خبر و دیدگاه

فدراليزم اسلامي ‎

از اول جون ٢٠٢٤ به تشبث بنده يك عده عزيزان با من همكار شدند تا قانون اساسي اسلامي فدرالي افغانستان را بنويسيم. در گذشته هاي دور من مخالف نظام فدرالي بودم . دليل من اين بود كه پيش نياز فدراليزم از نگاه جامعه شناسي قواي نظامي قوي و سرمايه اســت كه افغانستان هيچكدام را ندارد . پسان متوجه شدم كه ما مي توانيم يك نوع جديد فدراليزم داشته باشيم كه آن عبارت اســت از فدراليزم اسلامي مي باشد .
مورخ ٢٩ اكتوبر در مجلس فدرال خواهان افغانستان از طريق سيستم زوم دعوت شده بودم و درين مجلس سخنران اول جناب دكتر لطيف پدرام بود و زيبا سخن گفت .
چون ما صنعت و سرمايه و قواي بزرگ نظامي نداريم امكان اين اســت كه افغانستان يك نظام نيمه فدرالي داشته باشد تا هم ولايات مسوليت پذير شوند و هم بتوانند تا در امور ولايتي خود شان تصميم گيرند مانند انتخاب والي ، قوماندان پوليس ، قضات و غيره كه همه در اثر انتخابات ولايتي عرض اندام كند و اين يك رقابت سالم را مي تواند بين ولايات به وجود بياورد و مردم ولايت در سرنوشت سياسي ، اجتماعي و اقتصادي ولايت شان يا زون ولايتي كه مشتمل بر چندين ولايت مي باشد تصميم گيرنده باشند. و يا ولايات پشتون نشين مي توانند رسم و رواج پشتون والي را حفظ كنند اگر خواسته باشند بدون اينكه آن قرهنگ را سر اقوام غير پشتون تحميل كنند، كاري كه محمد گل مومند وزبر داخله نادر خان كرد.
چون با چند تن از دوستان اقدام به نوشتن قانون اساسي اسلامي فدرالي افغانستان كرديم ميخواهم به يك سوال عمده جواب گويم كه چرا اسلامي ؟
وقتي ما نظام هاي فدرالي جهان را مطالعه كنيم همه دموكراسي هاي شكل غربي اســت . درين نظام ها نه عدالت اســت و نه اخلاق . مثال اول از بزرگترين دموكراسي براي شما ميدهم يعني هندوستان . به دليل نفوس ، هندوستان بزرگترين دموكراسي محسوب مي شود . نظام دموكراسي فدرالي  در هندوستان نتوانسته اســت تا مردم را از فقر نجات دهد ،  كاست سيستم  كه طبقات اجتماعي با همديگر ازدواج كرده نمي توانند يك بدبختي بزرگ حقوق بشر در هندوستان اســت .
به اساس Hindutva Watch يك سازمان تحقيقاتي امريكايي  ٢٥٥ اتفاق نفرت پراگني و دهشت بر عليه مسلمانان در سال ٢٠٢٣  گزارش داده  شده اســت . نظام دموكراسي فدرالي به جز از تعصب ، مسلمان ستيزي و فقر در هندوستان چيزي ديگري به ارمغان ندارد. به جاي سرمايه گزاري در بمب  اتومي بهتر مي بود تا مردم را مدني مي ساخت و از فقر نجات ميداد.
برويم در قديمترين نظام دموكراسي فدرالي يعني ايالات متحده امريكا .  قبل از ايالات  متحده در جهان دموكراسي نبوده و اين هم فدرالي اســت و از قديمترين محسوب مي شود . گزارشات جامعه شناسي در مورد جنايت درين كشور حاكي اســت كه در سال ٢٠٢٢ زياد تر از ٤٨،٠٠٠ نفر توسط سلاح به قتل رسيده است يعني يك كشته در هر يازده دقيقه !!
شهر لاس ويگاس مشهور اســت به نام شهر گناه. درين شهر فساد اخلاق ، فحشا و قمار آزاد اســت . تعصب نژادي بعد از تقريبا دو نيم صد سال دموكراسي فدرالي شرم آور اســت. اينكه نظام سرمايه داري زير عنوان دموكراسي و آزادي چه مصيبت را در كشور هاي فقير به بار آورده داستان جداگانه اســت.
شما در آلمان بزرگترين قدرت اقتصادي اروپا سفر كنيد و بعد از ساعت ٩ شب در ايستگاه قطار آهن سر بزنيد زنان براي خود فروشي صف بسته اند .
در افغانستان به خاطر جفاي قوم پشتون بر عليه غير پشتون ها كه قصبات را پشتونيزه كردند ، نصاب درسي را پشتو ساختند ، اسماي اداري را پشتو ساختند. روزي اشرف غني در دانشگاه كابل بود و يكي از استادان در باره دانشگاه صحبت ميكرد و از دهنش واژه دانشگاه برآمد ؛ غني ديوانه وار عصبي شد كه پوهنتون بگو !! زيان مردم مصالحه شد و صد ها بدبختي ديگر باعث شد تا يك عده افغا نستاني ها به نظام فدرالي فكر كنند. اما نظام فدرالي هم مي تواند بسيار غير اخلاقي و غير عادلانه باشد اگر ما اصول اخلاقي اسلام را در كنار آن نداشته باشيم .
آيا شما حاضريد كه دختر شما در ايستگاه قطار در نظام فدرالي مورد سوء استفاده مردان قرار گيرد ؟  آيا تعصبات كه بر عليه مردم مسلمان ترك در آلمان ، مسلمان الجزائري در فرانسه هر روز اتفاق مي افتد همين را در كشور خود ميخواهيد .
اينجاست كه نظام فدرالي بدون ارزش هاي والاي اسلام يك نظام بيهوده و مصيبت بار خواهد بود. نظام سياسي خواه فدرالي باشد خواه نباشد بايد به اساس اخلاق و عدالت استوار باشد و اين با رهبري سالم و اخلاق محمدي امكان پذير است . اما ما بايد قبل ازينكه به فدرالي فكر كنيم بايد فرهنگ مردم را كه شديد آسيب ديده تغيير دهيم . آيا شما فكر مي كنيد كه سني افغانستان از تعصبات در مقابل شيعه دارد دست مي كشد ؟  آيا پشتون ها هژموني قومي را از دست ميدهند ؟  آيا شيعه ها از اتهامات بي اساس بر عليه بي بي عايشه و حضرت عمر دست مي كشند ؟، آيا طبقه ملا حاضر اســت كه زنان را با مردان از نگاه مدني مساوي بدانند ؟  آيا ما خود ما همسر خود را مساوي به خود مي دانيم ؟ آيا ما جرات اين را داربم كه به جاي اينكه مادر اولاد ها بگوييم نام همسر خود را كه زن يك شخصيت اســت در محضر عام بگيريم ؟ ما اول بايد با تبعيض و تعصب و تنگ نظري و قوم پرستي كه همه افغانستان قوم پرست است و زن ستيزي و ضد شيعه بودن و ضد سني بودن مبارزه كنيم و آنوقت اســت كه فدراليزم بسيار نمود مي دهد. من قبل از ختم مجلس به جناب دكتر پدرام گفتم كه من با شما هستم مشروط بر اينكه در نظام فدرالي افغانستان اسلام مصالحه نشود در غير آن من معذرت مبخواهم زيرا براي من ضياع وقت اســت. و اما طرفدار نظام اسلامي فدرالي هستم و از همين سبب قانون اساسي جمهوري اسلامي فدرالي را مي نويسيم كه به مانند كتاب دموكراسي اسلامي نه عرب نوشته اســت و نه عجم
فريد يونس
استاد بازنشسته ي بشر شناسي فرهنگي خاور ميانه و مطالعات و فلسفه اسلامي

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا