با توقـفِ دزدان با پشتواره، حق مردم وطن را نجات دهـیم
در کتاب جمهوری افلاطون آمده است:
«آن مرد استبدادصفت که از حکومت بالاى خود عاجز است، به جای اینکه دور از سیاست در انزوا به سر برد، آهنگ حکومت بر دیگران میکند و اگر به حکم تقدیر یا به اثر تصادف سوء به زمامداری مطلق برسد، مثال بیمار ناتوان زمینگیرى را میماند که به جای خانه نشین بودن، عمر خود را به حکم اجبار در میدان کشتیگیری و مسابقه با ورزشکاران بگذراند، روزگارش سیاه و روزگار مردمش سیاه تَر میشود. وى در وحشت دایم بسر میبرد، همواره از درد و رنج متشنج است. در نتیجۀ کسب قدرت، هـرروز بیش از پیش حسودتر، ستمگرتر، بی کس تر و خدا نشناس تر و مشوق و مروج بدبختىهای مردم میگردد.»
در روشنی این آموزۀ ماندگارِ تاریخ، به خوبی میتوان به چرایى و چگونگى وضعیت بد امروز کشور و بدبختی مردم پی برد. مردمیکه هر روز با صد دلهره و اضطراب بلند میشوند تا برای لقمهنانی سرگردان بیرون شوند، وقتی هم اگر به خانواده برگردند، داستان شان بجز افسردگی شهر چیزی نیست. شب و روز انتظار بسر رسیدن یأس و دیدن بارقۀ امید دارند. اما این ستمگران تاریخ، آخرین و یگانه امید مردم را که حق رأی و انتخاب براى تغییر است بار دیگر با دستبرد در حال دزدیدن اند. انتخابات را در اذهـان عامه به کابوس وحشتناکى مبدل ساخته اند که در پس آن غیر از سیمای وحشتناکتر از امروز دیده نشود، تا در کمال استبداد صفتى، امید مردم را برای تغییر از آغاز در نطفه بکشند.
تراژیدى انتخابات و سرنوشتى، که دیگر هـرگز نباید تکرار شود.
قبل از انتخابات ۲۰۱۴ تأکید مان بر این بود که مودل دموکراسی ۵۰ + ۱ با بافت اجتماعی کثیرالااقوام افغانستان همخوانی ندارد و نمیتواند حقوق کشور اقلیتها و شهروندان را تضمین نماید. گفتیم در شرایط پیچیدۀ کشور برنده و بازندۀ وجود ندارد، همه باید برنده برنده شویم، در غیر آن همه بازنده ایم.
آقای اشرف غنی احمدزی و تیم هم ایدیولوژیاش با درک دقیق همین مقوله، عمداً کاملاً در جهت معکوس آن بازی برنده و بازنده را در پیش گرفت، از هـمان آغاز با حذف بخش بزرگ مردم افغانستان در جایگاه حریف سیاسی، هویتی و فکری خویش از ترکیب تیم انتخاباتی و استفادۀ ابزارى اقوام بزرگ دیگر به رقابت برنده-بازنده پرداخت.
در این بازی چون با تفاوت ۱۴٪ ناکام ماند، به عجله و با همدستی حامیان خود نقشۀ فریبکارانۀ دیگر کشید، از ساده اندیشی سیاسی حریفان استفاده برد، یکی را بدون دلیل به رفتن به انتخابات دوباره آماده ساخت، از دیگری با ایجاد پست خیالی روپوشی ساخت برای مشروعیت، خود با خیال راحت به سازماندهـى سیستماتیک دزدیدن حق مردم پرداخت و سرانجام به کرسی تقلب نشست.
چهار سال تمام میشود که با تنشآفرینى، نفاق افگنی، قومی ساختن سیاست، کشانیدن پاى رقابت قدرت هـاى منطقه و فرامنطقه به میدان افغانستان و بحران سازی پیهـم، با لجاجت تمام به همان بازی برنده-بازنده ادامه داده، مردم را بازنده و از کشور جهنم روی زمین ساخته است.
وقت آن رسیده است که نیروهای دلسوز به مردم و افغانستان از شعارهای قومی، مذهـبى، زبانی، سمتی که خواست و سیاست فعال همین رژیم و دشمنان سرزمین ماست بیرون شوند. گذشته از چند تا شبکههـاى استخباراتی که منافع و سمت وسوى شان روشن است، اذهان جامعه جهانی را از تبلیغات زهرآگین حکومتیان پاک سازیم چنانچه ذهـنیت داده اند «افغانستان کشور تنشهـاى قومی میباشد، آمادگى دموکراسی را ندارد، جمعی جنگسالار اند، جمعى جواسیس کشورهای همسایه، جمعى تجزیه طلب، جمعی طالب و جمعی داعش، زدوبند های زبانى، مذهبی و هویتی طبیعت مردم اند، در همچو وضعیت حکومت ما یگانه گزینۀ بد از میان بدترها میباشد».
در هـمچو شرایطى که سالهـا قبل پیش بین امروز بودیم، با انتخاب مودل دیموکراسی مطلوب هـمخوان با ساختار اجتماعی افغانستان، در أصول روی طرح نظام متعادل بتوافق برسیم تا منافع مردم و سلامت ملی افغانستان تضمین گردد و هـمه نقش برابر خود را در نظام آینده ببینند. در محور هـمین توافق، شرایط انتخابات شفاف، عادلانه و دیموکراتیک را هـمه باهـم آماده سازیم تا خدا بخواهد از این جهنم رژیم، کشور و مردم خویش را نجات دهـیم تا به دولت ملی، مسئول، با قاعده و قانونمند برسیم.
به زودى طرح کامل وفاق ملى را براى گذار از بحران موجود با نیروهـاى متعهـد به وفاق شریک خواهـیم نمود.
ماندگار