خبر و دیدگاه
زهـر افعـی
زهـر افعـی نه از بهـر کـین اسـت کـه مقتضـی طبیـعت او چنیـن اسـت
در افغانستان نه تنها تهیدستی و فقر اقتصادی ، بیسوادی و فقر فرهنگی بیداد میکند بلکه بیشتر از همه درینجا چیزی بنام انسانیت و رحم و مروت انسانی کمتر بچشم می خورد که با یقین کامل می توان گفت فقر انسانیت بزرگترین فقر این جامعه را تشکیل میدهد.
حالا که وجود جنگ های خانمانسوز داخلی بهانه ای خوبی برای هر عمل شنیع و خلاف کرامت انسانی افراد جامعه گشته اما به قول معرف :
خانه پیش از باد ویران بود ولی بهانه به باد شد.
ما همه بخاطر داریم که قبل از بروز جنگ های داخلی نیز درینجا قانون جنگل حاکم بود و ضعیف و کمزور لگد مال می شد نه تنها کمزور در جامعه زیر پا می شد که ما حتی به افراد مریض و ضعیف فامیل و خانواده خویش هم رحم و مروت لازم نداشتیم.
اگر انسان سیه بختی به مشکلات روانی مبتلا میگشت او یا از طرف اعضای فامیل به غل و زنجیر بسته می شد و یا در کوچه و بازار از طرف کودکان سنگباران می شد تا جایکه باریدن سنگ طفلان بر سر دیوانه حتی در اشعار و ادبیات زبان ما راه یافته است.
در غرب کسی به افراد معلول و معیوب بدون اجازه خود شان حتی کمک هم نمیکنند تا غرور شان را خدشه دار نسازند ولی در جامعه ما افراد مریض و معیوب نقل مجلس و وسیله سرگرمی و ساعت تیری مردم بود و در کوچه و بازار صرف با انگیزه خنده تفریح از طرف کوکان و نوجونان سنگباران می شدند اما حالا که سیاست بر تار و پود جامعه سایه افگنده و ارزش های اخلاقی بکلی پامال شده وضعیت از آنهم بد تر شده که حتی از افراد مریض برای مقاصد شوم سیاسی استفاده ابزاری صورت میگیرد.
بیچاره گلب الدین که از سالها مبتلا به مرض روانی فاشیزم زهردار است و پس از سالها درد و رنج جانکاه و سرگردانی در دوکان های عطاری پشاور و راولپندی که اعلانات تجارتی خوش آب و رنگش را همه از دوران مهاجرت در پاکستان بیاد داریم :
” خونی اور بادی بواسیر کا علاج ، کمزوری اور نامردی کا علاج … “
دنبال علاج مرض مهلکش بود و بالاخره به امید نجات از آن مرض دست به دامان دشمن قدیمش امریکا شده و حتی برای علاجش بر عقاید دینی خویش هم پا گذاشت و تصمیم قاطع اتخاذ کرد که گذشته ها را بکلی فراموش کرده و زندگی سیاسی را از نو آغاز کند.
رو به هـند آوردن صاحـبدلان بی وجـهه نیسـت
روزگــــار آینـــه را محـــتاج خـاکســتر کــرند
اما متاسفانه علاج چنین امراض مزمن و درد های کهنه به این زودی و سادگی میسر نمی شود و گلب الدین بیچاره با وجود اتخاذ تصیم قاطع و هزینه هنگفت قربانی کردن عقاید مذهبی و تسلیم شدن به دشمن دین و وطن و فراموش کردن گذشته ها فقط چند روز بعد زهر کینه و کدورت از مغز گوشت و استخوانش دوباره به بیرون ترشح کرده و همه امید علاج درد هایش را نقش بر آب کرد.
دولت وحدت ملی که در حال غرق شدن در اقیانوس پر طلاطم حوادث روزگار است و برای نجاتش به هر خس و خاشاکی دست می اندازد لهذا از دندان زهری افعی گلب الدین برای مقاصد شیطانی اش استفاده ابزاری کرده و از هذیان گویی های بستر مریضی او برایش در صدد منفعت جویی سیاسی است.
اما خیلی جای تاسف و تعجب است که ملت بیسواد و بی عقل و بی احساس ما اندک احساس رحم و مروت انسانی و اسلامی با او نداشته و سم پاشی ها و هذیان گویی های او را که از علایم مریضی مهلک اوست تعبیر قومگرایانه کرده و او را چون یک انسان سالم مذمت کرده مورد نفرین و دشنام قرار میدهند.
با تقــــــــــــديم حـــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی