خبر و دیدگاه
از هیولاء زُمُخت و نَکبَتبار طالبان سه سال گذشت
از درد و مصیبتی که سه سال قبل(15 اگست 2021) بر افغانستان بکمک تروریسم بین المللی و تدبیر و همنوائی زلمی خلیلزاد و حامد کرزی و اشرف غنی احمد زی بر افغانستان استیلاء یافت سه سال میگذرد.
سه سال پر از درد و مصیبت :
1_ سه سال است که اپارتایت جنسیتی در افغانستان جاری است. دوشیزگان جوان افغانستان روحا در عذاب اند. و درآتش نا امیدی و آینده گنگ وتاریک میسوزند. همین قسم زنان شجاع ،مبارز و آزادی خواه، از آزار و زندانی شدن و قتل های بدون محکمه طالبان به ستوه آمده اند.
2_ سه سال است که جوانان افغانستان توسط طالبان با سلاح بیکاری و نا امیدی از وطن شان تبعید شده اند و همه جوانان در کشور های پاکستان و ایران و ترکیه و بسیاری کشور های دیگر جهان در یاس و نا امیدی و تحمل توهین و تهدید در سرگردانی به سر میبرند.
3_سه سال است که سویه تعلیمی در مکاتب پسران افت نموده و به عیوض آن هزاران مدارس دینی در افغانستان تاسیس و به ملا سازی جوانان مبادرت ورزیده شده است.
4_سه سال است که اعلامیه جهانی حقوق بشر و تمام میثاقهای بین المللی ملل متحد طور وحشیانه ای توسط طالبان نقض گردیده است.
5_سه سال است که بیکاری نان آوران فامیل ها، فقر و محرومیت و گرسنگی را بر مردم افغانستان غیر قابل تحمل ساخته است.
6_سه سال است که مامورین سابق در دفاتر دولتی در ترس و عدم اطمینان به آینده بسر میبرند. چنانچه درین اواخر تمام کارمندان دولت سابق همه از وزارت استخبارات طالبان برطرف و بی سرنوشت ساخته شده اند.
7_ سه سال است که حق مسلم، قانونی و شرعی متقاعدین پرداخت نمی شود. در حالیکه پول تقاعد از معاش کارمندان ملکی و نظامی دولت بخاطر تامین حداقل زندگی در زمان سال خوردگی وضع میگردید. که در اینصورت طالبان حق مسلم سالخوردگان که عمر خودرا در خدمت به میهن بمصرف رسانده بودند، ظالمانه نمی پردازند و با چشم کلوخی خودرا مسلمان و پیرو شریعت هم میدانند.
8_ سه سال است که دروازه های امید و روشنی به روی مردم افغانستان بسته شده است.
9_ سه سال است که پنجیشیر مسلمان و آزاد منش در سوگ فرزندان خود که در تجاوز و حمله وحشیانه طالبان به شهادت رسیده اند با درد و الم بسر میبرد. همین اکنون صد ها جوان بیگناه پنجشیری و هزاران جوانان میهن ما در زندانهای طالبان زیر شکنجه و عذاب بسر میبرند.
10_ سه سال است که یوغ استعمار پاکستان برگردن مردم افغانستان افتیده است. یعنی سه سال است که افغانستان استقلال ندارد و تحت مستعمره توکرِ نوکر قرار گرفته است. درد جانکاه این جاست که افغانستان مستعمرۀ مستعمره شده است. حیرت آور است که مردم افغانستان در حالیکه دم از غیرت و شجاعت و جنگجوئی میزنند و لی یوغ استعمار پاکستان را با طلسم اسلام و شریعت بگردن پذیرفته اند.
سوال ایجاد میشود، چطور ممکن باشد که طالبان تحت نفوذ پاکستان باشد؟ در حالیکه دیده میشود طالبان با پاکستان در مخالفت قرار دارند، مثل برخورد های مسلح در سرحدات با پاکستان وپشتیبانی طالبان افغان از طالبان پاکستان همه دلائلی میباشد که طالبانرا دارای استقلال نشان میدهد.
جواب:
این برخورد ها میان طالبان و پاکستان برخورد زرگری و در سطح کوجک که در واحد های کوچک اتفاق می افتد، می باشد. مثل اینکه در یک اداره مدیریت مالی اداره با مدیرت اداری اداره مخالفت پیدا میکنند. این مخالفت در داخل اداره در سطح دو مدیریت بوده و در تطبیق برنامه های اداره تاثیری نمی تواند داشته باشد. بدلیل اینکه هردو مدیریت تلاش در تطبیق برنامه های این اداره دارند. به این حساب بصورت عام طالبان با پاکستان هیچ مخالفتی ندارند و تحت رهبری مستقیم استخبارات پاکستان وظائف خودرا به پیش میبرند. اگر دست کنترول طالبان از عقب طالبان دور شود، بدون شک که یکدیگر خودرا خواهند خورد.
فقط از دو زاویه میتوان دید که طالبان عمال پاکستان اند:
الف_ توجه فرمائید که اصول تشکیلاتی ایکه استخبارات پاکستان در طالبان نهادینه ساخته است، اینست. که هر کدام عضو طالبان در هرمقامی که هستند، طالب اند. یعنی نمیتوانند گروپ نظامی مستقل داشته باشند. حتی تمیتوانند بادی گاردهای خودرا به دلخواه خود تعین نمایند. این برخلاف سیتم تشکیلاتی مجاهدین است که قوماندانهای آنها هرکدام شان دارای گروپ های نظامی خود و سلاح کوت خود و نفرات خود بودند. اما درتشکیل طالبان چنین نیست. هرکدام شان طالب اند. بطور مثال هرگاه ملا یعقوب وزیر دفاع طالبان فرمان دریافت نماید که از وظیفه وزارت سبکدوش و در حالت انتظار قرار میگیرد. هیچ اتفاقی نمی افتد. بخاطر اینکه ملایعقوب از خود گروه نظامی مربوط خود را ندارد. خلاصه در تشکیل طالبان هر فرد آن چه وزیر باشد و چه کارمند عادی همه طالب اند. این ابتکار و رهبری اعجاز آمیز استخبارات پاکستان می باشد که خیلی موفقانه طالبانرا هدایت و رهبری می نمایند.
ب_ بر بنای همین اصول تشکیلاتی تمام طالبان زیر یک اداره و یکدست نگه داشته شده اند. شاید میان خود مخالفت های زیادی داشته باشند و لی چانس بروز تفاوت و مخالفت از میان شان برداشته شده است. ما شاهد هستیم که یک کود و یا علامت که شاید یکی از کرنیل های استخبارات پاکستان باشد و یا شاید یک چارتراشی باشد که روی آن ملاهبت الله نوشته شده است. فرمان صادر میکند و این فرمان در همه سطوح قابل اجرا است. فقط استخبارات پاکستان است که همه را در یک خط تحت فرمان نگه داشته است. اینکه بعضی به اصطلاح کار شناسها طالبانرا به طالبان ایرانی و روسی تقسیم میکنند، یا خوش باور اند و یا سطحی نگر. اینکه اگر قوماندانی کمکهای ایران و روسهارا می پذیرد و با ایران و یا روسیه تماس و ارتباط بر قرار میکند، همه به اجازه و تحت مدیریت استخبارات پاکستان صورت میگیرد. به این حساب ایران و روس به طالبان احمق پولی میدهند. اینکه اینرا مسئلت و به نفع خود ارزیابی میکنند. کار خود ایران و روس میباشد.
طالبان نازپرورده امریکا است. اگر حاصل آمدن امریکا به افغانستان را بیطرفانه ارزیابی نمائید، در میابید که امریکا با مصرف ملیاردهای دالر و قربان نمودن نزدیک به دوهزار و پنجصد تن امریکائی فقط دو حاصل یا دونتیجه بدست داد:
_ حاصل اول رسوا و بی آبرو ساختن و صفر ساختن جمعیت اسلامی و نخبگان مقاومت اول که زیر رهبری احمد شاه مسعود علیه طالب مصروف فعالیت بودند.
_حاصل دوم امریکا به قدرت رساندن طالبان است.
غیر از این دو دست آورد من دست آورد دیگری به امریکا نمیتوانم ببینم. البته در این میان بازیهای رنگارنگ سیاسی انجام یافته است، که باعث انحراف و مصروف ساختن ذهنیت کسانیکه زیاد خیالبافی میکنند و یا عوامانه می اندیشند شده است.
به مردم افغانستان سه سالگی استیلاء وحشت طالبانی را تسلیت میگویم.