خبر و دیدگاه

سیمینار علمی درباره فاشیزم

 

گزارش از : ستاره شفق

دانشجوی سال اول دانشکده ژورنالیزم

 دانشگاه آنلاین بانوان افغانستان                                  

سیمینار علمی با عنوان « فاشیزم »

 با اجرای ستاره شفق به عنوان گوینده (انانسر )   به تاریخ 1403/9/19 برگزار شد .

این برنامه به هدف آگاهی بخشی با این اید‌ولوژی ،برسی تاریخی ظهور و رشد آن، تحلیل پیامد های اجتماعی ،تاثیر آن بالای روان انسان ها و جنسیت با راهنمایی دکتر شکرالله کهگدای رئیس دانشکده ژورنالیزم آکادمی بین المللی آنلاین افغانستان برگزار گردید .

در نخست ستاره شفق با دکلمه شعر زیبا سیمینار را آغاز کرد :

ای نام تو بهترین سرآغاز 

بی نام تو نامه کی کنم باز ؟

این یاد تو مونس روانم 

جز نام تو نیست بر زبانم 

در آغاز جلسه، از خداوند متعال بخاطر توفیق حضور در این جمع قدردانی شد. در این بخش، به پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) درود فرستاده شد و از استاد دکترشکرالله کهگدای، به‌خاطر حضور و تلاش‌هایشان در برگزاری این برنامه، قدردانی شد.

  ستاره شفق گوینده این سیمینار از بانو کرشمه ظریفی خواست تا قرائت از قرآن کریم داشته باشند، و روح معنوی به این سیمینار ببخشند .

بعد از قرائت قرآن کریم بوسیله بانو کرشمه ظریفی ، گوینده سیمینار مقدمه برای آغاز سیمینار ارائه کرد:

موضوع امروز ما یکی از مسائل حساس جوامع بشری است: فاشیزم. این پدیده با ترویج نفرت، تبعیض و انحصارطلبی، تهدیدی جدی برای صلح و عدالت است. امیدوارم این نشست فرصتی باشد برای شناخت بهتر این خطر و راه‌های مقابله با آن. 

با سپاس از توجه شما

سپس از بانو عبیره کریمی خواست تا در مورد تاریخچه فاشیزم و اینکه فاشیزم چیست ؟ سخنان خود را ارائه کنند .

سخنرانی بانو عبیره کریمی: 

 عرض سلام و خوش آمد گویی دارم خدمت همه کسانی که در این سیمینار علمی حضور دارند ،امروز قرار است به موشکافی موضوع مهمی بپردازیم یعنی فاشیزم.

فاشیسم چیست؟ و‌ از کجا سرچشمه گرفته است؟

واژه فاشیزم” از کلمه لاتینی Fasces به معنی قدرت مجازات گرفته شده است که در روم باستان به‌عنوان نمادی از قدرت و اتحاد گروهی استفاده می‌شد. در قرن بیستم، ایدئولوژی فاشیزم این نماد را به‌عنوان سمبلی از اتحاد ملی، انضباط جمعی و تمرکز قدرت در یک حکومت اقتدارگرا بازتعریف کرد. فاشیست‌ها بر این باور بودند که قدرت واقعی در اتحاد جامعه و اطاعت از یک رهبر مشخص یا متمرکز است، که این تفکر در تضاد با اصول دموکراسی و فردگرایی قرار داشت.

تعریف کلی فاشیزم

فاشیزم یک ایدئولوژی سیاسی است که ترکیبی از اقتدار گرایی افراطی و ملی‌گرایی استاین ایدئولوژی بر تمرکز قدرت در دولت، سرکوب مخالفان و استفاده از ابزارهای خشونت‌آمیز و تبلیغات گسترده تأکید دارد. هدف اصلی فاشیزم بازسازی جامعه بر اساس نظم، وحدت و باززایی ملی و یا همان ایجاد هویت ملی قدرتمند و افتخارآمیز است. در این مورد دانشمندان زیادی ابراز نظر کرده اند که به طور نمونه بعضی از دیدگاه ها را میخواهم ذکر کنم.

 

 ارنست نولته (Ernst Nolte):

ارنست نولته، تاریخ‌نگار آلمانی، فاشیزم را پاسخی به تهدیدهای لیبرالیزم و کمونیزم می‌داند. او معتقد است که این ایدئولوژی به دنبال بازسازی جامعه‌یی مبتنی بر نظم و وحدت است. به عبارت ساده‌تر، نولته فکر می‌کند که فاشیزم نوعی واکنش دفاعی بوده است؛ یعنی جوامع به خاطر ترس از بی‌نظمی لیبرالیزم یا انقلابی‌گری کمونیزم، به سمت ایده‌های فاشیستی روی آورده‌اند تا یک ساختار اجتماعی پایدار و منسجم بسازند.

لیبرالیزمایدئولوژی‌یی که بر آزادی فردی، حقوق بشر، دموکراسی، و بازار آزاد تأکید دارد. هدف آن تأمین آزادی‌های شخصی و سیاسی برای همه است.

کمونیزمایدئولوژی‌یی که بر برابری اجتماعی و اقتصادی تأکید دارد و به دنبال حذف مالکیت خصوصی و ایجاد جامعه‌یی بدون طبقات اجتماعی است.

استنلی پین (Stanley Payne):

استنلی پین، تاریخ‌نگار آمریکایی، تاریخ فاشیزم را به سه مرحله تقسیم می‌کند:

  1. بحران پس از جنگ جهانی اول: این دوره شامل سردرگمی و ناامیدی اقتصادی و اجتماعی در اروپا است.
  2. ظهور فاشیزم: در این مرحله، جنبش‌های فاشیستی در کشورهایی مانند ایتالیا و آلمان قدرت می‌گیرند.
  3. گسترش فاشیزم: این مرحله شامل نفوذ ایده‌های فاشیستی به کشورهایی مانند آلمان، اسپانیا، و دیگر بخش‌های اروپا است.

پین فاشیزم را به‌عنوان جنبشی می‌بیند که از دل بحران‌ها بیرون آمد و تلاش کرد با استفاده از احساسات مردم، قدرت را به دست بگیرد.

امیل لودویگ (Emil Ludwig):

امیل لودویگ، نویسنده آلمانی، فاشیزم را بیشتر از منظر روان‌شناختی بررسی می‌کند. او معتقد است که مردم در شرایط بحرانی، وقتی احساس ترس و ناامنی دارند، به‌راحتی به سمت پذیرش دیکتاتوری می‌روند. به بیان ساده، لودویگ می‌گوید که فاشیزم در واقع بهره‌برداری از نیاز روانی مردم به یک رهبر قوی و یک سیستم ساده است که آن‌ها را از آشفتگی نجات دهد.

آلبرت سوبول (Albert Soboul):

آلبرت سوبول، تاریخ‌نگار فرانسوی، بر نقش شرایط فرهنگی و تاریخی تأکید دارد. او فاشیزم را نتیجه مستقیم بحران‌های اجتماعی و اقتصادی می‌داند. به نظر او، وقتی جوامع با مشکلات بزرگ اقتصادی (مثل بیکاری) و اجتماعی (مثل فروپاشی ارزش‌های سنتی) مواجه می‌شوند، فضا برای ظهور ایدئولوژی‌های افراطی مانند فاشیزم آماده می‌شود.

کوین پاسمور (Kevin Passmore):

کوین پاسمور فاشیزم را ترکیبی از سه ویژگی اصلی می‌داند:

  1. اقتدارگرایی: تأکید بر قدرت و تمرکز در دست رهبران.
  2. ملی‌گرایی: اولویت دادن به منافع ملت.
  3. عوام‌گرایی: جلب حمایت مردم با وعده‌های ساده و جذاب.

او می‌گوید هدف فاشیزم ایجاد یک جامعه یکپارچه و منظم است که در آن همه افراد تحت یک ایدئولوژی مشترک زندگی کنند. به زبان ساده، پاسمور معتقد است که فاشیزم سعی دارد با ترکیب این سه عنصر، مردم را به سمت یک جامعه هماهنگ هدایت کند، حتی اگر این مسیر با سرکوب و شدت عمل همراه باشد.

و اگر بربگردیم به تاریخچه فاشیزم و اینکه از کجا سرچشمه گرفته

  • تاریخچه کلی:

فاشیزم یک ایدئولوژی سیاسی است که بعد از جنگ جهانی اول، در دهه 1920 به وجود آمد. این ایدئولوژی زمانی شکل گرفت که مردم در اروپا به دلیل مشکلات بزرگی مثل بیکاری، فقر، و ناامنی اجتماعی به دنبال راه‌حل‌هایی سریع و قاطع بودند.

فاشیزم اولین بار به‌صورت رسمی در ایتالیا شکل گرفت. رهبر آن، بنیتو موسولینی، قول داد که کشور را قوی کند، مشکلات اقتصادی را حل کند و نظم را برگرداند. این ایدئولوژی روی ملی‌گرایی شدید (اهمیت دادن به ملت)، اقتدارگرایی (قدرت مطلق رهبر)، و سرکوب مخالفان تمرکز داشت.

بعد از ایتالیا، فاشیزم در کشورهایی مثل آلمان (با رهبری هیتلر) و اسپانیا (با رهبری فرانکو) هم گسترش پیدا کرد. مردم این کشورها که در شرایط سختی بودند، به رهبران فاشیست اعتماد کردند چون فکر می‌کردند این افراد می‌توانند وضعیتشان را بهتر کنند. اما در نهایت، فاشیزم منجر به سرکوب، جنگ، و رنج بیشتر شد.

و در فاشیزم چند نکات کلیدی وجود دارد:

  1. ترکیب اقتدارگرایی و ملی‌گرایی.
  2. واکنش به بحران‌های اقتصادی و اجتماعی.
  3. تلاش برای ایجاد وحدت ملی با سرکوب فردگرایی.
  4. استفاده از فناوری و تبلیغات برای گسترش ایدئولوژی.
  5. ترکیب اقتدارگرایی و ملی‌گرایی

فاشیزم یک سیستم حکومتی است که قدرت را در دست یک رهبر یا دولت متمرکز می‌کند و ملی‌گرایی افراطی را برای ایجاد حس اتحاد و برتری ملی ترویج می‌دهد. این ایدئولوژی معتقد است که منافع کشور از حقوق فردی مهم‌تر است.

  1. واکنش به بحران‌های اقتصادی و اجتماعی

فاشیزم اغلب در دوره‌هایی ظهور می‌کند که مردم به دلیل بحران‌های اقتصادی، بیکاری یا مشکلات اجتماعی احساس ناامیدی می‌کنند. رهبران فاشیست با وعده‌هایی مانند احیای اقتصاد، ایجاد شغل و بازگرداندن افتخار ملی، حمایت عمومی را جلب می‌کنند.

  1. تلاش برای ایجاد وحدت ملی با سرکوب فردگرایی

فاشیزم برای ایجاد یک ملت متحد و یکدست، فردگرایی و آزادی‌های شخصی را تهدیدی برای انسجام اجتماعی می‌داند. در این نظام، افراد باید از دولت و ایدئولوژی رسمی پیروی کنند و هرگونه اعتراض یا تفکر متفاوت سرکوب می‌شود.

  1. استفاده از فناوری و تبلیغات برای گسترش ایدئولوژی

رهبران فاشیست از ابزارهای تبلیغاتی مانند روزنامه، رادیو، پوستر و حتی سینما برای دیده بانی افکار عمومی استفاده می‌کنند. فناوری‌های جدید به آن‌ها کمک می‌کند تا پیام‌های ایدئولوژیک خود را به سرعت و به طور گسترده در جامعه منتشر کنند. و اینجاست که مر‌دم بر آنچه‌ آنها نشرمیکنند , خواه‌ آن درست باشد یا نباشد باید تایید و باور کنند تا اینگونه از دید آنها نظم‌ و عدالت برقرار باشد.

در این بخش از سیمینار از بانو هدیه امانی تقاضا گردید تا در باره ویژه گی های اصلی فاشیزم و تاثیرات آن در اجتماع و جامعه صحبت کنند 

بانو امانی چنین فرمودند .

سخنرانی هدیه امانی  

سلام و درود به همه شما عزیزان. امروز می‌خواهم در مورد یکی از خطرناک‌ترین و پیچیده‌ترین ایدئولوژی‌های سیاسی تاریخ، یعنی فاشیزم صحبت کنم. فاشیزم نه تنها یک پدیده تاریخی است، بلکه در دنیای معاصر نیز تأثیرات عمیق و گسترده‌یی بر جوامع و رسانه‌ها دارد.

ویژگی‌های فاشیزم:

فاشیزم به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی، دارای ویژگی‌های مشخصی است که آن را از سایر ایدئولوژی‌ها متمایز می‌کند:

  1. ملی‌گرایی افراطی: فاشیزم بر اهمیت بالای ملت و نژاد تأکید دارد و هرگونه تنوع فرهنگی را تهدیدی برای هویت ملی می‌داند. این ملی‌گرایی به ترویج حس برتری نژادی و قومی منجر می‌شود.
  2. سرکوب مخالفان: فاشیزم با استفاده از خشونت و ترور، هرگونه انتقاد و مخالفت را سرکوب می‌کند. آزادی بیان و حقوق بشر در این نظام‌ها به شدت محدود می‌شود.
  3. پرستش رهبری: در فاشیزم، رهبر به عنوان نماد ملت و قدرت شناخته می‌شود. اطاعت از رهبر به عنوان یک وظیفه ملی تلقی می‌شود و هرگونه انتقاد از او غیرقابل تحمل است.
  4. استفاده از پروپاگاندا: فاشیزم به شدت بر روی رسانه‌ها و ابزارهای ارتباطی تأکید دارد تا پیام‌های خود را به جامعه منتقل کند. این پروپاگاندا معمولاً شامل تحریف واقعیت‌ها و ترویج نفرت علیه گروه‌های خاص است.

فاشیزم و جهان:

فاشیزم در قرن بیستم به اوج خود رسید و تأثیرات عمیقی بر تاریخ بشر گذاشت. جنگ جهانی دوم، نسل‌کشی‌ها و جنایات جنگی ناشی از این ایدئولوژی، زخم‌های عمیقی بر پیکره بشریت وارد کرد. اما این ایدئولوژی هنوز هم در بسیاری از نقاط جهان وجود دارد و با ظهور جنبش‌های راست‌گرا، بار دیگر در حال تجدید حیات است.

تأثیرات فاشیسم بر رسانه‌ها:

رسانه‌ها نقش کلیدی در ترویج و گسترش فاشیزم دارند. چند نکته کلیدی در این زمینه عبارتند از:

  1. پروپاگاندا و تحریف واقعیت: فاشیزم از رسانه‌ها برای تحریف واقعیت‌ها و ایجاد تصویری مثبت از خود استفاده می‌کند. این امر موجب گمراهی افکار عمومی و ترویج نفرت می‌شود.
  2. ترویج نفرت: رسانه‌ها می‌توانند به ابزاری برای ترویج نفرت علیه اقلیت‌ها تبدیل شوند. این نوع پوشش خبری نه تنها به تشدید تنش‌های اجتماعی کمک می‌کند، بلکه می‌تواند منجر به خشونت‌های فیزیکی نیز شود.
  3. کنترل اطلاعات: رژیم‌های فاشیستی معمولاً سعی در نظارت رسانه‌ها دارند تا هرگونه انتقاد یا مخالفت را خاموش کنند. این نظارت اطلاعات باعث می‌شود که جامعه نسبت به واقعیت‌های موجود بی‌خبر بماند.
  4. رسانه‌های اجتماعی: در دنیای مدرن، رسانه‌های اجتماعی نقش مهمی در گسترش ایدئولوژی‌های فاشیستی ایفا می‌کنند. با استفاده از این رسانه ‌ها، افکار افراطی به سرعت منتشر می‌شوند و گروه‌های مختلف را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

جمع‌بندی:

فاشیزم یک تهدید جدی برای جوامع دموکراتیک است و باید نسبت به آن هوشیار باشیمرسانه‌ها به عنوان ابزاری قدرتمند، هم می‌توانند از این ایدئولوژی حمایت کنند و هم می‌توانند در برابر آن ایستادگی کنند. ما باید تلاش کنیم تا با آگاهی، آموزش و همبستگی اجتماعی، از تکرار تاریخ جلوگیری کنیم.

از توجه شما سپاسگزارم. امیدوارم با هم بتوانیم دنیایی بهتر و عاری از نفرت بسازیم.

فاشیزم، جنسیت را به ابزاری برای دیده بانی اجتماعی تبدیل می‌کند؛ جایی که زنان باید نماد فضیلت ملی باشند و مردان تجسم قدرت و سلطه . بعد از گفتن این جمله انگیزشی توسط ستاره شفق گوینده برنامه از بانو ناهید عزیزی در خواست شد تا در رابطه به فاشیزم و جنسیت سخنان خود را ارائه کنند ،وی به بررسی نحوه تاثیر گزاری فاشیزم بر نقش های جنسیتی ،سیاست های مرتبط با زنان و مردان در جوامع فمینیستی پرداختند .

سخنرانی بانو ناهید عزیزی 

فاشیزم یک ایدئولوژی اقتدارگرا و ملی‌گرا است که معمولاً نژادپرستانه بوده و بر ایجاد جامعه‌ای همگون تأکید دارد. این ایدئولوژی به‌طور خاص نقش‌های جنسیتی را به شدت تعیین می‌کند.

 

نقش جنسیت در فاشیزم:

  1. مردانگی فاشیستی: مردان به‌عنوان جنگجویان و حافظان ملت معرفی می‌شوند.آنها باید قدرتمند و سلطه‌جو باشند و وظیفه‌شان دفاع از ملت و مقابله با تهدیدات است.
  2. زن‌ستیزی و نقش مادری: زنان به‌عنوان مادران و پرورش‌دهندگان نسل آینده در نظر گرفته می‌شوند. وظیفه اصلی آنها تولید نسل‌های جدید و حفظ خلوص نژادی است.
  3. محدودیت‌های اجتماعی و سیاسی: زنان از مشارکت در عرصه‌های عمومی و سیاسی محروم بودند و نقش‌هایشان به خانه‌داری و پرورش فرزندان محدود می‌شد.
  4. کنترل بر بدن زنان: سیاست‌هایی مانند ممنوعیت سقط جنین و ترویج ازدواج‌های دولتی برای نظارت بدن زنان اعمال می‌شد.
  5. زن ایده‌آل: زن ایده‌آل در فاشیزم باید کاملاً وفادار به دولت باشد و وظیفه اصلی او زاد و ولد و تربیت نسل‌های جدید است.

مقاومت زنان:

با وجود سرکوب، زنان در برخی موارد نقش فعالی در مقاومت علیه رژیم‌های فاشیستی داشتند و در گروه‌های زیرزمینی و فعالیت‌های مدنی شرکت کردند.

تحلیل فمینیستی:

نظریه‌پردازان فمینیست معتقدند که فاشیزم بر پایه سلسله‌مراتب جنسیتی و سلطه مردان بر زنان شکل گرفته است، و این موضوع به‌طور جدی مورد بررسی قرار گرفته است.

در طول جنگ جهانی دوم، بسیاری از زنان مجبور شدند نقش‌هایی فراتر از حوزه سنتی خانه‌داری بر عهده بگیرند، مانند کار در کارخانه‌ها و حتی فعالیت در خطوط مقدم. این تغییرات به دلیل نیازهای جنگی بود، اما پس از جنگ، بسیاری از رژیم‌های فاشیستی تلاش کردند زنان را به نقش‌های سنتی بازگردانند.

تحلیل فمینیستی معاصر از فاشیسم و جنسیت:

  1. کریستا کوهن: کوهن معتقد است که فاشیزم با بهره‌گیری از ایدئولوژی‌های نژادی و جنسیتی، زنان را به ابزاری برای تثبیت نظم اجتماعی و اخلاقی تبدیل کرد.
  2. جوآن اسکات: اسکات تأکید دارد که سیاست‌های جنسیتی در رژیم‌های فاشیستی نشان می‌دهد چگونه این نظام‌ها از جنسیت برای تحکیم اقتدارگرایی استفاده می‌کردند.
  3. نظریه‌پردازان پسااستعماری: این نظریه‌پردازان به ارتباط بین سیاست‌های جنسیتی فاشیزم و استعمار اشاره می‌کنند و معتقدند که نظارت بر زنان بخشی از گفتمان استعماری نیز بوده است.

در این بخش از سیمینار از بانو صابره علی زاده درخواست شد تا در مورد فاشیزم و روانشناسی صحبت کنند .

سخنرانی بانو صابره علیزاده

فاشیزم یک ایدئولوژی سیاسی پیچیده است که از نظر روان شناسی، عوامل متعددی در شکل گیری و گسترش آن نقش دارد برخی از این عوامل عبارتند از:

۱‌نیاز به امنیت و ثبات:

فاشیزم اغلب در شرایطی که نا امنی، آشفتگی و عدم ثبات اجتماعی حاکم است، جذب مردم میشود.

احساس ناامنی و عدم نظارت میتواند منجر به تمایل به یک رهبر قدرتمند شود که احساس امنیت و نظم را وعده می دهد.

۲حس سرخوردگی و خشم:

کسانی که احساس میکنند که به حاشیه رانده شده، نادیده گرفته شده و یا در زندگی شان موفق نیستند، ممکن است به فاشیزم جذب شوند.

فاشیزم به جای تلاش برای حل مشکلات، آن ها را به دیگران و دشمنان نسبت میدهند و احساس سرخوردگی و خشم را به سمت خشم و پرخاشگری هدایت می کند

۳احساس نا امیدی از سیستم سیاسی:

هنگامیکه که افراد احساس ناامیدی از سیستم سیاسی و دموکراتیک کنند، ممکن است به فاشیزم پناه برند، فاشیزم با نقد شدید سیستم دموکراتیک و ارائه راه حل های ساده و سریع به جای دموکراسی، به این احساس ناامیدی پاسخ می‌دهند.

۴تکیه بر خرد جمعی و عقلانیت گروهی:

فاشیزم به جای منطق و عقلانیت فردی، بر خرد جمعی و عقلانیت گروهی تکیه میکنداین رویکرد به افراد احساس می دهد که از اشتباهات فردی در حفظ عقل و منطق جمعی مصون هستند.

۵بزرگ نمایی و افراط گرایی

فاشیزم با بزرگ نمایی خطرات و تهدیدات و افراط گرایی در واکنش به آن ها، احساس ترس و ناامنی را در افراد افزایش می دهد به این ترتیب از آن ها برای تکیه به راه حل های قاطع فاشیستی استفاده میکند.

۶عوامل شخصیتی:

عوامل شخصیتی مثل خود خواهی، خود بزرگ بینی، احساس برتری و تمایل به نظارت و قدرت نیز می توانند به جذب افراد در فاشیزم منجر شود.

۷نقص در تربیت و آموزش

نقص در تربیت و آموزش به ویژه در خصوص تاریخ و ارزش های دموکراتیک، می تواند زمینه ساز جذب افراد به فاشیزم می شود. عدم آگاهی از خطرات فاشیزم و پیامد های آن می تواند افراد به جذب به این ایده آلوده کند.

نکات مهم:

  • فاشیزم یک پدیده پیچیده است که به عوامل متعددی ربط دارد و هر عامل به تنهایی نمی تواند باعث پیدایش و گسترش آن شود.
  • این عوامل به صورت مجتمع و در کنار یکدیگر عمل میکنند.
  • برای مقابله با فاشیزم و جلوگیری از گسترش آن، نیاز به درک عوامل روان شناختی و اجتماعی آن و تلاش برای حل مشکلات ریشه یی آن وجود دارد.

در این قسمت سیمینار از بانو گیتی صدیقی تقاضا گردید تا تحلیلی درباره مزایا و معایب فاشیزم داشته باشند .

فاشیزم 

در میان تاریکی ها یک نور می درخشد، وآن نور حقیقت است.

سلام و عرض ادب خدمت شما عزیزان!

امروز قصد داریم به یکی از پیچیده ترین و بحث برانگیزترین موضوعات تاریخ بپردازیم.

فاشیزم!

مفهومی که شاید در نگاه اول برخی آن را راهی برای نظم و قدرت به نظر بیاورند، اما آیا واقعا چنین است؟

تصور کنید!؟ که جامعه به جایی رسیده که برای حفظ امنیت و آرامش آزادی های فردی را قربانی می کند.

دراینجا سوالی مطرح می شود،

آیا در دل فاشیزم؛ مزایای پنهانی برای جامعه وجود دارد؟ یا تنها تهدیدات و معایب آن قابل مشاهده اند؟

حال در ادامه بیشتر خواهیم پرداخت تا درک کنیم که فاشیزم چه مزایا و معایبی می تواند داشته باشد.

ایدئولوژی ای که در طول تاریخ تحولات زیادی را رقم زده و دربرخی کشورها تاثیرات عمیقی گذاشته است.

فاشیزم به عنوان یک مفهوم پیچیده هم مزایا و معایب خاص خود را دارد که دراین سخنرانی قصد داریم آن ها را بررسی کنیم.

مزایای فاشیزم

۱.تمرکز قدرت و تصمیم گیری سریع

یکی از مزایای اصلی فاشیزم این است، که در این نوع حکومت قدرت در دست یک گروه کوچک قرار می گیرد؛ بنابراین تصمیمات سریع وقاطعی گرفته می شود.

این تمرکز قدرت در مواقع بحران به سرعت به مشکلات رسیدگی می کند.

۲.نظم و امنیت

حکومت های فاشیستی بر اساس نظم و امنیت بالا تاکید دارند، در این سیستم دولت تمام تلاش خود را برای حفظ امنیت عمومی و نظم اجتماعی انجام می دهد.

این ممکن است برای کسانی که از بی نظمی های اجتماعی رنج می برند جذاب بنظر برسد، در بسیاری از موارد مردم درکشور های فاشیستی احساس امنیتی بیشتری دارند زیرا نظارت های سخت گیرانه یی برای جلوگیری از هرج و مرج و جرم، جنایت وجود دارد

۳.تاکید بر وحدت ملی 

فاشیزم بر وحدت ملی و همبستگی بین مردم تاکید دارد، این ایدئولوژی می خواهد مردم یک کشور تحت یک هدف مشترک و قوی متحد شوند وبر قدرت ملی تاکید می کند.

دربرخی موارد این نوع وحدت می تواند موجب تقویت هویت ملی و حمایت از کشور در برابر تهدیدات خارجی شود.

۴تحرک و پیشرفت در زمان بحران 

در شرایط بحرانی, فاشیزم قادراست منابع را به سرعت در جهت های خاص و ضروری متمرکز کند، برای مثال؛ در دوران جنگ جهانی دوم حکومت های فاشیستی مانند آلمان و ایتالیا توانستند از توانمندی های صنعتی کشور ها برای تولید سلاح و تجهیزات جنگی به صورت متمرکز استفاده کنند.

معایب فاشیزم

۱سرکوب آزادی های فردی 

یکی از بزرگترین معایب فاشیزم سرکوب شدید آزادی فردی است، مردم حق آزادی بیان را ندارد هرگونه انتقاد از حکومت به شدت سرکوب میشود؛ و هرکس که به طور عمومی از دولت انتقاد کند ممکن است زندانی یا حتی کشته شود.

آزادی مطبوعات، آزادی احزاب سیاسی، و بسیاری از حقوق اساسی افراد در این نوع سیستم ها نقص می شود.

۲خشونت و ترس

دولت برای تحکیم قدرت خود از خشونت و ترس استفاده می کند، گروه های مخالف ممکن است تحت شکنجه و آزار قرار گیرند.

این خشونت ها به گونه یی می باشد، که جامعه را از هرگونه اعتراض یا مقاومت علیه حکومت می ترسانند مردم مجبور نظرات خود را پنهان کنند تا از دستگیری و مجازات در امان بمانند.

۳یکی از ویژ‌‌گی های منفی و خطرناک فاشیزم نژادپرستی و تبعیض است، حکومت های فاشیستی معمولاً به دنبال برتری یک گروه نژادی یا قومی خاص هستند، ودیگر گروه ها را به حاشیه می رانند یا مورد آزار و اذیت قرار می دهند.

۴جنگ و تجاوز به دیگر کشورها

فاشیزم معمولاً با ایدئولوژی های جنگ طلبانه همراه است، این نوع حکومت ها ممکن است برای گسترش قلمرو خود به جنگ با کشور های دیگر دست بزنند که باعث مرگ و مصیبت برای مردم بی گناه می شود.

۵کاهش حقوق و رفاه عمومی 

در بسیاری از سیستم های فاشیستی دولت تنها به گروه خاص از مردم توجه دارد، و سایر اقشار جامعه را نادیده میگیرند، به این ترتیب افراد طبقات پایین تر ممکن است از حقوق و خدمات اجتماعی محروم شوند.

دولت ممکن است منابع را بصورت غیر عادلانه توزیع کند و منافع عمومی را فدای منافع خاص خودکند.

۶افزایش فساد 

امکان فساد به شدت افزایش می یابد، زیرا هیچ نهادی برای نظارت و محدود کردن قدرت این افراد وجود ندارد.

فساد می تواند در سطوح مختلف دولت نفوذ کند و منجر به بی عدالتی در جامعه شود.

جمع بندی

فاشیزم یک ایدئولوژی سیاسی است که بر قدرت مطلق دولت، ملی‌گرایی شدید، و سرکوب مخالفان تأکید دارد. در این نظام، دولت همه چیز را نظارت می‌کند و حقوق فردی و آزادی‌ها به حاشیه رانده می‌شوند. فاشیزم معمولاً با رهبرانی دیکتاتور و ایده‌های نژادپرستانه همراه است و تلاش می‌کند یک جامعه همگون و بدون تنوع ایجاد کند.

این ایدئولوژی نقش‌های جنسیتی را هم به شدت تعیین می‌کند؛ مردان به‌عنوان جنگجویان و حافظان ملت و زنان به‌عنوان مادران و پرورش‌دهندگان نسل آینده شناخته می‌شوند. زنان از بسیاری از حقوق اجتماعی و سیاسی محروم شده و به نقش‌های سنتی خانه‌داری محدود می‌شوند.

در نهایت، فاشیزم به دنبال حفظ قدرت مطلق دولت و ایجاد نظم اجتماعی و فرهنگی مشخصی است که در آن تنوع و اختلاف نظر جایی ندارد.

در اخیر ستاره شفق گوینده برنامه با جمله انگیزشی سیمینار را چنین به پایان رسانید: 

جهان نیازمند افرادی است که نه تنها حقیقت را بگویند بلکه برای ان مبارزه کنند بیایید هر یک از ما چراغی باشیم در برابر تاریکی. 

با آرزوی موفقیت برای همه شما و سپاس دوباره از حضور و مشارکت شما 

وقت بخیر خدا حافظ

 

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. خورسندم که دختران جوان وطن ما به اصطلاحات و واژه های مهم سیاسی و اجتماعی متوجه میشوند، تا نسخه ای برای درد عقبمانی افغانستان بیابند. بنظر من یکی از علتهای اساسی عقبمانی افغانستان نفوذ و سیطرۀ ذهنیت فاشستی بر روح و روان زمامداران افغانستان بوده است. بطور مثال زمامداری کرزی و اشرف غنی را در نظر بگیرید. در زمان کرزی کشور های خارجی جوی پول و دالر را بر افغانستان جاری ساختند. کرزی به عیوض اینکه در ترقی افغانستان و تامین نیازمندی های مردم کشور فکر کند زیر نظر زلمی خلیلزاد همیش در پی نیرنگ و فریب و نفاق اندازی و به زیر کشیدن سایر اقوام افغانستان بود. جهت تامین برق در افغانستان به عیوض اینکه از موقع و پولهای سرازیر شده خارجی ها استفاده ببرد و به اعمار بندهای برق و دستگاهای تولید برق بالای در یا های خروشان افغانستان مبادرت ورزد و یا از انرژی آفتاب استفاده ببرد به خریداری برق از کشور های همسایه پرداخت و تمام وقت خودرا در دسیسه سازی و نیرنگ و نفاق اندازی و طالب پروری بمصرف رساند. یا اینکه کابل شاید یگانه پایتخت جهان باشد که سیستم تصفیه پس آبها و یا فاضلات در آن وجود ندارد.. که جای شرم است. اشرف غنی هم در تطبیق اهداف فاشستی خود از کرزی هم یک قدم جلوتر بود، که نتیجه افکار و عمل و رفتار فاشستی راه را برای پیروزی و به قدرت رساندن طالبان هموار ساخت. فاشستان عقل باختگانی اند که فکر کرده نمیتوانند که در یک کشور کثیرالقومی یک قوم هیچ وقت به سعادت نمی رسد تا تمام اقوام آن سر زمین به سعادت نرسند. طالبان فاشیزم افغانی را با فاشیز م اسلام یکجا نموده و بدبختی افغانستان را دوچند ساختند.:
    شما نظرات خوب و توضیحات عالی در باره فاشیزم ارایه نمودید. که جای خوشی می باشد.
    عرض کنم که پدر فاشیزم در جهان موسیلینی میباشد. موسیلینی در یک خوانواده کارگری تولد و کلان شد و پدر او شغل آهنگری دشت و عضو کارگران انقلابی بود. موسیلینی هم به حزب سوسیالست ایطالیا عضویت داشت و به درجه ای رسید که سر دبیر روزنامه پر تیراژ افینتی ارگان نشراتی حزب سوسیالست ایطالیا بود. هنگامیکه جنگ عمومی اول جهان آغاز گردید که در یکطرف انگلیس و فرانسه و در طرف دیگر جرمی و اطریش قرار داشت. دولت ایطالیا و حزب سوسیالست و کاتولیک ها طرفدار شرکت در جنگ نبودند و لی یکتعداد احزاب و زمینداران و سرمایه داران که با معاملات اقتصادی کمپنی های انگلیس و فرانسه رابطه داشتند طرفدار شرکت ایطالیا در جنگ عمومی اول بودند. تا بالاخره ایطایا مجبور شد تا یکسال بعد از آغاز جنگ در پکت انگلیس و فرانسه شامل جنگ عمومی شدند. موسیلینی هم یکی از طرفداران شرکت ایطا لیا در جنگ بود. به این حساب حزب سوسیالست ایطالیا موسیلینی را از حزب اخراج نمود. در سال 2018 کنگ به نفع انگلیس و فرانسه پایان یافت. بعد از جنگ ایطلیا یک کشور از لحاظ اقتصادی و نظم اجتماعی افسرده و پریشان بود. موسیلینی هم که جهت تهیه گذارش در ساحه چنگ رفته بود با عساکر ایطلیا به کشور برگشت. جانب ایطالیا با وجود پیروزی در جنگ احساس خوبی نداشتند بخاطر اینکه انگلیس و فرانسه به ایطالیا سهمی از غنیمتهای سر زمینی جنگ به ایطالیا قایل نشدند. خلاصه در همین وقت که ایطلیا و مردم و عساکر برگشته از جنگ طرفدار تغیر در نظام و اداره ایطالیا بودند. موسیلینی از شرایط استفاده برد در سال 1919 جنبشی را بنام جنبش فاشستی ایطالیا تا سیس کرد. و نام فاشست را شاید او برای اولین بار در سطح جهان بکار برد. فاشیسم از فاسی گرفته شده است و آن نشان واری بود به شکل بسته ای از چوها و که در طول آن تبر بسته شده بود. این علامت در زمان امپراتوری روم پیشا پیش فرمانداران و مسئولین بزرگ دولتی به عنوان عزت و افتخار انتقال می شد. و در پهلوی آن این نشان واره یعنی بسته ای از چوب که در طول آن تبری بسته شده بود دوچیام را با خود داشت:
    1- کسیکه از نظم و قانون دولتی خلاف رفتاری نماید توسط این چوبها چنان کوبیده شود که دیگر جرئت خلاف رفتاری را فراموش کند.
    2- اگر کسی باز هم توجه به نظم دولتی و قوانین ننمود توسط تبر سر از بدنش جدا خواهد شد.
    فاسی فقط نام همی نشان واره بود که موسیلینی از آن الهام گرفت و نام جنبش خودرا جنبش فاشستی نمود.
    در باره فاشیزم موسیلینی میگفت قرن گذشته زمان لبرالیزم و سوسیالزم بود باید قرن بیست قرن فاشیزم باشد.
    نظام فاشستی همه مردم را در خدمت دولت قرار میدهد. و طرفدار دولت قوی و متمرکز میباشد که دولت بتواند به دست آورد های زیاد ملی برسد. اما لبرالیزم دولت را در خدمت هر فرد قرار میدهد یعنی خوشبختی هر شهروند در صدر برنامه های دولت دموکراتیک لبرال قرار دارد. خلاصه فاشیزم مردم را در خدمت دولت قرار میدهد و لبرال دموکراسی دولت را در خدمت هر شهروند قرار میدهد.
    خلاصه که شاه ایطالیا حکومت را به ایطالیا سپرد و ودر سا 1922 موسیلینی صدر اعظم ایطالیا و جنبش فاشستی به حزب فاشستی ار تقا یافت. همین پیشرفت و ترقی موسیلینی سبب تشویق ادولف هتلر در جرمنی کردید که توانست در راس قدرت قرار گیرد.
    Giovanni Getile فیلسوف ایطالیائی که در زمان صدارت موسیلینی کرسی وزارت معارف ایطالیا را بدوش داشت، مانیفست فاشیزم و چند کتاب دیگر را نوشته است. و لی فاشیسم مثل مکتب ها با ایسم های مثل سوسیالزم و لبرالزم و دیگر چندان اساس اکادمیکی ندارد. من فاشیزم را بحیث یک رفتار سیاسی می بینم رفتار سیاسی ای است که خوش بختی خودرا در بدبختی دیگران می جوید.
    سپاس از شما دوشیزگان با درایت که در فکر خوشبختی افغانستان می باشید و سپاس از دکتر کهگدا که شما را در این امر مهم همکاری می نماید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا