امام غزالي مي نويسد كه عقل جوهر انسانيت است. بقيه علما نوشته اند كه اين عقل است كه انسان و حيوان را متمايز مي سازد. بي عقلي مي تواند انفرادي باشد و يا ملي باشد و يا خانوادگي باشد.
امريكا در سال ١٧٧٦ به حيث يك كشور عرض اندام كرد و افغانستان در خطه خراسان در سال ١٧٤٦ ميلادي. اين مردم به كجا رسيدند و ما در كجا هستيم. اين نشان دهنده سطح عقلي يك كشور را تمثيل مي كند. معذرت ميخواهم كه بي پرده موضوع را خاطر نشان كردم. هرگز متوجه شده ايد؟. قرآن زيبا مي گويد كه خداوند حالت يك قوم را تغيير نميدهد مگر اينكه خود شان حالت خود را تغيير دهند.
بي عقلي يك شخص مسلمان ، يك خانواده مسلمان و ملت مسلمان در بي إيماني است.
اول بي عقلي فردي:
فرد بي عقل به جاي اينكه از عقل كار گيرد و عقل خود را به كار اندازد از عقل ديگران كار ميگيرد. كاپي ميكند. اين أشخاص در مقابل كساني كه زياد تر ميدانند، خود را كم مي دانند. به جاي اينكه خود را برسانند هميشه به آنانيكه زياد تر كار كرده اند اتكا مي كنند و خود را تكان نميدهند. أشخاص بي عقل زياد انتقاد ميكنند و هيچ كاري از دست خود شان ساخته نيست. أشخاص بي عقل چون عقل ندارند بسيار حسود، تهمت گر هستند. كفار ازين خاصيت را هم دارند. چون مخالف خدا و رسول هستند و اخلاق مدني ندارند. بار بار براي شان مي گويي كه شما عقايد كفر آميز خود را داشته باشيد و ديگران را بگذاريد به حال خود شان و اما هي شما را محكوم مي كند. افراد بي عقل زياد إحساساتي هستند و كمتر استدلال ميكنند و هميشه به جاي مثبت فكر كردن منفي فكر ميكنند. اين منفي گرايي شان بسياري اوقات دلخور كننده است. طعنه و كنايه را زياد ياد دارند. افراد بي عقل تنها منافع خود را مي سنجند نه ديگران را. حتي حقوق همسر خود را پايمال ميكنند چه خاصه به بيگانگان.
دوم بي عقلي خانوادگي:
همان است كه يك صفحه قرآن در روز نه مي خواند و يا نماز ادا نميكند و خودش را بسيار دانسته و زيرك هم ميگيرد. مرد بي عقل خانواده هميشه به زن خود شك بر است. در خانواده همه چيز را به زور تحميل ميكند. مرد بي عقل ياد ندارد كه چطور اعتماد همسر خود را جذب كند و ياد ندارد كه به خود اصلاح بياورد. همچنان زن بي عقل در خانواده هميشه به فكر خانواده خود است. يا هر چيز را به خانواده و خواهر و برادر خود ميخواهد. زن بي عقل ياد ندارد كه چطور شوهرش را احترام كند. زن بي عقل محبت را ياد ندارد. اگر ياد هم داشته در اثر بي عقلي مرد مطلق از بين رفته است. زن و مرد بي عقل چون از طريق مشوره و تفاهم مسايل را بررسي نميكنند هميشه جنجال دارند و نمي توانند مفاد خانوادگي خود را عيار سازند.
سوم ملت بي عقل:
ملت بیعقل با خرافات زندگي مي كند . به قانون پابند نيستند. اخلاق مدني براي شان وجود ندارد و اما ناسيوناليزم و إتنوسنترزيم را بسيار دوست دارند. مثلا ياد ندارند كه چند نَفَر را با سواد سازند و اما بيرق را بؤسه ميكنند و صورت خود را سياه و سرخ سبز رنگ ميكند. ملت بي عقل اتكا به ديگران مي كند. چون معنويات خجسته در اثر بي عقلي همه فرار كرده است همه به فكر پول ساختن حتي از راه نامشروع ، به جان زدن ، تقلب و فريب كاري هستند. ملت بي عقل برف بام خود را به بام ديگران مي اندازد. بدين معني كه باعث همه بدبختي هايش ديگران شده است و فراموش ميكند كه خودش براي ملت كه بيرق آن را بؤسه مي زند جزئي ترين خدمت نكرده است. ملت بي عقل در صدد اصلاح خود نيست و اما كاپي كردن را خوب ياد دارد. ملت بي عقل داد از اتحاد داد مي زند و اما افراد آن از قوم پرستي و زن ستيزي و مذهب پرستي دست نمي كشد.
الهي آنرا كه عقل دادي چه ندادي ؟
و آنرا كه عقل ندادي چه دادي؟
٢٣ نوامبر ٢٠١٩
