غمانگیزی بیغیرتیهای اقبال صافی و میرداد نجرابی و دیگر قلدرانِ دیروز
کجاست؟ خانم یون متخصصِ شناسایی همجنسبازی.
این روزها خبر مرگآوری برای فراریان و دزدانی بخش شد و پیام حُزن انگیز از خواهر و دختر سرزمین شمالی در شبکههایاجتماعی دست به دست میشود که بزرگی پنهان فاجعه را بیان میکند. تاریخگواه بوده که اساس چنان رذالت و دستدرازیها نادر غدار گذاشت. و در بدل شعار سرش از مه و زن و مالش از تو حمله های خفاشان منکلی را از جنوب به شمال رسمیت بخشید. آن ذلیل تاریخ و آن مردار شدهی دست عبدالخالق قهرمان به این هم بسنده نه کرده و امتیازات منگلی و جاجی جنوبی را دوچندان ساخت و در یک معامله پس از ختم همه وحشت و بربریت آنان در شمال وشمالی همهی آنان را از خدمت سربازی معاف کرد و اراضی زیادی را به تقلید از عبدالرحمان سلف خود برای متجاوزان اعطا و حتا مدال سرکوب مردم شمال را هم ضرب زد. مستندات تاریخ نشان داده این گروه فاقد اهلیت و انسانیت و کرامت انسانی مُدام به زور سرنیزهی باداران خارجی شان در حمله به شمالی و شمال مبادرت ورزیده اند. ورنه بدون حمایت آنان تاب و توان یک ساعت مقابله در مقابل اقتدار شمالی را نه دارند.
عملیات تهاجمی نیروهای فرقهی۵۳ تحترهبری دوستم مارشال امروز در اواخر دههی شصت را همه به یاد داریم که اشرارجنوبی حتا به پاکستان فرار کرده و قرار بود ولایتخوست به رشیدآباد تعدیلنام گردد. اما آشتیناپذیری پشتونِ بنیادگرا و پشتونِ تمامیتخواه بادیگر اقوام هرگز نه ممکن است و نه عملی و نه در دستور کار آنان قرار دارد. تلاشهای نوکر منشانهی اهالی صاحبقدرت در بیست سال اخیر برای پشتونپروری در شمال و شمالی پشتونناسیونالیست را تا آنجا شجاعت بخشید که دیگر در سراسر مملکت و شمال پشتون مدام نفر اول، سخنگوی اول، تصمیمگیرندهی اول، رهبری کنندهی اول و صاحباقتدار اول شد و مابقی همه بردههای مدرن برای آنان.
مشکل عمده در باخت این بازیخطرناک بیغیرتی و بیشهامتی و بیعزتی ارکانقدرت تاجیکتباران و پارسی گویان بود. بهعنوان نمونه همین دو آقای بدبخت اقبال صافی و میرداد نجرابی. اینها به حدی فاسد و ذلیل بودند و هستند که از بیمبالاتی و بیغیرتی آنان امروز تراژدی غماندود دستدرازی و تجاوز و بیعزتی خواهران ما و دختران ما و مادران ما شده است. من برخلافِ برخیها شهامت آن خواهر مارا برای همهگانی سازی این جنایت تاریخی طالب و پشتون متحجر جنوبی و پاکستانی و خیبری یا هرجایی دیگر میستایم. برای آنکه وجدان های خفتهی اقبال و میرداد اگر کمی هم داشتهباشند آنان را تادَمِمرگ آزاریدهد.
طالب اگر هزاربار هم کسانی را مجازات کند که بعید است و یا وعده بدهد به هیچصورت سبب تبرئهی دزدان و خفاشان و شبگردان قدرت از تبار شمالی علیه شمالی نه میشود طالب که هدف راهیردی اش غلبه بر شمال است و تاراج و تجاوز. البته به فکر آن نهباشیم که طالب تا حالا سبب انجام جنایات قبیحتر از این و به وفور در شمالی و شمال و حتا کندهار و هلمند و زابل نه شده است. مهمترین از آن نقش زنان مشهور افغانستان در این مضحکهبازار بسیار است. مثلاً کجاست شکریه بارکزی با آن ادا های شهوتبرانگیزش و سیما سمر با آن خیالات جوانپسند اش که زیباترین و جوانترین و نادانترین بچه های جوانان را دور خود جمع کرده بود، یا فوزیهکوفی آن تاجرِ شِیر پسر شناس و یا شینکۍ کړوخیل رابطهساز و یا خانمگیلانی پیکنواز و یا خانم یون متخصص شناسایی همجنسباز و خانم سلطانزوی دودکش و صدها تای دیگر آنان که بهنام زن افغانستان علیه آنانگام برداشتند و فحشا را ترویج کردند و عامل آن شدند.و یا آن خانم خودساز مهمانآور در کرسی معینیت وزارت داخله که اگر میگفتندش مهمان نیاور، عاجل گریهسر میداد. انتقام هر جنایتی روزی و در اثر مقاومت ملی گرفتهخواهد شد. اما داغ بیغیرتی به جبین قلدرانشمالی و شمال خواهد ماند.