خبر و دیدگاه

تدریس شریعت و ثقافت اسلامی ‎

در فضای مجازی خواندم که عده ی مخالف تدریس شریعت و ثقافت اسلامی در دانشگاه بودند و یک عده شدید دفاع میکردند .
رسول اکرم ص فرموده اســت که “اختلاف نظر رحمت امت من اســت. ” ، گرچه این حدیث را یک عده مخصوصا وهابی ها رد می کنند اما حدیث ثقه اســت زیرا مطابقت با قرآن مجید دارد. لذا خواستم تا نظر خود را درین مورد از یک زاویه دیگر بنویسم :
شریعت از نگاه تعریف یک جویبار اســت که آب در یک مسیر می رود . این تعریف فوق العاده زیباست زیرا نشان دهنده یک واقعیت اســت که شریعت در مسیر راه می تواند مانند یک جویبار مسیرش را تغییر دهد . به عبارت دیگر احکام نظر به شرایط زمان و مکان باید تغییر کند تا جوابگوی نیازمندی های جامعه باشد. شانزول این مسله  سخن ابن عباس رض گفته بود که “القرآن یفسرو الزمان “یعنی قرآن نظر به شرایط زمان تفسیر می شود و علمای کرام در قدیم تدریس میکردند که “اختلف الاحکام بالاختلاف زمان” یعنی احکام نظر به شرایط زمان و مکان تغییر می کند . در گذشته هم نوشتم که طور مثال حضرت عمر رض جزای دزدی را در زمان قحطی  تغییر داد .
بعد ازین مقدمه که باید تعریف شرع را دانست مسله تدریس شریعت در دانشگاه ها می باشد که  چند مشکل داشته اســت :
اول به دانشجویان موقع داده نمی شد تا تحقیقات جدید کنند و دانشجویان روی مسابل جدید کار کنند تا به درد خور جامعه باشد. همه مسایل تدریس می شد که کهنه بود. این مسله مهم اســت زیرا تدریس شرعیات به درد جامعه نمی خورد. در همان روز های آرامی کشور بی عدالتی موج می زد . جوانان در مقابل دین جبهه گرفته بودند .احزاب کمونبست و مارکسیست عرض اندام کرد  چرا ؟ برای اینکه تحصیل یافتگان شرعیات قادر نبودند تا با افکار جدید علمی بحث کنند و فورا مردم را به بی دینی و  سیکولرزیم  محکوم می کردند در حالیکه اگر خوب دقت شود دین اسلام یک دین سیکولر اســت و بسیار مردم هستند که معنی سیکولر را در مورد اسلام غلط فهمیده اند . مثلا اقتصاد یک موضوع مهم سیکولرزیم اســت و قادر نبودند که  اقتصاد مارکسیستی  را از نگاه قرآن رد کنند و نشان دهند که تفکر قرآنی از نگاه اقتصادی بهتر و موثر اســت .
دوم تدریس شرعیات تدریس عدالت اجتماعی و سیاسی و خانوادگی و اقتصادی و یا  زیست با همی نبود . تحصیل یافتگان شرعیات ، طور مثال چند دختر را از نکاح به زور و یا نکاح صغیر نجات داده اســت ؟ چند نفر را با سواد ساخته اند ؟ اگر رفتند در وزارت عدلیه و یا مراکز عدلی کار گرفتند و قاضی شدند چقدر از خشونت خانوادگی جلوگیری کردند . چه وقت گفتند و یا تا زن موافق نباشد او را کسی به نکاح کسی داخل کرده نمی تواند . تحصیلات شرعی به این معنی نباید باشد که در مراکز عدلی کار باید گرفت بلکه جامعه را به سوی عدالت رهنمایی کرد . ما عدل محیطی نداشتیم ، ما عدل خانوادگی نداشتیم و در هیچ بخش زندگی ما از عدل به دور بودیم و تحصیلات شرعیات کمک نتوانست بکند . ما تعصب شیعه و سنی داشتیم و هزار بدبختی دیگر .
ثقافت اسلامی هم در افغانستان درست تدریس نشد . دین اسلام از مدرن ترین و با عدالت ترین روش زندگی اســت و چرا ما از ثقافت اسلامی به دور بودیم . چرا ؟ کجا بود وزیر عدلیه و قاضی القضات کشور ؟ دانشجویان ژان ژاک روسو فرانسوی را می شناختند و اما از امام غزالی طوسی خبر نداشتند .  چنانچه یک روز از یک تحصیل یافته شرعیات سوال کردم که کدام کتاب علوم سیاسی کلاسیک می تواند یک ماخذ خوب باشد ؟ جواب نداشت و از کتاب نصیحته الملوک امام غزالی و یا سیرالملوک خواجه نظام الملک خبر نداشت .
شرعیات قطعا با ثقافت  مسایل روز به تماس نبود و یا اعمال ما قومی و قبائلی بود یا تقلید از دیگران . یکی از مهمترین ثقافت اسلامی موضوع آزادی انسان اســت که در کشور ما مطرح نشد . هر دیکتاتور که به قدرت رسید به خاطر که ما اسلام را از نگاه ثقافت  یک پدیده ی آزادی نمی دیدیم و  از  نمی دانستیم به دیکتاتور لبیک گفتیم . وزیر عدلیه افغانستان در عهد نادر شاه که تاریخ او را ظالم ترین شاه دیکتاتور فلمداد کرده اســت یک مذهبی بود ! یعنی مذهب با دیکتاتور هماهنگ بود!؟!؟ . وزارت های عدلیه بعدی هم جزیی ترین خدمت برای عدالت نکردند ورنه ، نه کسی کمونیست می شد و نه فقیر باقی می ماند و نه ما ملیون ها نفر مهاجر می شدیم . یعنی دستگاه عدلی و قضایی کشور در سرنوشت مردم نقش بارز دارد مخصوصا اویکه تحصیلات دینی دارد .
اساسا کدام شرعیات را باید تدریس کرد ؟ تدریس مذاهب کار کشور را در فضای سیاسی و اجتماعی کشور حل نمی کند . دین که باید مردم را رهنمایی کند امروز می بینید که چه بدبختی سر مردم آورده است . اگر هدف ثقافت باشد ما از ثقافت اسلامی که آزادی و کرامت انسانی اســت ، آموزش و پرورش اســت ، و عدالت در همه عرصه های زندگی اســت هزاران فرسخ راه فاصله داریم
مرحوم اسماعیل فاروقی که از فلسطین بود و بهترین کتاب ها را در اسلام شناسی نوشت یکی آن اسلام سازی جامعه بود . ضرور نیست که ما دانشکده شرعیات داشته باشیم و اما دانشجوی دانشکده طب باید از ابن سینا معلومات کافی داشته باشد . ضرور نیست که ما دانشکده شرعیات داشته باشیم و اما دانشکده حقوق و علوم سیاسی باید نصیحته الملوک و سیر الملوک را بخواند. ضرور نیست که ما دانشکده شرعیات داشته باشیم اما در دا تشکده ادبیات و جامعه شناسی باید ابن خلدون تدریس شود . ضرور نیست که ما دانشکده شرعیات داشته باشیم و اما در دانشکده اقتصاد باید سود و اسراف از نگاه macroeconomic و microeconomics تدریس شود . چون قرآن می گوید که قد احاط بکل شی علما یعنی هر چیز احاطه علمی دارد ما باید در همه دانشکده ها علوم را به اساس علم قرآن تدریس کنیم . نه اینکه دین را از همه ساحات زندگی جدا بدانیم . در یک کنفرانس در کشور اسپانیه به دعوت دکتر حکمی شرکت کرده بودم یک رئیس دانشگاه از افغانستان به من گفت که جامعه شناسی به اسلام ربط ندارد ؟!؟!؟ بیچاره از ابن خلدون جامعه شناس معروف جهان اسلام خبر نداشت . یکی دیگر که خودش را داکتر میگفت عدالت اسلامی را زیر سوال برد که چرا مردان چهار زن میگیرند و از دموکراسی غربی که جهان را به نام آزادی استثمار کرده اســت دفاع میکرد . دلایل چهار زن را از نگاه  دموگرافی  و نظم اجتماعی خبر نداشت و این همه بدبختی برای این اســت که ثقافت اسلامی و دانشکده شرعیات ناکام مانده اســت که نشان دهد که دین از علوم انسانی جدایی ندارد . و در همه امور ما به جای تطبیق علمی قران مجید از غرب تقلید می کنیم و این خلای بزرگ اســت که دین با این عظمت توسط آنهایکه ادعا می کنند تحصیلات دینی دارند نادیده گرفته شده اســت . من در مضمون “عدالت یعنی چه ” نوشتم که بزرگترین ارگان دولتی در یک کشور مسلمان وزارت عدلیه اســت که باید در همه امور عدل مطرح شود به شمول عدل در مقابل حیوانات . شرعیات بدین معنی نیست که جزای مجرم تعیین شود و زندان ها را کنترل کند بلکه از الف تا ی جامعه باید عدل مطرح شود که این اساسا این وظیفه دانشکده شرعیات اســت که در طول تاریخ ناکام مانده اســت .
دکتر فرید یونس
استاد بازنشسته ی بشر شناسی فرهنگی خاور میانه و مطالعات و فلسفه اسلامی
دانشگاه ایالتی کلیفورنیا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا