چند نکته ای در برابر لاطایلات تنویر
جناب تنویر! محمد گل مومند، یکی از جاسوسان خانه زاد استعمار انگلیس بود، که با شکست دادن ارتش افغانستان در جنگ استقلال، پای استعمارگران انگلیس را تا حومه جلال آباد کشید. به پاس این خدمت به انگلیسها در حاکمیت انگلیسی نادر به هر کاره باشی نوکران استعمار انگلیس مبدل شد. بنابران تجلیل از مومند به معنی تحقیر خون جان بازانی است، که با هدیه جان شان از انگلیس استقلال سیاسی کشور را به دست آوردند؛ تجلیل از مومند در واقع تحقیر و خندیدن به خون صدها هزار انسان است، که در اثر تصفیه های اجتماعی، قومی وزبانی مومند سرکوب خونین شدند و تنها بیش از شصت هزار تن از تاجیکان شمالی کشته شدند و همه دار وندار مردم به دست مومند ها به یغما رفت؛ تجلیل از مومند در واقع توهین به داشته های فرهنگی، تمدنی، هنری و تاریخی این سرزمین است که به دست مومند تخریب شد و مومند حتی به سنگ نوشته های قبرهای گذشتگان نیز رحم نکرد و بخش بزرگی از داشته های معنوی، فرهنگی وتاریخی این سرزمین را به باد فنا داد؛ تجلیل از مومند، تجلیل از ابو جهلانی است، که با کتاب سوزیهای پیوسته در شمال کشور بخش بزرگی از تاریخ وادبیات، آفریده های ادبی،فرهنگی وهنری به دست نیاکان این مردم را بر باد داد؛ تجلیل از مومند، تجلیل از فاشیزم، تمامیت خواهی، نهایی طلبی، سیادت طلبی قومی وزبانی وتحریک افتراق قومی، اجتماعی، فرهنگی وزبانی مردم است.
جالب است، که آقای تنویر حذف جوامع واقوام، زبانها وفرهنگ هارا از موزائیک قومی وزبانی و تباری کشور، رستاخیز وحدت ملی و یوم المرحمت میداند؟! آقای تنویر بر خلاف نظر جناب عالی، همین مومندها بودند و هستند، که حالت زار پدیده ای به نام « وحدت ملی» زار تر شده و جنگ قومی به معضل اساسی کشور تبدیل شده است. انقطاب خونین ملی در کشور کار مومندها است. در پشت سر این بحران فراگیر حاکمیتهای فاشیستی و حامیان خارجی آنها قرار داشته ودارد. آقای تنویر در بیشتر از دوسده سرکوب برای یک قومی ساختن نماد های ملی کار به جایی نرسید وتمام این پروژه ها به افتراق قومی بیشتر انجامید و حال با کشتن دوستم ومحقق و دیگران فرجامش همین است، که در گذشته تکرار کردیم. آیا با همین کشتن ها وسرکوبها وحدت ملی به وجود می آید؟ میشود با کشتن مردان هزاره و دادن دختران شان به جهاد ونکاح به پشتونها وحدت ملی را تامین کرد؟! چی ذهن های روانی وبیمار قبیله ای، که از فرهنگ ودین قبیله ای، تفکر وسیاست فاشیستی آب میخورد!
آقای ایدویولوگ قبیله و اسلامیت گلبدینی! پایه و اساس وحدت ملی بر اتحاد سیاسی و مشارکت عادلانه ای مردم در حاکمیت و شریک بودن برابر و مساوی در سرنوشت ملی و سیاسی کشور گذاشته میشود، نه در حذف واستحاله ای همه در یکی. شما در چرندیات تان تمام مفاهیم ملی را در چوکات یک قوم ویک قبیله قرار دادید و با این عوضی گرفتن ها اوج نظریات فاشیستی تان را به نمایش گذاشتید؟! شما بدون هیچ شک وشبه نتنها یکی از خلف الصدقهای مومند استید، بلکه یکی از دنباله روان فاشیزم هیتلری نیز میباشید ودرین هیچ شک وتردید نیست.
شما از همان موهومات دونیم ملیون کوچی حرف زدید، که خانه به دوش اند، این احصائیه نیز از همان احصاییه های نجومی است، که همیشه به طاقت ده بلند برده میشوند، اما همین کوچی های جناب عالی هفت ماه سال در پاکستان زندگی میکنند و چهار یا پنج ماه در افغانستان. ازینرو مسئولیت جابجایی واسکان آنها بیشتر به پاکستان بر میگردد ، تا به افغانستان. از جانب دیگر سرزمین آبایی واجدادی آنها در خاک پاکستان قرار دارد ونه در افغانستان، روی کدام دلیل ومنطق خانه، زمین، علف چر و کاشانه مردم به کوچی های پشتون پاکستانی سپرده شود، آنهم در مناطق غیر پشتونها. اگرچه مشاور فرهنگی حاکمیت های فاشیستی بودی وباز امیدوارم تاریخ را بیطرفانه مرور کنی!