خبر و دیدگاه

روزنامه آرمان ملی که آرمانی می نویسد

 

بی پرده  می خواهم حقیقتی را با شما شریک سازم، از حدود ده سال به این سو خوشحالم نشریه یی هر صبح به دستم می رسد که نام آن، آرمان ملی است. گرچه این نشریه نشیب و فراز زیادی را پشت سر گذشتانده است؛ به نسبت مشکلات اقتصادی در سال های نخست نشرات خویش چندان رنگ و روغنی نداشت.  اما از آغاز سال جاری این نشریه ملی و مردمی با صحافت زیبا و رنگه سر بلند کرده و همه روزه نشرات دارد و به دست علاقه‌مندان می رسد.

از سوی دیگر خوشحالی من از آن رو است که روزنامه آرمان ملی امروز سخنگوی بخشی از آرزو ها و آرمان های مردم افغانستان گفته می شود. این روزنامه بدون ترس و هراس صاف و ساده در چشم جامعه نگاه می کند، واقعیت ها را تصویر برداری می نماید، حقیقت می نویسد و رسالت خود را ادا می نماید و با هیچ سفارت و کشوری رابطه ندارد و از هیچ نهادی تمویل نمی شود و به مفهوم واقعی کلمه آزاد و غیر وابسته است.

از طرف دیگر، قلم به دستانی که در این روزنامه همکاری قلمی دارند آزاد بودن خود را پنهان نمی کنند، از باور های خود پشیمان و  شرمنده نیستند. این روزنامه تنها امسال روی کاغذهای ارزان قیمت سیاه و سفید، سر و کله نمی زند هم با رنگ است و هم قشنگ است، گرچه شاید از مقالات تند و تیز آن عده ای  گلایه مند باشند مگر غیر از حقیقت گفتن ارزش بالا تری در دین و دنیا وجود دارد؟ خوشبختانه  این روزنامه ماجراجو و خود کامه نیست؛ قانون پذیر است مگر در جامعه یی که همه چیز آن را بر اساس قانون اساسی اش حراج کرده اند و دارند آزادی بیان آن را نیمه جان و نیمه جانش را هم به مقاطعه کاران دولتی و نظامی بعضی ها می  فروشند، در جامعه یی که تشکل های تصاحب قدرت سال هاست موروثی است و سران بی سر در قدرت حضور دارند ولی با تشکل های مستقل روزنامه نگاری به شدت برخورد می شود، در جامعه یی که بعضی از زمامداران  چهار نعل می خواهند به سوی پیوستن به نظم نوین جهانی می روند، در جامعه یی که آزادی و مشارکت ملی را سهمیه بندی می کنند، در جامعه یی که گسترش گرانی و فقر و بیکاری در آن غوغا می کند و هزارها شهروند این سرزمین در کشور های مختلف دنیا مهاجر اند،  در جامعه یی که سرتاسر آن را ویروس رشوت، اختلاس و خود کامه گی فرا گرفته است می شود که غیر از این که حقیقتی نوشت و حقایق را نشر کرد دیگر چه رسالت بهتر از این است. متأسفانه بعضی از نشریه هایی در این سرزمین همه روزه اقبال چاپ می یابند و هم با صحافت پر زرق وبرق به دست نشر سپرده می شوند.

بدبختانه نویسنده گان آن ها در ستایش این مقام و آن مقام قلم می چرخاند. خوب است  نه تنها این روزنامه، بل روزنامه ها و نشرات دیگری نیز وجود دارند که تربیون رسمی خود را با حق السکوتی که می گیرند دارند. در پهلوی آن هم، خوشبختانه تعدادی از رسانه ها در مورد صدای عدالت  خواهی و انصاف  سکوت نکرده اند. گرچه با در نظرداشت زد و بند های درونی نظام تشدید تضاد طبقاتی در نتیجه ی سیاست های حاکمیت موجود  در سطح کلان وجود دارد این سیاست ها و این حرکت ها زمینه آن را فراهم ساخته است تا مردم عوام  تحت فشار چرخ زنده گی از طریق همین رسانه ها  زبان به اعتراض گشایند.

خبرهای تظاهرات، اعتصابات و تجمع و تحصن آنانی که سالیان سال با آن ها وعده های دروغین خدمت گزاری داده شده است، اما عوض خدمت غارت شده اند اندک نیست بسیار است. به برکت اطلاع رسانی رسانه های ملی و مردمی شعور مردم افغانستان بلند رفته است مردم  می دانند کی ها بر اریکه قدرت سوار اند و اسب دوانی می کند، مردم می دانند زمامدارانی که طی اضافه تر از ۱۷ سال  بر مرکب قدرت سوار بوده اند نشان دادند چقدر می توانند از حرکت های اعتراضی خودجوش سوءاستفاده کنند و «از بالا» بساط چانه زنی بگسترند. بعضی از این زمامداران که زمانی در سایه ی سرکوب و کشتار نیروهای مردمی سالیان درازی نقش بازی کرده اند حالا از پشت ماشه‌ی تفنگ آمده گاهی جنگ را تعریف می‌کنند گاهی زبان را با یاری آن‌هایی که برای مقابله‌ی تئوریک ارزش های قومی و زبانی را چاق و چاق تر می سازند، بعضی از سیاسیون که زمانی نقاب اسلامی و زمانی نقاب ملی به چهره می کنند از حقایقی که طی چند دهه اخیر نصیب مردم افغانستان شده آگاهی ندارند.

آنها تلاش می کنند خود را به ندیدن بزنند. آنها می خواهند برای خنکی دل خودشان هم که شده دست روی جریان هایی بگذارند که بازتولید کننده ی گفتمان سال های عواید وافر جهاد باشد. ما در تلاش تحقق عدالت و انصاف قلم و قدم می زنیم، ما کسانی هستیم که آزادی و عدالت را در کنار هم می خواهیم، آن هایی که باور دارند تضاد عدالت و آزادی یک یاوه ی تبلیغاتی بیش نیست هراس دارند. از روزی که از کشتن ها و بستن های آن ها سوالی به میان آید آن ها حقیقت را می دانند، اما متأسفانه به دور خود می چرخند. کسانی که سالیان متمادی بنام اسلام و بنام ارزش های جهاد تجارت کرده اند بدانند مردم آگاه افغانستان چراغ های هشدار شان را روشن کرده اند و از نهادهای امنیتی و عدلی می خواهند که توضیح بدهند چرا در این سرزمین آدمکشان حرفوی محاکمه نمی شوند چرا زبان گویای شان تعلیق و توقیف نمی شود، چرا سازمان ها و احزاب غیر قانونی شان انحلال نمی گردد؟

وقتی کسی بخواهد به زور و کپسول وار یک جنبش وسیع و دامنه دار را توضیح بدهد درست به همین شکلی که اتفاق افتاده به یاوه گویی می افتد. درست بعضی ها بر همین اساس همین تحلیل و تقسیم با شیوه خود کامه گی فتوا می دهند. ما از این ایدئولوژی های وارداتی تشویشی نداریم و هرگز آرزوی تقلید از آن را نخواهیم کرد چون از عملکرد گذشته شان نفرت داریم  .

از سوی دیگر، امیدوارم نسل جوان و رسالتمند و آگاه این سرزمین بعد از این در مسیر روشن کردن مبانی نظریات سازنده ای خود گام های جدی تر و عمیق تری بردارند. جوانان ما و رسانه های آزاد و مستقل  باید بتوانند در برابر مسائل جامعه ی امروزمان پاسخ های به روز داشته باشند، باید بتوانیم خودمان را در عرصه های مختلف بازتولید کنیم. از این گذشته تمرین گفتمان و رفتار دموکراتیک و تأکید بر ارزش های دموکراتیک وظیفه همه ماست ما این فرصت را داریم که دموکرات، آگاه  و رادیکال باشیم. این فرصت را از خودمان دریغ نکنیم هرچند بارها آن را زمامداران از ما دریغ کرده اند. شاید جنایت پیشه گان حرفوی هنوز توقع داشته باشند که باز فرصتی یابند تا ما را دست بسته به کشتارگاه ببرند و در کشتن و بستن ما  نقش گذشته خویش را ادا کنند، اما این تاریخ تکرار نخواهد شد .

احمد سعیدی

احمد سعیدی نویسنده و تحلیلگر امور سیاسی افغانستان می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا