كردند. 

هر يك از طرفين، طرف مقابل را متهم به انحصار طلبي در قدرت مي كرد. 

در سنبله 1373 در پي يك اختلاف شديد داخلي، حزب وحدت به دو شاخه تقسيم شد كه رهبري يك شاخه از آن به عهده شهيد مزاري بود و شاخه ديگر كه محمد اكبري آن را هدايت مي كرد در صف موافقان حكومت در كابل قرار گرفت. 

هرچند كه شواهد قابل استناد براي تشخيص مجرم واقعي در جنگ ها وجود ندارد (زيرا هر يك از طرفين ادله اي براي اثبات ذيحق بودن خود ارائه مي كنند) اما مي توان گفت كه آن سالها، شايد از تلخ ترين سالهاي تاريخ افغانستان باشد. 

همزمان با جنگ هاي كابل، جنبش طالبان كه يك جنبش كاملا نو ظهور و نا آشنا بود از جنوب افغانستان اعلام موجويت كرد و به سرعت با تصرف مناطق مختلف افغانستان به سمت كابل نزديك شد.
شهادت مزاری
در اواخر سال 1373 جنبش طالبان تا نزديکی های کابل پيشروی کردند. 

ظهور طالبان تمام معادلات قدرت در افغانستان و مخصوصا در کابل و اطراف آن را دگرگون نمود. «شهيد مزاري» در آغاز با فرستادن بخشی از زبده ترين نيروهای خويش به ولايت غزنی به مقاومت در برابر پيشروی طالبان پرداخت. نيروهای اعزامی حزب وحدت در آغاز موفق شدند مواضع طالبان را در اطراف شهر غزنی متصرف شوند. اما به دنبال عدم همکاری نيروهای محلی آنان نتوانستند جبهه ای موثر بر ضد طالبان در غرنی فعال سازند. 

با شکست طرح فعال ساختن جبهه در ولايت غزنی، مزاري مذاکرات با طالبان را که از چندی پيش آغاز شده بود جدی تر دنبال نمود. اما با کنار رفتن حزب اسلامی از حلقه اتحاد و مستقر شدن طالبان در چهار آسياب غرب کابل در محاصره کامل قرار گرفت. 

سرانجام، حزب وحدت اسلامی در غرب کابل شکست خورد و «عبدالعلي مزاري» در حوت 1373 در چهارآسياب به دست طالبان به شهادت رسيد. 

طالبان تلاش نمودند تا از پذيرش مسوليت شهادت «رهبر حزب وحدت» شانه خالی کنند و شهادت او را بيشتر يک سانحه هوايی وانمود سازند. 

شهيد مزاري پس از شهادت از غزني تا مزار شريف بر دوش هواداران خود تشييع و در شهر مزار شريف به خاك سپرده شد. 

گفته مي شود كه شهيد مزاري ببيعد از اسارت، به دست نيروهاي طالبان شكنجه شده . پس از مثله شدن به شهادت رسيده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا