خبر و دیدگاه
چی بنویسیم تا دوستان آزرده نشوند
آخندی در محراب ومنبر پیوسته به مردم وعظ می کرد و بیشتر آن بخشی از قرآن وحدیث وسنت را بازگو می کرد که به « نهی عن المنکر» رابطه داشت و پس از چند روز متوجه شد که تعداد شنوندگانش به حد اقل کاهش یافته است. به منبر فراز آمد وبه مردم گفت: اگر قمار بازی را منع کنم، قمار باز ها آمدن به مسجد را ترک می کنند؛ اگر کار و پیشه لوطی ها، زانی ها، سود خوار ها، رشوه خوار ها، دزدان ودیگران را در مغایرت با احکام الهی اعلام کنم، انها نیز صف نماز را ترک می کنند. از مردم پرسید چی بگویم تا به بیشتر شدن نمازگزاران افزوده شود؟ مردم گفتند: نمازت را بخوان وبه کار مردم کار نداشته باش تا هر گروهی بی خیال به مسجد بیایند.
کار روشنگری و روشنفکری نیز در واقع به همان مشورت مردم وملا تبدیل شده است، چیزی بی خاصیت، فارغ از دغدغه ای عدالت خواهی وآزادی خواهی، برابری خواهی و« شه کوی، بد مکوی» در قالب واژگان رنگین وبا حلاوت عاشقانه بنویسی تا همه خوش باشند و اصل مساله کتمان شود ودر پرده ابهام باقی بماند.
اگر فاشیزم وتمامیخواهی را نقد کنی تعدادی آزرده می شوند، که این مساله به ما بر میخورد؛ اگر بنویسی که سر آغاز فاجعه از کودتای محمد داود خان و وابستگی گرایشهای ایدئولوژیک ( سازمانهای سیاسی ـ استخباراتی) ایدئولوژیک راست وچپ باعث تبدیل شدن جنگ سرد به جنگ گرم وخونین در میدان کشور شد، به پیشانی ها گره افزوده می شود؛ اگر بگویی ملی گرایی غیر از بر داشت ایدئولوژیک « ملی ـ دموکراتیک» است، به اساسات یک تئوری دوران ساز گستاخی کرده ای؛ اگر بگوییی فدرالسیم با قامت آمیزش یافته ای اجتماعی، قومی وفرهنگی ما سازگار نیست وجنگ قومی را تشدید می کند، نوکر فاشیزم استی؛ اگرچیزی از کار روایی تیکه داران قومی بنویسی؛ کمرت را به دشمنی « روشنفکر» قومی ببند؛ اگر از اسلام سیاسی، سلفی و وهابی به عنوان دشمن آزادی وحقوق بشری حرف زدی، بر چسپ ضد دین کوتاه ترین وآسان ترین چیزی است که بر پیشانی ات زده می شود؛ اگر از تجاوز امریکا، انگلیس ودیگران بر حریم کشور ها نوشتی، لقب ضد غربی را کمایی می کنی؛ اگر چیزی از تجاوز ارتش و آی.اس.آی. نوشتی این به معنی پاکستان ستیزی است؟!
دوستان چی بنویسیم و کار روشنگری از کجا شروع می شود؟
من شاهد دشنام های نرم وگرم تعدادی از دوستان به آدرس این قلم در موارد یاد شده در بالا استم. وقتی از برخورد دوگانه امریکا وحمایت امریکا از تروریزم وطالبان پس از سالهای 2001 می نوشتم از سوی آدمهای با القاب علمی و یدک کشی چند متر پیشوند وپسوند در نام شان آن را « تئوری توطیه » نامیدند. وقتی از تجاوز واستعمار نوشتم، تفسیر شان از نوشته های این هیچمدان غرب ستیزی ودشمنی با ارزشهای غربی بود. وقتی از ارتش افغانی پاکستان می نوشتم، برایم توصیه می کردند، که پاکستان ستیزی به نفع تاجیکان نیست؟! اما خود شان ابعاد وسطوح دوستی با آی.اس.آی. وارتش پاکستان را هیچگاه روشن نکردند، که ماهیت این دوستی چیست وبر چی پایه ای استوار است؟
مگر دوستان در پشت سر نسل کشی تاجیکان، هزاره ها ودیگران پس از 1992 ارتش پاکستان وآی.اس.آی. قرار نداشت و هم اکنون قرارندارد؟ هدایت کننده اصلی همین نسل کشی در پنجشیر فیض حمید رییس آی.اس.آی. نیست؟ امارت اسلامی جدید طالبان متشکل از تروریستهای معروف ومشهور جهانی و فاشیستهای آفتابی را رییس آی.اس.آی. نساخت؟
اینکه همه فرمودند پاکستان پیشنهادات شان را پذیرفته است؟! مگر حال کاش آن قدر شرافت وجود داشته باشد که بگویند بلی امریکا از طالبان حمایت می کرد، سلسله جنبان نسل کشی آی.اس.آی. وارتش پاکستان است. برنامه سازان تروریسم و فاشیسم از حمایت امریکا، انگلیس و پاکستان برخوردار بودند/ می باشند.
وقتی نوشتم هدف پاکستان از این بازی ایجاد پاکستان بزرگ با استحاله افغانستان در خود است، دوستان هوشدار دادند که پاکستان ستیزی به نفع ما نیست و عده ای هم هنوز بر این امر اصرار دارند که با آی.اس.آی باید رابطه برقرار کنیم. از دفاتر آی.اس.آی. مصاحبه کردند که پاکستانی ها پیشنهادات مارا پذیرفتند، که طالبان به جایی حمله نمی کنند، از خشونت پرهیز می کنند وحاکمیت با قاعده وسیع اجتماعی را ایجاد می کنند وشاید ونشاید هم برای ما فدرال بسازند!!!
دوستان! حال همان جرنیلان چند ستاره ارتش و آی.اس.آی. که به شما دلجمعی داده بودند، در منطقه وزیر اکبرخان کابل نشسته و مصروف رهبری جنگ اند. رهبری وهدایت جنگ در پنجشیر به دست جرنیلان پاکستانی است. پاکستان وقطر از جمله حامیان اصلی تروریزم ودهشت افگنی در جهان دست وآستین بالا زده اند، تا به پیشکاری خلیل زاد وتیم طالبان نیکتایی دار امارت ضد بشری وزن ستیز طالبان در تراز جهانی به رسمیت شناخته شود و روزانه تعدادی از دپلماتها به وساطت پاکستان به قطر رفت وآمد دارند، تا روی چون وچرایی تامین رابطه سیاسی ودپلماتیک با طالبان حرف وحدیثی تبادله کنند. با این همه سیاست های افتابی پاکستان در حمایت از تروریستها وفاشیست های سلفی و وهابی مگر بازهم در صدد توجیه عملکرد نسل کشی پاکستان در پنجشیر و فردا در جاهای دیگر استید؟ مگر چشمی برای خجالت کشیدن از لاطایلات نویسی ها وجود دارد؟ یا کار روشنفکر قیل وقال برای رزق ومقام، هرزه گویی ودیده درایی است؟
آیا شما باور دارید که ارتش افغانی پاکستان امر وهدایت جرنیلان وفرماندهان وبادار شان را نادیده بگیرند و دست به جنایت در پنجشیر بزنند؟ یکطرف حمایت از پاکستان وآی.اس.آی. وطرف دیگر مرثیه خوانی برای مقاومت! « شاهکار سیاست»،این چی سیاست است که خداوند هم از آن سر درنمی آورد چی رسد به بنده های حقیر وفقیر؟! سیاست همین تناقض گویی ومعجون ومرکبی از تضاد ها وتناقض ها است؟
دوستان! سالها به عوض ملا عمر، شیخ شیر علی شاه، عضو آی.اس.آی. نسخه امارت را می پیچید. سالها سلطان امیر ترار زیر نام کرنیل امام، جبهات طالبان را رهبری کرد وحال هم آمر بر حال طالبان جنرال کیانی و فیض حمید است. چرا شما نتوانستید با این همه خم وچم شدن در پستوخانه های آی.اس.آی. ولابیگری در غرب حمایت آنها را جلب کنید و به جای غنی شما می نشستید؟ چرا یک غنی رفت به جای آن غنی های دیگر نشستند! پاکستان هم استراتیژی روشن وهم تعریف مشخصی از منافع ملی خود در افغانستان دارد و چند تن مزدور انگلیس، روس، پاکستان، امریکا و…، جز اینکه مواجب دریافت کنند و مساله بر سر پر کردن جیب شان باشد، قادر به تغییر سیاست پاکستان در قبال کشور ومردم ما نخواهند بود. پاکستان بر پایه منافع خودش در کشور ما عمل میکند ونه بر اساس یاوه گویی عده ای از مواجب بگیران.
از « لابیگر» های عضو آی.اس.آی. برای اغفال رهبران بی خاصیت جبهه مقاومت پیشین استفاده کردند. از یکطرف پاکستان افغانستان را اشغال کرد و از جانب دیگر آنهاراکه از معادله قدرت، سیاست وهمه حذف می کرد به مهمانی آی.اس.آی. فرا خوانده بود. وکارروایی این دوستان همان داستان مفعول را به یاد می آورد، که در هنگام … چاقوی بزرگی را برای حفاظت از ناموسش در بغل آویزان کرده بود. همه شاهد برآمدهای این دوستان استیم که در خطابه های ویدویی حرف وحدیثی از همه جنایتهای هولناک وتکان دهنده پاکستان در آن خبری نیست و برای شرینکاری گاه گاهی از مقاومت ذکر خیر می کنند.
یا هو