خبر و دیدگاه
دوستی و دشمنیِ امارتیان
در تازهترین مورد از تلاشهای مکرر رهبران طالبان برای جلب دوستی امریکاییان، وزیر داخلهشان، که خلیفه خوانده میشود، اظهار داشته است که آنان به امریکا به چشم دشمن نگاه نمیکنند. او گویا نمیداند که در دنیای روابط بینالملل، حتا در روابط انسانی، پایه را بر امر سلبی نمیگذارند، بلکه از امری ایجابی آغاز میکنند؛ یعنی برای برقراری رابطه کافی نیست که کسی را دشمن ندانید، بلکه مهم است که چگونهگی برقراری رابطه دوستانه را بیاموزید، بهویژه اگر شما به او شدیداً نیاز دارید.
اما امریکاییان، مانند همه آدمهای دیگر در این دنیا، خواهند پرسید که معیار دوستی و دشمنی شما چیست؟ تا دیروز میگفتید امریکا و ناتو متجاوز و دشمنان ما هستند و به آن بهانه جنگی را به راه انداختید که از خونبارترین صفحات تاریخ کنونی این کشور است. آیا آن شعارها دروغ بود؟ پس هزاران نفری که از خود و هزاران نفری که از طرف مقابل و دهها هزار نفری که از مردم بیطرف کشتید، تکلیفشان چیست؟ چگونه ممکن است «دشمن متجاوز و جنایتکار» یکبارهگی، تبدیل به دوست شود؟
طالبان در تمام این سالها استدلال میکردند که همپیمانی با امریکا خلاف اسلام و دوستی با آن منافیِ اصل ولاء و براء است؛ اصلی که در نظر گروههای افراطی یکی از ارکان روابط بینالملل است. طالبان سختگیری در این زمینه را به جایی رسانده بودند که علاوه بر کارمندان حکومت پیشین، قتل کارمندان موسسات، قراردادیها و هر کسی را که بهنحوی با شرکتها و سازمانهای خارجی سروکار میداشت، به جرم دوستی و موالات با دشمنان اسلام جایز میدانستند. پس اصل ولاء و براء به چه سرنوشتی دچار خواهد شد؟
شماری از صاحبنظران معتقدند که «خلیفه» و «امیرالمومنین» دو ساز ناهمساز مینوازند. از نظر آنان شبکه حقانی به اهمیت امریکا ایمان دارد و برایش سیگنال میفرستد که ما فرزندان همان پدری هستیم که در دهه ۸۰ از عنایت خاص سازمان سیا برخوردار بود، و به گفته حافظ «حقه مِهر بدان مُهر و نشان است که بود»! آنان امیدوارند که این سیگنالها توازن قوای درونی میان طالبان را به نفع این شبکه تغییر دهد و «خلیفه» بتواند «امیرالمومنین» را به حاشیه براند، یا به دنبال نخود سیاه ابدیای بفرستد که دو امیرالمومنین قبلی فرستاده شدند.
اما پرسش اساسیتری که مردم افغانستان دارند، این است که وقتی شما به امریکا به چشم دشمن نگاه نمیکنید، چرا با مردمی که در دین و وطن با شما مشترکاند، راه دشمنی را در پیش گرفتهاید؟ چرا زبانی جز جنگ و تفنگ برای گفتوگو با شهروندان این سرزمین نمیشناسید؟ چرا سادهترین حقوق مردم را از آنان سلب میکنید؟ چرا مکاتب را به روی دختران این وطن بستهاید؟ چرا رسانهها را سرکوب میکنید؟ چرا نهادهای مدنی را از بین بردهاید؟ چرا در هر جا که مخالفتی دیدید، سیاست کوچ اجباری را در پیش میگیرید که از نوع جنایت جنگی است؟ بهراستی معیار دوستی و دشمنی شما چیست؟
اگر کسی نتواند اعتماد هموطنان خود را به دست آورد، آیا خواهد توانست اعتماد بیگانهگان را به دست آورد؟
از فیسبوک محمد محق