خبر و دیدگاه
هنگامه ی ناملی ها ازکجا برخاسته است؟
لاطایلاتی از سوی سادات ها،سعادت ها، جمهوری پنجمی ها، افغانستان انترنشنلی ها… پف وباد می شود که جبهه ی مقاومت ملی، «ملی نیست» وپسوند دیگری ضمیمه می شود که «جبهه نه ملی است ونه ناملی». این تبلیغات سرهم بندی شده این حدس وگمان را به وجود می آورد که جبهه مقاومت ملی از نظراین همه «تحلیلگر، روشنفکروکارشناس» موجودی است که درهیچ قاموس، کلیشه، مفهوم جامعه شناسی سیاسی ونهاد سیاسی ـ اجتماعی نمی گنجد. پس این جبهه کیست؟ وتعبیرازهمه ی این مُلی ها چیست؟
آنچه درتعبیروتفسیراین دوستان ما معنی ملی را می دهد، این است که چند تن تیکه دارازچند قوم یکجا پاتوقی ( مجمع همه شمول) راتشکیل دهند ونهاد همه شمول هم ازحل سیاسی( چند تا آمرطالب وچند مامورغیرپشتون)، دغدغه ی ملکیت های غیرمنقول هم سرجایش، جنگ راه حل نیست وتنها راه حل، تسلیمی به طالبان است،فراتر نرود. به این می گویند ملی.
اما دوستان! مفهوم وماهیت ملی جدا ازاین «کله شمارها» است. ملی یعنی این که وقتی سرزمینت در اشغال پاکستان، گروه های تروریستی، فاشیستی،ضد بشری ودشمن انسان وحقوق بشری است،باید برای به دست آوردن آزادی، استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی قیام کنی واین مناسبات استعماری، ناعادلانه، اسبداد سیاسی، قومی ومذهبی را برهم بزنی. چیزی که به مفهوم ملی گرایی اضافه شده است، نوگرایی( انسان گرایی،تکثر گرایی وعرفی گرایی) است. واین خوانش وبرداشت ملی گرایی دربرنامۀ جبهه مقاومت ملی بازتاب روشن یافته است وجبهه درمیدان صداقتش رادرعمل به نمایش گذاشته است.
اگردوستان می خواهند تجزیه طلبی، ملزمات وملحقات آن را به داعیه ی ملی گرایی بچسپانند، باید گفت که ناملی ترین شعارهاهمین ها اند که ازبطن وشکمبه ی« ملی خواه» ها برخاسته است.
اما واقعیت این گزوپل کردن های ملی وناملی در کجا است؟ آن چی واقعیت دارد این است که این برچسپ زدن ها سه عامل مشخص دارد:
1 ـ رقابت سیاسی ـ اجتماعی
تعدادی از سران وتیکه داران جوامع برادرکه مصلحت خودرا برمنافع مردم ترجیح داده اند، خود لمیدند و اماتحمل نکردند که یک جوان پنجشیری وارد میدان شود وقیادت قیام ازادیبخش مردم را به عهده بگیرد. از دید آنان جنگ راه حل نیست. خود که برنمی خیزند، پس چرا یک تاجیک قیام کند و وارد صف پیکارشود. پس این قیام بدون حضورورهبری آنان ناملی است.
2 ـ دستگاه وشبکه های جاسوسی که در حمایت طالبان قراردارند وهرکدام درتلاش است این گروه را درجنگ نیابتی شان علیه دیگری ابزار بسازد، به هیچصورت علاقه ندارند طالبان ازسوی نیروهای مقاومت دچارشکست شوند. شبکه های جاسوسی وقتی نتوانستند جلو قیام را بگیرند، تلاش کردند جبهه های موازی ایجاد کنند و رهبریکی ازجبهه های نظانمی آقای حنیف اتمراست. نخستین گامی که برداشتند، این بود که تعدادی ازافسران وجنرالان ازدنیا بی خبرتاجیک را با تطمیع به سوی خود کشیدند. و تلاش کردند جبهه ی مقاومت ملی را از افسران وجنرالان خالی کنند. بخشی از سرمنشأ ملی ها ونا ملی ها ریشه در این تبلیغات دارد. برای اتمرها فرقی نمی کند، باین کار هم جبهه تضعیف می شود وهرکس راهم گوشت دم توپ بسازند تاجیک است ویک تاجیک دیگرکم می شود. حوادث ناگواری که رخ داده است، ریشه در این بازی ها دارد.
3 ـ بخشی ازهجوم تبلیغاتی علیه جبهه ی مقاومت ملی ریشه درخود جامعه ی تاجیک دارد. یکعده مواجب بگیران سازمان هایی استخباراتی اند که تبلیغات سازمان یافته را علیه جبهه به راه انداخته اند ودرکنار این ها تعدادی از سران وتیکه داران جامعه دررقابت برسرمقام رهبری ودبیرکُلی جامعه ی تاجیک در برابر هم قرارگرفته وآب به آسیاب طالبان می ریزند. به رگ غیرت رهبُران برخورده است که قیام جامعه علیه طالبان بدون اراده آنان رقم خورده است. درواقع دراین گلیم ماتم هرکس برای رهبری خودخوانده وخود خواسته خودش گریه می کند. مگر این رهبُران به اصل مساله رهبری یک نهاد سیاسی ویا جامعه که ایستادن عملی درصف پیکاردادخواهانه، تعهد، مسئولیت سیاسی، اجتماعی واخلاقی دربرابر مردم است، باور ندارند. در نظر آنها رهبری عبارت است ازمواجب گیری،ثروت اندوزی، قدرت پرستی وکمایی کردن مقام دبیر کل جامعه به هرنیرنگ وتوطیه ی که میسر باشد.حال آن که عمق دید سیاسی این رهبُران هیچگاهی ازعمق جیب وخریطه شان بیشترنب