خبر و دیدگاه
محمد قوی کوشان، صدائی از عمق درد و روشنی

ما، ز بالا ایم و بالا میرویم
ما، ز دریا ایم و دریا میرویم
ما، از اینجا و از آنجا نیستیم
ما، ز بیجا ایم و بیجا میرویم
محمد قوی کوشان؛ صدایی از عمق درد و روشنی در مهاجرت درگذشت!
در سرزمینی که تاریخش با جوهر خون و واژه های تبعید نگاشته شده، مردانی بودهاند که با قلم خود، روایتگر زخمها و بیانگر بیعدالتی ها و پرده بردار ظلم و بیداد و صدای حقیقت را فریاد میزدند؛ مردانی که حتی در طوفان تبعید، چراغ اندیشه را خاموش نکردهاند. یکی از این چهرههای فروزان و همیشه جاویدان، محمد قوی کوشان، نویسندهای ژرفاندیش، ژورنالیستی با بصیرت و صدایی که از اعماق غربت، برای عدالت فریاد زده است میباشد.
محمد قوی کوشان در سال ۱۳۲۸ خورشیدی در شهر تاریخی کابل دیده به جهان گشود. شهری که با همه زیباییهایش، بستر تحولات خونین و آزمونهای دشوار تاریخ معاصر افغانستان بوده است . تحصیلات ابتدایی را در مکتب سید جمالالدین سپری کرد و از لیسه حبیبیه فارغ شد. سپس به دانشگاه تهران رفت و در رشته حقوق و علوم سیاسی تحصیل کرد و دورههای عالیتر در همان زمینه را نیز در همان دانشگاه گذراند.
او در دوران جوانی به رادیو کابل پیوست. ابتدا در برنامه اطفال رادیو فعالیت داشت و بعدها با مجلات و روزنامه هایی مانند «انیس کودکان»، «مجله پامیر» و روزنامه «انیس» همکاری میکرد و صدای او در برنامههای اطفال وبرنامه های فرهنگی، برای هزاران شنونده، نوید صبح تازه بود.
متاسفانه با دلایلی که همه با آن اشنا هستیم و با جان و روان خویش از آن تجربه داریم ، قوی کوشان نیز، چون بسیاری دیگر از اهل قلم، ناگزیر بار هجرت بر دوش نهاد. ابتدا به پشاور و سپس به ایالات متحده مهاجر شد . اما مهاجرت، پایان راه او نبود؛ بلکه فصل تازهای از مبارزه او زمانی آغاز شد که: بسیاری از صداها خاموش شدند و واژهها رنگ باختند و در سوگ نا امیدی مرگ تدریجی را تجربه کردند. قوی کوشان دست به کاری زد که کمتر کسی جسارت آن را داشت: تأسیس هفتهنامهای فرهنگی و سیاسی با نام «امید». امید نه فقط یک نشریه، بلکه پژواک آرزوها و آینهی حقیقتگویی بود. با بیش از هفتصد شماره، این نشریه به یکی از مهمترین منابع خبری، تحلیلی و فرهنگی هموطنان ما در خارج مبدل شد .
محمد قوی کوشان در «امید» به تحلیل سیاستهای داخلی و خارجی افغانستان، نقد سنتهای پوسیده، دفاع از آزادی بیان، حقوق بشر و روشنفکری پرداخت. او بیطرفانه نمینوشت؛ بلکه با جان خود در نوشتههایش حضور داشت. خواننده در واژههای او درد میدید، ولی در عین حال، نوری از شوق به آیندهای بهتر را نیز حس میکرد.
بیاد دارم وقتی برایش گفتم: (کوشان صاحب با این برهنه گویی و با این صراحت در گفتار و افشا گری فکر نمیکنی بر «امید» جفا شود ؟ او بیدرنگ گفت: انجینر جان! من خوش به آنچه که هستم گویند . و با این کار افتخار میکنم بگذار مرا مردم با این اوصاف قبول کنند …
آثار قوی کوشان تنها به هفته نامه امید خلاصه نشد. بیش از ۲۰ عنوان مجلات و نشریات ، مجموعه مقاله، مصاحبه ها و یادداشت ها از او منتشر شده است. او نه تنها نگارنده، بلکه حافظ، حافظه ای فرهنگ اصیل افغانستان در دوران مهاجرت بود. مجموعه نشریات او اکنون در کتابخانه ملی کنگره آمریکا بعنوان گنجینهای برای نسلهای آینده، بایگانی شدهاند، تا مردم بدانند که در تاریکترین روزها، کسانی بودند که چراغ برافروختند و با قلم خویش در تاریخ ماندگار شدند.
مرحوم محمد قوی کوشان همواره در رسانههای بینالمللی چون صدای آمریکا، با تحلیلهای روشن و صریح خود، از دخالتهای خارجی ها، ناکامیهای داخلی وبیعدالتی های حکومت های یکسره و تمامیت خواه و رنج بیپایان مردم افغانستان سخن گفت. او از حقیقت نگذشت، حتی اگر تلخ بود. دفاع او از حقوق زنان، از آزادی مطبوعات، و مبارزه او با بنیادگرایی و جهل و افراطیت ، نه شعاری گذرا، بلکه باور ریشهدار او به ارزشهای انسانی بود.
مرحوم محمد قوی کوشان، فقط یک روزنامهنگار نبود. او راوی نسلیست که در آوار غربت، حافظ زبان، فرهنگ و وجدان مردم کشور ماند. نسلی که با صداقت نوشت، با شرافت زیست، و با امید جنگید. اگر روزی تاریخ مطبوعات افغانستان نوشته شود، بیتردید نام محمد قوی کوشان به قلم درشت در آن خواهد درخشید؛ همچون مشعلی در دل تاریکیها .
با عرض تسلیت و ابراز عمیق ترین تأثرات قلبی، خدمت خانواده محترم کوشان و همه دوستان و عزیزان بویژه جامعه مطبوعات و قلم بدستان کشور، روح محمد قوی کوشان را شاد و برای همه صبر جمیل خواهانم .
( نوراحمد سلطانی )
۲۱ اگست ۲۰۲۵ میلادی
یادداشت ؛
در این نگاره از راست به چپ ، محترم عبدالودود ظفری، زنده یاد سعید فیضی ، زنده یاد محمد اسلم خاموش ، زنده یاد محمد قوی کوشان ، محترم دکتر عبدالوهاب ، محترم محمد هاشم شریفی و نور احمد سلطانی .
سفارت افغانستان در شهر پاریس .
