خبر و دیدگاه
فلمنامه تجزیه طلبی و فدرال خواهی
سروران عزیز!
از مدتی است یک عده حواریون ومریدان را بر سبیل حلقه های سینه زنی در فیسبوک فعال ساخته اید که به هر کس وبه هر آدرس فحش میگویند ودشنام میدهند. واقعاً در یک چیز که مهارت دارید، تحریک احساسات جوانان فاقد شعور وشناخت سیاسی، گرم وسرد نادیده، احساساتی وماجرا جو که به جز شعار دادن وهیاهوی، کمتر حاضر اند به میدان عمل مبارزه ای سیاسی وارد شوند. اگر چی شما هم میدانید ومن هم میدانیم که این قیل وقال هم کرا کشی وکرایی است وصرف مساله ای اجرت است . اگر راست می گفتید و برای تجزیه، خود مختاری وفدرالی آمادگی می گرفتید، سنگر تان را در داخل کشور برپا میکردید ونه آن دور های دور. اشغالگران، مزدوران و«ارتش افغانی» شان هم میدانند که شما شوخی میکنید واین مزاح ها برای سرگرمی خود تان وبه بیراهه کشاندن مردم از اصل مساله که آزادی کشور از چنبره ای اشغال است، طراحی شده است. ورنه شمارا طی این بیست سال یار گرمآبه وگلستان نمی گرفتند وبه طور دایمی میزبان ومهمان شما نمی بودند.
دوستان، خودتان هم میدانید که شما نه مرد میدان تجزیه هستید، نه فدرالی ونه خود مختاری و بردن همه ای این شعار ها به میدان عمل هزینه وقربانی میخواهد که شما امادگی پرداخت آن را نداشتید وندارید. صرف کار تان بلند بردن هزینه وقربانی مردم با تحریک یک عده فیسبوکی است که در میان صف مردم برای آزادی رخنه ایجاد کنید و دشمنان سوگند خورده ای جامعه از بابت دادن شعار های پوک سیاسی بیشتر بکشند وبیشتر بر زن ودختر مردم تجاوز کنند وتاوان شعارهای میان تهی را مردم پس بدهند وهمین. آقایان، اگر همین جوانان عزیز در یک بلست کشور برای دفاع از مردم وآزادی حضور میداشتند، دست شان از بوسیدن بود؛ اما با دریغ که مهارت شما واین لشکر فیسبوکی از مریدان وحواریون در هنگامه طلبی است که درد ورنج مردم را برای هیچ افزایش میدهد.
در اصول نفد وبحث روی یک مساله به کوچکترین روش نقد وبحث پابند نیستید، یک گله را مارش می کنید که عده ای را فحش بگویند، کارتون رسم کنند وهمه را خاین و وطن فروش خطاب کنند. عزیزان، عده ای که به کار روشنگری وپژوهش مصروف اند، چی چیز را بفروشند، کشور ومردمی که همه چیزش فروخته شده است. چیزی راکه برای فروش نگذاشته اید. شما خود تان به جای بحث وروشن کردن مسایل ورسیدن به یک توافق جمعی برای قیام، آزادی وداد خواهی هم داروغه اید، هم داد ستان وهم دادگاه. مشکل همه را حل کرده اید وجایی برای قضا وت مردم وداد گاه عادلانه تاریخ نگذاشته اید. نه چیزی برای فروختن است ونه چیزی برای داد وستد ومعامله باقی است و نه متاعی برای خدمت به فاشیزم وشئونیزم واز این حرفها . وقتی آقایان مصروف زد وبند با باداران باشند، چی حاجت به معامله با نوکران باقی می ماند؟!
اصول بحث ونقد بالای یک مساله این است که شما نکاتی که به آن توافق ندارید نقد کنید ودر عوض نظر تان را بگویید تا خوانندگان قضاوت کنند. نه اینکه فورمولهای تئیوریک را از یک کتاب فوتو کاپی کنید وبگذارید در برگه فیسبوک و بفرمایید که این طرح ما. صرف نظر از اینکه آن تیوری با ویژگی های جامعه مطابق است یا نییست. منظور یک طرح ارایه دادید وهمین. ما نسخه ها وپیش فرضهای زیادی را مانند تیوری دوران ساز طبقه کارگر، اسلام سیاسی وحال آمیزه ای از اسلام سیاسی وسلفی را الگو برداری کردیم وتا کنون خون پیمانه کرده ایم وانسان درو میکنیم. شما در عوض بحث جدی روی سرنوشت ملی وسیاسی مردم، یک مشت پیش فرضهارا تحویل خواننده میدهید وحکم صادر می کنید یا این ویا هیچ.کجای این بحث وگفتگو برای رسیدن به واقعیت وحقیقت است! خود تان میدانید؟!
شما که می گفتید، فدرال خواهی تجزیه طلبی نیست، پس چطور تجزیه طلب شدید! وشعار تجزیه طلبی وفدرالخواهی را یکجا بلند کردید؟ فدرالخواهی وتجزیه طلبی تان هم مانند این است که بگوئیم انسان نفس می کشد واگر گفته شود دیگر زنده جانها هم نفس می کشند، آن زمان باید به اتهام خیانت محاکمه صحرایی شوند. مطلق گرایی در دین، در مذهب در سیاست، در فکر در نا متمرکز سازی ساختار قدرت، در تعامل سیاسی وده ها مطلقیت دیگر، همان بیراهه هایی است که ده ها سال است تجربه می کنیم و از کشورحمام خون ساخته ایم واین بار دوستان عزیز ما به دو شعار چسپیده اند: فدرال ویا تجزیه ودیگر هیچ. در یک کشوری که سی وپنج میلیون انسان زندگی می کند کُل حقیقت سیاسی حرف یک گروه وچند تا حواری باشد که همه چیز را سیاه وسفید می بینند وحاضر به هیچ بحثی در مورد آن نیستند. دوستان، شما را کی وکیل مدافع این سی وپنج ملیون انسان تعیین کرده است. بازهم ا نتظار به جای پاسخ روشن، ساده سازی است. « دو آدمک اختلاف شخصی دارند وکوفت دل شان را بر سر فدرال خالی کرده اند »؟! وبا همین ساده سازی ها کشور برباد شد ومردم در خون نشستند.( ادامه دارد)
بخش دوم
دوستان گرامی ما به جای نقد، تهمت میزنند. کی گفته است که ما برای آینده برنامه نداشته باشیم. مگر میشود بدون برنامه واهداف سیاسی به صف مبازره وپیکار پیوست؟ ولی سیاست درهر مرحله اهداف وبرنامه ای مشخص میداشته باشد. بر خلاف نظر دوستان، مضمون مبارزه در وضیعت کنونی مبارزه ای آزادیبخش وملی است. کشور از طریق « ارتش افغانی» و نیابتی پاکستان در اشغال پاکستان است ودرهر قلمرو تحت اشغال اولویت سیاست ومبارزه سیاسی قیام آزادیبخش برای رهایی از چنرۀ اشغال است. پروژه های دولت ـ ملت سازی، ساختار قدرت، رابطه جوامع واقوام برادر با قدرت ورابطه جوامع واقوام با یک دیگر در یک ساختار نا متمرکز قدرت وده ها مساله دیگر پس از این شروع می شود، مشروط بر اینکه ما مواضع سیاسی ونظامی خود را حفظ کنیم، نه اینکه مانند پروسه ای استعماری وننگین بن قربانی مردم راتحفه بدهیم. هیچکس ادعا ندارد که برنامه ای پسا اشغال نداشته باشیم واما هنر سیاست الویت بندی شعار ها ومتمرکز شدن بر راهکارهای عملی بیرون شدن از اشغال است. همه فدرال خواه وتجزیه طلب نیستند وبه وجود آوردن فضای تضاد ها وتناقض ها صف مشترک مردم در برابر اشغال را تضعیف می کند.
در چنین وضیعتی هر کس از هر قوم وتبار، از هر زبان وکتله انسانی، هر مذهب وگرایش فکری وسیاسی که پرچم مبارزه را علیه اشغال پاکستان بلند می کند به طور طبیعی در این داعیه متحد سیاسی ما است. مهم نیست که در کجا قرار دارد. پراگنده ساختن صف نیروهای ضد اشغال اگر ادبیات شمارا استفاده کنم، خیانت ملی است. دوستان وقتی کشور در اشغال پاکستان ونیروهای نیابتی آن است، کجای آن را تجزیه می کنید وکجای آن را فدرال میسازید، چند کیلومتر بالاتر از سطح زمین! بیایید کمی واقع بین باشیم. شبانه ده ها دختر وزن از کنار خانواده ها که در آن خانواده مردان هم حضور دارند، ربوده می شود وشب ها مورد تجاوز گروهی قرار می گیرند واین سریال همیشگی « ارتش افغانی » پاکستان ومیجر ها وجرنیلان پاکستانی است تا غرور مردم را بشکنند. به نظر عالی جنابان کدامش مهم است، دفاع از ناموس مردم وخود ما، یا تجزیه وفدرال. قضاوت را به شما میگذارم.
اما چرا این دیگ فدرال خواهی وتجزیه طلبی در زمان اشغال کشور به دست امریکا خاموش بود وفدرال خواهی هم به طور تفننی وفیشنی وبه عنوان یک خواست اماتوری اینجا وآنجا مطرح میشد ودر اشغال پاکستان به غلیان رسید؟ در اینکه مسئول درجه یک وعلت العلل تجزیه طلبی حاکمیت های قومی مزدور خارجی با انحصار قدرت وسیاست حذف دیگران بودند وهستند، حتی آدمی دارای هوش متوسط هم در آن شک ندارد. اما چرا همه در تجزیه طلبی وفدرال خواهی لشکر فیسبوکی به وجود آوردند ونه لشکر زمینی وفزیکی برای ختم اشغال؟
با دریغ باید بگویم که همانطوریکه تمامی شعار ها وبرنامه ها از بیرون وارد شدند و از خون مردم آسیاب گرداندند. مساله تجزیه وفدرالی با این شور وحرارت بدون پیوند با پروژه پاکستان، قطر، امریکا وتعداد دیگر نیست. چرا؟ برای اینکه تفت وباد این پروژه از در فشانی های آقای بایدن، چند سناتور و چند نمایده از مجلس نمایندگان امریکا، در چند بیانیه وبرآمد های تلویزونی بلندشد. یکبار امریکا در جنگ ویتنام شکست خورد وانتقام آن شکست آن را از شوروی با چوب سوخت ساختن مردم ما گرفت و حال با این تحریکات ولشکر سازی میخواهد انتقام شکست دوم را با تجزیه افغانستان از روسیه، چین وایران به پیشکاری پاکستان بگیرد. همه میدانیم که تجزیه افغانستان یک طرف وصل شدن به آسیای میانه تا چین و جنوب روسیه است واز سوی دیگر الحاق به پاکستان. گروه های تروریستی واسلام گرایان سیاسی وسلفی با حمایت ترکیه، پاکستان، قطر، عربستان سعودی زیر رهبری امریکا هم برای جنوب روسیه،هم برای سینگیانگ چین، هم کشورهای آسیانه میانه وهم ایران مکشلات جدی خلق می کنند وامریکا میخواهد همه را درگیر کند وانتقام شکست خودرا بگیرد. جرقه اولش قزاقستان بود. با این شیوه امریکا میخواهد این معضل را به دروازه های روسیه وچین ببرد.
چرا وابستگان غیر پشتون پاکستان و آنانیکه طی تمام سالهای اشغال کشور به دست امریکا میزبان ومهمان کرنیلان وجرنیلان آی.اس.آی. بودند، بیشتر به این مساله دامن میزنند؟ در واقع پاکستان دنبال تحقق همان برنامه استعماری هند برتانوی است که در آن انگلیس مرز رسمی خودرا تا هندوکش تعیین کرده بود ومرز استراتیژیک خود را تا در یای آمو. وبر همین پایه افغانستان ساخته شد وامیر دست نشانده ای افغانستان حکم صوبه دار انگلیس را داشت. با تجزیه افغانستان مرز دیورند به هندوکش انتقال می کند وسرنوشت شمال هم دستخوش کشمکشهایی که پاکستان یکی از بازیگران خواهد بود. از همین رو پاکستان عمال خود را برای این داعیه مارش کرده است. پاکستان از اینده شمال نا مطمئن است واین شعار ها به تسلط بیشتر پاکستان در جنوب هندوکش می انجامد.
مساله دیگر در این میان این است که با گرم کردن داعیه ای تجزیه طالبی وفدرالخواهی و ایجاد کشمکش بین نیروهایی سیاسی، اصل مساله که اشغال کشور به دست پاکستان است، زیر سایه قرار می گیرد . وکسی به ماهیت این اشغال توجه نمی کند وپاکستان با گل آلود کردن آب ماهی مراد می گیرد. اما دوستان این فیلنامه است، چگونه فیلم برداری میشود؛ این بستگی به واکنش قدرتها وتناسب قوا در منطقه دارد. کی برنده میشود کسی نمیداند. اما یک چیز روشن است، قربانی کردن مردم ما در میدان رقابت قدرتها مانند جنگ امریکا واتحاد شوری در میدان افغانستان. بازنده ای اصلی این نقشه کشی ها بیشتر از همه تاجیکان استند، برای اینکه نه د رشمال در این تجزیه برای شان جا می ماند ونه در جنوب.
دوستان! فدرالخواهی تان طنز وخواب پریشانی است که چند صد تعبیرگر خواب نیاز دارد. از یکسو با فدرال خواهی، خواهان حل تنشهای قومی، تباری، فرهنگی وزبانی استید واز سوی دیگر خواستار فدرال جغرافیایی! در کجا فدرال جغرافیایی تا کنون توانسته است به تنشهای قومی پایان بدهد، کدام نمونه دارید؟ فدرال جغرافیایی در کشورهای یک زبانی، یک تباری ویک فرهنگی مانند آلمان واتریش تجربه موفق نا متمرکزی است وپایه آن دموکراسی وشهروندی است. یا حد اقل می شود در کشورهایی آن را تجربه کنند که پروسه ای دولت ـ ملت سازی را پشت سر گذاشتانده باشند. نه در کشوی که مصاب به جنگ قومی وحتی عشیروی وطایفوی وایل وخیل است. هر ایالت فدرال جغرافیایی با تنوع قومی، زبانی وفرهنگی همان مشکلات را بار می آورد که ما امروز شاهدش هستیم. ما تجربۀ همزیستی اقوام غیر پشتون را پس از 1371 خورشیدی تا کنون داریم، حتی در آن اتنخاباتها وانتصابات ها. پیامد تکرار تاریخ همان است که بود. با فدرال جغرافیایی نه تنها سطح تنش در مجموع کشور پایان نمی گیرد، بلکه سطح تنشهای قومی غیر پشتونها را هم به معضل فعلی اضافه می کنید.
با درود ومهر